طرفداری- گل مولر از روی ضربه ایستگاهی در دقیقه 8، باعث شد تا مردمی که در عصر موبایل نبودند، از طریق رادیوهای خود پیگیر بازی وردربرمن باشند. یک دقیقه به پایان نیمه اول، استادیوم فهمید که بایرن مونیخ دروازه وردربرمن را باز کرده است. گل ریکن پیروزی 2-0 را برای دورتموند به ارمغان آورد و وردبرمن در خانه بایرن مونیخ تن به شکست 3-1 داد. دورتموند اولین عنوان بوندس لیگا خود را به دست آورد. بعد از مسابقه، کاپیتان دورتموند، زورک گفت:
این فصل برای من سراسر افتخار و غرور بود. حالا زرد و سیاهها بیش از این میخواهند.
بایرن مونیخ سرمربی وردربرمن یعنی اتو رهاگل را به خدمت گرفت و بازیکنان ملی پوشی چون یورگن کلینزمن و توماس استرونز را به مونیخ آورد. دورتموند نیز کوهلر را از یوونتوس بازگرداند. یک بار دیگر فصل 1995/96 بسیار نزدیک دنبال شد و این بار رقیب آنها بایرن مونیخ بود. 3 بازی از فصل باقی مانده بود و زرد و سیاهها سه امتیاز بیش تر از بایرن مونیخ داشتند. در اتفاقی عجیب، روهاگل از سمت سرمربیگری بایرن مونیخ اخراج شد. دورتموند بازی بعدی خود را در برابر کارلسروهه با نتیجه 5-0 باخت و پیکان تیز انتقادات به سمت اوتمار هیتسفلد نشانه گرفتند. در بازی بعدی بایرن مونیخ با حساب 2-0 از سد وردربرمن گذشت و برای هفتهای در صدر جدول قرار گرفت. با این حال یک تساوی و شکست در هفتههای بعدی، جام را در دورتموند برای یک فصل دیگر نگه داشت. ماتیاس سامر نقش ویژهای در این موفقیت داشت و برای دومین فصل پیاپی جایزه بهترین بازیکن فصل بوندس لیگا را دریافت کرد و در این مورد کنار بازیکنانی چون گانتر نتزر و سپ مایر قرار گرفت.
قدرت مالی بایرن مونیخ شروع به تهدیدی برای دورتموند شده بود. نیوبام تاکید کرد که تیمشان برای ماندن در این سطح، باید به کسب جامها ادامه دهد. خوشبختانه موفقیتهای اروپایی این نگرانی را نیز برطرف کرد. در تابستان، دورتموند پائولو سوزا، هافبک پرتغالی را از یوونتوس به خدمت گرفت. هنوز یک خرید غیر قابل پیشبینی دیگر مانده بود که تاثیر بزرگی در فصل آینده گذاشت. در حین یوفا کاپ سال 1994/95، دورتموند مادرول را در مجموع با نتیجه 3-0 شکست داد. عملکرد هافبک انگلیسی مادرول، پائول لمبرت، چشم اوتمار هیتسفلد را گرفت. در سن 28 سالگی تبدیل به بازیکن آزاد شد و مدیر برنامههایش که میدانست دورتموند به دنبال گزینهای ارزان و قابل اتکا است، از این نظر به آنها اطمینان داد. بعدها هیتسفلد اشاره کرد:
مهمترین ترانسفر ما در آن سال، پل لمبرت بود.
سوزا چند بازی فصل 1996/97 را به دلیل مصدومیت از دست داد. لمبرت شانس بازی به دست آورد و از آن به بهترین نحو ممکن استفاده کرد. در فصل 1996/97، دورتموند ترکیبی را در اختیار داشت که میتوانست هر تیمی را در اروپا به چالش بکشد. کلوز یک دروازهبان فوقالعاده بود و ماتیاس سامر در آن سالها بهترین بازیکن اروپا بود. کوهلر، یورگن هینریخ و استفان روتر، همکاری بسیار خوبی در خط دفاعی داشتند. مولر در کنار لمبرت، خلاقیت را به خط هافبک تزریق میکردند که حملههای حریف را خنثی میکرد. در خط حمله نیز ریدله و چپیوست مهاجمانی نمونه بودند. بازیکنانی چون زورک، ریکن و هیکو هرلیچ نیز عمق خوبی به ترکیب بخشیده بودند. حالا هیتسفلد تمرکزش را بر روی فتح لیگ قهرمانان اروپا گذاشته بود.
اهمیت عمق در ترکیب، خود را در مسابقات اروپایی نشان داد. سامر در بیشتر فصل با مصدومیت زانو دست و پنجه نرم میکرد. ژولیوس سزار پس از اکتبر بازی نکرده بود و سوزا نیز تا فوریه به ترکیب تیم بازنگشت. با این حال دورتموند در برابر اتلتیکو مادرید و آکسره به پیروزی رسید و حریف منچستریونایتد در مرحله نیمه نهایی شد.
برای اولین بازی در خانه، هیتسفلد بازیکنانی چون سامر، کوهلر، ریدله، سزار و چپیوست را در اختیار نداشت. منچستریونایتد چند شانس را از دست داد. 15دقیقه از بازی باقی مانده بود. رنه ترتشاک توپ را از هم تیمیاش سوزا گرفت و با یک خمپاره انداز 25 یاردی، دروازه منچستریونایتد را باز کرد. بازی برگشت در ورزشگاه اولترافورد یک شوت زیبا از ریکن پس از هفت دقیقه شروع بازی، سند صعود دورتموند به فینال را امضا کرد.
آنها باید در فینال با یوونتوس در مونیخ بازی میکردند. آن طور که به نظر میرسید، این برتری چندانی برای دورتموند ایجاد نمیکرد. تیم ایتالیایی با هدایت مارچلو لیپی و ستارگانی چون زینالدین زیدان، الساندرو دل پیرو، کریستین ویری، دیدیر دشام و آلن بوکسیچ به این دیدار پا گذاشته بود. پنج بازیکن از ترکیب یوونتوس در قهرمانی سال گذشته آنها نیز حضور داشتند و آنها امسال نیز به نظر تیم برتر در کسب این جام بودند. یک هفته قبل شالکه موفق شده بود در برابر اینتر پیروز شده و قهرمان یوفا کاپ شود که برای تیم دیگر روهر نیز جای امید باقی میگذاشت.
هیتسفلد، لمبرت را مامور مارک کردن زیدان کرده بود. یک انتخاب هوشمندانه که باعث شد هافبک فرانسوی نتواند تاثیر چندانی در بازی بگذارد. یووه در دقایق ابتدایی تیم برتر میدان بود اما در دقیقه 28، لمبرت یک ارسال را به درون محوطه ارسال کرد و ریدله با یک کنترل سینه و ضربه دقیق، دروازه آنجلو پروزی را باز کرد. پنج دقیقه بعد ارسالی از مولر یک گل دیگر از سوی ریدله و دورتموند را به همراه داشت. حالا آنها 2-0 پیش افتاده بودند. تقریبا 25 سال از بازگشت یک تیم از باخت 2-0 در فینال یک رقابت اروپایی گذشته بود؛ اما این یوونتوس بود و قبل از استراحت نیمه نخست، زیدان تیرک دروازه را به لرزه درآورد و گل کریستین ویری به دلیل خطای هند مردود اعلام شد.
لیپی در نیمه دوم دل پیرو را به بازی آورد و او در دقیقه 65 اختلاف را به حداقل رساند. هیتسفلد از این اتفاق وحشت زده نشد و 4 دقیقه بعد، او ریکن را به بازی آورد که در هر دو مرحله یک چهارم و نیمه نهایی گلزنی کرده بود. در اولین لمس توپ خود و از فاصله 30 یاردی، او یکی از بهترین گلهای یک فینال اروپایی را وارد دروازه پروزی کرد. این یک تاثیر به جا از یک بازیکن بومی دورتموند بود که چند گل حیاتی برای تیمش به ثمر رسانده بود و حالا با این فاصله اطمینان بخش، آنها یک افتخار دیگر را نیز کسب کرده بودند. گل ریکه، سریعترین گل یک بازیکن ذخیره در فینال لیگ قهرمانان اروپا بود که تنها 16 ثانیه پس از ورودش به زمین وارد دروازه شده بود. لمبرت به اولین بازیکن بریتانیایی تبدیل شد که مدال قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را به گردن میآویزد و سوزا اولین بازیکنی بود که در دو فینال پیاپی پیروز میشود.
تنها 11 سال پس از جایگاه یکی مانده به آخر و فرار از سقوط، دورتموند حالا بهترین تیم اروپا بود. هفت ماه بعد و با شکست دادن قهرمان کوپا لیبرتادورس یعنی کروزیرو در توکیو، آنها رسما بهترین تیم در جهان بودند. بهتر از این نمیشد. واقعا که نمیشد. هیتسفلد یک تیم میانه جدولی را به ارث برده بود که زیر سایه بایرن مونیخ قرار داشت و آنها را تبدیل به یک تیم جوان، پرانرژی، پرقدرت و بااستعداد کرد. با آوردن بازیکنان تاثیرگذاری چون چپیوست و مولر به باشگاه، باشگاه را قانع کرد تا پول بیشتری برای استعدادهای جوان بومی خرج کنند و با گل ریکن در فینال لیگ قهرمانان اروپا، این مسئله کاملا سوددهی خود را نشان داد.
هیتسفلد به بهترین سرمربی جهان در سال 1997 تبدیل شد. با این حال رختکن پس از شکاف به وجود آمده میان او و بازیکنان پرقدرت تیم، از هم پاشید. باشگاه در میان وساطهگری کرد و وضعیت سلامت او رو به وخامت گذاشت. هیتسفلد به مقام مدیر ورزشی باشگاه رسید و نویو اسکالا از پارما به دورتموند پیوست تا هدایت این تیم را بر عهده گیرد. با این حال مدتی بعد هیتسفلد مقام سرمربیگری بایرن مونیخ را قبول کرد.
بدون او دورتموند لیگ را در مقام چهارم به پایان رساند. سوزا و لمبرت از تیم جدا شدند. زورک و سامر نیز بازنشستگی خود را اعلام کردند. سلطنت اسکالا تنها یک سال دوام داشت. در فصل 1999/2000 آنها تنها با پنج امتیاز بیشتر از سقوط فرار کردند. تیمِ هیتسفلد از هم پاشیده شده بود. پس از بر عهده گرفتن هدایت بایرن مونیخ، تیم دورتموند پول زیادی را برای بازیکنانی خرج کرد که هواداران در شناسایی آنها نیز مشکل داشتند. عدم راهیابی به لیگ قهرمانان اروپا باعث شد تا در ابتدای فصل 2003/2004، آنها 125 میلیون دلار بدهی بالا بیاورند. ورشکستگی باعث شد تا ورزشگاه خود را به کمپانی بیمه سیگنال آیدونا بفروشند. 7 سال پس از قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا و جام باشگاههای جهان، عطش رقابت با بایرن مونیخ کاملا فروکش کرده بود.
هر چند یک سپیده دم دیگر باعث شد تا دورتموند از تیمی ورشکسته به یکی از بهترین باشگاههای اروپا تبدیل شود. هر چه آینده به ارمغان بیاورد دیگر مهم نیست. امپراطوری که توسط اوتمار هیتسفلد و عواملش در میانه دهه 90 بنیان گذاشته شد، برای همیشه در قلب باشگاه باقی خواهد ماند. آنها با همکاری یکدیگر دورتموند را به روی نقشه فوتبال آوردند.
چگونه تیم دورتموند در دهه 90، یک شهر را در نقشه فوتبال زنده کرد ( قسمت اول)