طرفداری- سحر خدایاری هفته گذشته به دلیل مشکلاتی که برایش به وجود آمده بود دست به خودسوزی زد و به فاصله چند ساعت، در بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری تهران درگذشت.
برطبق اخبار این دختر طرفدار استقلال بعد از اینکه برای گرفتن تلفن همراهش به دادسرا مراجعه کرد، متوجه شد احتمالا باید برای تحمل ۶ ماه حبس به زندان برگردد. او بعد از شنیدن این خبر برآشفت و از دادسرا خارج شد و به گفته شاهدان درحالی که فریاد میکشید و از موضوعی اعتراض داشت، اقدام به خودسوزی کرد و با ۹۰ درصد سوختگی از نوع درجه ۳ به بیمارستان منتقل شد.
خودسوزی این دختر با واکنشهای زیادی از چهره های سرشناس و فیفا و برخی از بازیکنان فوتبال را در پی داشت. حالا محمدعلی کامفیروزی، وکیل دادگستری، با انتشار رشته توئیتی، پرونده سحر خدایاری را بررسی کرده است. کامفیروزی نوشته است:
چندروز از انتشار خبر خودسوزی سحر خدایاری می گذرد. حالا به خاطر اعتراضات گسترده به این فاجعه، برخی با تکذیب جزئیات بی ربط به اصل ماجرا و طرح حواشی کم اهمیت و حتی تهدید به برخورد و پرونده سازی، در تلاش برای ساکت کردن صدای اعتراضند. با این حال بررسی حقوقی ماجرا لازم است.
اصل ماجرا چیست؟
اسفند97 سحر خدایاری با ظاهر مبدل در حال ورود به ورزشگاه بوده که قصد مأموران برای بازرسی بدنی اش، باعث بروز درگیری جزئی می شود و به نقل از خبرگزاری میزان، این درگیری منجر به تشکیل پرونده قضایی برای او با اتهامات توهین به مأموران و جریحه دار کردن عفت عمومی می شود.
طبق گفته خواهر سحر خدایاری، پرونده او روز چهارشنبه جهت رسیدگی به دادسرای ارشاد رفته و برای سحر قرار تأمین کیفری وثیقه صادر می شود که علی رغم واریز وجه وثیقه در روز پنج شنبه، بر خلاف تبصره ماده 226 قانون آیین دادرسی کیفری، سحر تا روز شنبه در بازداشت غیر قانونی می ماند.
حال آن که اتهامات جریحه دار کردن عفت عمومی و توهین به مأموران، از جرایم درجه 7 و 8 است و دادسرا طبق ماده 340 قانون آ.د..ک، در این جرایم حق انجام هیچ گونه اقدامی اعم از تفهیم اتهام، تعیین قرار تأمین، بازداشت متهم و... را ندارد و باید پرونده را مستقیما به دادگاه بفرستد.
پدر و خواهر سحر خدایاری مدعی بیماری عصبی او هستند؛ بیماری عصبی آنچنان شدیدی که برخی در تلاشند آن را عامل اصلی خودسوزی سحر بدانند. این درحالی است که طبق گفته خواهر سحر، این مسأله به دادیار پرونده اش گفته شده بود، اما دادیار (برخلاف ماده202 قانون آیین دادسی کیفری) توجهی نکرده بود.
تحلیل حقوقی
کامفیروزی در ادامه، تحلیل خود از اتفاقات مربوط به سحر خدایاری را به شرح زیر، بیان می کند:
برداشت من از گزارش خبرگزاری میزان و مصاحبه های خواهر و پدر سحر خدایاری و خودسوزی او جلوی دادگاه انقلاب این است که پس از طی مراحل تحقیقات مقدماتی، پرونده وی جهت رسیدگی به دادگاه انقلاب می رود! در حالی که رسیدگی به هردو اتهامی که خبرگزاری میزان گفته، در صلاحیت دادگاه کیفری 2 است.
دادگاه انقلاب فقط صلاحیت رسیدگی به جرایم مندرج در ماده 303 قانون آیین دادرسی کیفری را دارد. حال آنکه اگر اتهامات سحر خدایاری جریحه دار کردن عفت عمومی و توهین به مأموران است، طبق ماده 301 قانون آیین دادرسی کیفری پرونده اش باید مستقیما به دادگاه کیفری 2 می رفت و نه دادگاه انقلاب!
با آن اتهامات مورد ادعای خبرگزاری میزان، آیا صدور حکم حبس برای سحر خدایاری، از نظر قانونی بعید و غیرممکن بود؟ بنظرم بله! اتهامات اعلام شده درباره سحر (طبق مواد 65 و 66 و 72 و 609 و 638 قانون مجازات اسلامی)، در صورت اثبات، تنها منجر به صدور حکم مجازات جایگزین حبس می شود و نه زندان! مگر آنکه مسائل و اتهام دیگری هم در پرونده بوده و ما از آن بی خبریم؛ قطع حرفهای محمدمهدی توکلی (کسی که با عنوان حقوقدان معرفی شد) توسط مجری برنامه پرونده ویژه شبکه سه و طرح یک سوال بی ربط، آن هم وقتی که توکلی می خواست اتهامات سحر خدایاری را بیان کند، این شائبه را تقویت می کند.
سوالات بی پاسخ
با این توصیف، سوالات و ابهامات بی پاسخ زیادی درباره پرونده سحر خدایاری باقی مانده، اما برخی افراد و رسانه های خاص با تهدید فعالان مدنی و نمایندگان مجلس و رسانه ها و طرح حواشی بی اهمیت، در تلاشند تا فاجعه خودسوزی یک انسان درگیر در یک پرونده قضایی، فراموش شده و یا پیگیری نشود. سوال مهم اینجاست که بازداشت 3 روزه، توقیف موبایل، ارجاع چنین پرونده ساده ای (بقول خودشان) به دادگاه انقلاب (با آن برخورد خاصی که بعضا در آن دادگاه می شود)، ارائه اطلاعات نادرست و نگران کننده به سحر و... چه نسبتی با دستورالعمل حفظ کرامت و ارزشهای انسانی در قوه قضاییه و چه توجیهی دارد؟
علت ارجاع پرونده (با آن اتهامات مورد ادعا)، به دادگاهی که صلاحیت ندارد چیست؟ طبق گفته خواهر سحر خدایاری، چرا او از روز پنج شنبه تا شنبه در بازداشت باقی مانده و چرا دادیار به موضوع بیماری عصبی وی توجه نکرده؟ چرا پرونده مستقیما به دادگاه نرفته و در دادسرا به آن رسیدگی شده است؟ تجربه بازداشت برای سحر چگونه بوده که اطلاعش از احتمال صدور حکم حبس، او را این چنین به هم می ریزد؟ چنانچه طبق گفته سخنگوی قوه قضاییه، موضوع پرونده سحر صرفا یک درگیری و بیان مطالبی در خلال آن بوده و سحر بعدا ابراز ندامت کرده، چرا قرار موقوفی تعقیب به این دلیل برای سحر صادر نشده است؟
و چرا اینقدر اصرار و پیگیری برای تعقیب کیفری چنین اتفاق پیش پا افتاده ای (بقول آقای امیرآبادی فراهانی در حد یک درگیری جزئی) وجود داشته است؟ فارغ از تمام این سوالات، اما اصل ماجرا بنظر من خیلی ساده است؛ دختری عاشق فوتبال و استقلال، تنها می خواسته بازی تیم محبوبش را ببیند. همین!
کامفیروزی در پایان، انتقاداتی هم به قوه قضاییه وارد می کند:
مهمترین سوال اینجا است که چرا و طی چه فرآیندی، یک مسأله ساده در حد یک درگیری جزئی، تبدیل به یک معضل مهم می شود؟ آن هم در حالی که این معضل آفرینی از یک اتفاق ساده، پیشتر نیز درباره دیگرانی روی داده، ولی همچنان تکرار می شود! پاسخ این سوال، ناکارآمدی، رویه های نادرست و ایرادات موجود در برخی قوانین و ساختارهای انتظامی، قضایی و امنیتی است. از این رو اقدامات موردی برای دلجویی از خانواده سحر و... آنچنان اثری ندارد؛ چرا که هنوز نشانه ای از وجود عزم جدی برای اصلاح وضع سیستم قضایی دیده نمی شود. در این بین، اتخاذ همان رویکرد اشتباه و ناکارآمد امنیتی برای تهدید فعالان اجتماعی و ساکت کردن صدای اعتراضات عمومی،صرفا قدم برداشتن در همان مسیر معضل سازی و انباشت مشکلات و بحران آفرینی است و هرچند شاید صدای معترضین را موقتا خاموش کند، اما نادیده گرفتن مشکلات، مشکلی را حل نمی کند.
طبق اصول 76، 84 و 86 قانون اساسی، نمایندگان مجلس حق نظارت و اظهارنظر درباره همه مسائل را دارند. طبق اصل24، مطبوعات در بیان مطالب آزادند و طبق اصل 8، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه شهروندان است. سلب این حقوق برای کتمان واقعیت یا چشم پوشی از برخی ناکارآمدی ها، راه حل نیست.