ارنست:خب بچه ها امشب دیگه باید فرار کنیم من دیگه خستم شده از این وضع
مسی:چجوری؟
ارنست:خواهیم دید
سوارز:بگو دیگه لوس نشو
ارنست:عثمون اول باید خودشو به مصدومیت بزنه بره از تو بهداری سوهان بیاره بعد ما میله های انباری رو ببریم و از راه چاه فاضلاب فرار کنیم
عثمون:بلاخره استعداد من یه جا بدرد خورد
ارنست:سوارز توام باید یکی رو بزنی که حواس مامورا پرت شه
سوارز:کی؟(همه به گریزمان خیره میشوند )
گریزمان:ها چیه؟انداختین منو جلو سگ با سرم درو باز کردید بس نبود؟خدایا بسه دیگه ما خسته شدیم دیگه
ارنست:دو ساعت دیگه علامت میدم کارو شروع میکنیم
(دو ساعت بعد )
ارنست:یلا تنه لش پاشو برو خودتو بزن به مصدومیت
دمبله:سمعا و طاعتا(به راهرو رفته و خودش را روی زمین میندازد )
مامور:ببرینش بهداری
(در بهداری )
دکتر:چته؟
دمبله:درد میکنه
دکتر:کجات درد میکنه؟
دمبله:تو دکتری از من میپرسی؟
دکتر:خو از کجا بدونم
دمبله:نمیدونم بگرد پیداش کن
دکتر:فک کنم آمپول بخوای
(دمبله از ترس مصدوم میشود )
دکتر:بیاید ببریدش اینو
(دمبله سوهان را کش میرود و به اتاق برگردانده میشود )
ارنست:سوهان اوردی یا سوهانت کنم؟
دمبله:ایناها
ارنست:خب بریم بچه ها
دمبله:په من چی؟
ارنست:تو بمون همینجا پشتیبانی کن
(همه به طرف حیاط میروند )
(سوارز گریزمان را به باد کتک میگیرد و ماموران مشغول میشوند و در همین حین مسی و ارنست به طرف انباری میروند )
ارنست:خب دوتا دریچس کدومش فاضلابه؟
مسی:چپی
ارنست:مطمعنی؟
مسی:خواهیم دید(و از ارنست چک میخورد )
ارنست:ادا منو در نیار بز
(سوارز به انباری میاید )
ارنست:په گریزمان کو؟
سوارز:انا لله و انا الیه راجعون شهید شد
ارنست:خب بریم داخل
(به درون دریچه میروند )
ارنست:اینجا کجاست؟مسی چی میبینی؟(حمام )
مسی:پشم میبینم با یکم انسان.. برگردیم
ارنست:خب بریم اون یکی (دریچه را باز میکنند )
مسی:عه عثمون تو اینجا چیکار میکنی؟
دمبله:طاقت دوری تو رو نداشتم از چاه مستراح خودم رو رسوندم بهتون
ارنست:خب بریم(به بیرون زندان میرسند )
سوارز:حالا چیکار کنیم؟
مسی:اومتیتی قراره با هلی کوپتر بیاد دنبالمون
(اومتیتی با هلی کوپتر میاید )
سوارز:بریم تو تا نیومدن مامورا
دمبله:منو با خودت ببر دبی دبی
اومتیتی:په گریزمان کو؟
ارنست:نزاشتیم بیاد
اومتیتی:گمشید پایین(همه را از هلی کوپتر پیاده میکند )
دمبله:منو با خودت نبردی دبی دبی(و از شدت ناراحتی مصدوم میشود )
(اومتیتی با نشان دادن فاک دور میشود )
مسی:اوه اوه مامورا دیدنمون
ارنست:دستا بالا همه تسلیم شید
پ.ن:عکس از لیکی مارتینز❤داستان به کمک کاربر REAL MADRID❤