بحث های قومی و سیاسی تون رو در فضای ملایم و ب دور از هر گونه توهین انجام بدین.
ببنیم میتونیم تو یه پست فحش و توهین ندیم و نزاریم پست رو دلیت کنن یا نه.
تهران- ايرنا- روزنامه اعتماد در گزارشي، نوشت: زماني كه ارتش آلمان هيتلر مرزهاي كشورهاي اروپايي را يكبهيك درمينورديد، كمتر كسي تصور ميكرد كه تا چند دهه آينده، تردد بين كشورهاي اروپايي، نه تنها نيازي به ادوات جنگي نخواهد داشت، كه حتي به همراه داشتن كمترين اوراق شناسايي نيز ضرورت نخواهد داشت.
در ادامه اين گزارش آمده است: انديشيدن به اروپاي يكپارچه آن هم در خلال جنگي كه بيش از ٥٠ ميليون نفر كشته بر جاي گذاشت، بسيار سادهانگارانه مينمود. اما با پايان جنگ، بسيار سريعتر از آنچه انتظار ميرفت، روابط حسنهاي بين كشورهاي اروپاي غربي پديد آمد. زشتترين نژادپرستي تاريخ بشر بلافاصله جاي خود را به نوعدوستي و احترام متقابل داد. مرزها يكي پس از ديگري رنگ باختند و نهادها و سازمانهاي متعددي براي تحكيم اتحاد كشورها ايجاد شدند. اما در اين سوي جهان اوضاع بهگونه ديگري است.
تكثر بالاي قومي و مذهبي، پراكندگي نامتقارن منابع، رهبران سياسي عمدتا بازمانده از اعصار پيشامدرن، در كنار سطح نازل آموزش عمومي و البته بهرهبرداري قدرتهاي جهاني از همه اين كاستيها باعث شده است تا از خاورميانه تصويري باتلاقگونه به ذهن متبادر شود. اما چه بايد كرد؟ جملگي بر طبل نفاق و دشمني بكوبيم؟ يا به هر قيمتي، خسارتهاي جبرانناپذيري را به يكديگر وارد كنيم؟ اما نه. شايد امروز بهترين زمان براي طرح مجدانه تشكيل اتحاديهاي از تمام كشورهاي خاورميانه است.
اتفاقا، حال كه آتش جنگ چهارگوشه منطقه را فراگرفته است بايد گفتوگوي صلح به منظور نيل به امنيت، ثبات و توسعه پايدار را براي تمامي كشورهاي منطقه در دستور كار قرار داد. وقت آن شده است كه از مشرب تلخ و خونبار سياستهاي رئاليستي عبور كرده و توجه خود را به رويكردهاي نوين عصر جهاني شدن معطوف كنيم. بايد هر كشور به سهم خود قدم در راه گفتوگوي هر چه موثرتر با ساير دول منطقه بردارد.
از ترويج فرهنگ نفرت و خشونت بپرهيزد و اصلاحات اساسي، دستكم در عرصه سياست خارجه را با آغوش باز پذيرا باشد. بايد تا پيش از اينكه شعلههاي آتش، واپسين زمينهاي آباد منطقه را بهكام مرگ بكشاند، بذر صلح و اتحاد در آن پاشيد. تشكيل اتحاديه خاورميانه، با وجود اسم نامانوس و مفهوم غريبي كه دارد كار چندان دشواري نيست. در اين خصوص ميتوان از تجربه اتحاديه اروپا بهره گرفت.
بهعلاوه، پيمان نفتي اوپك، به عنوان يكي از هوشمندانهترين پيماننامههاي اقتصادي جهان، اتفاقا با محوريت خاورميانه و ميان كشورهايي منعقد شد كه كمترين وجه اشتراكي چه به لحاظ فرهنگي، چه به لحاظ سياسي نداشته و در بازار صادرات نفت رقيباني جدي براي يكديگر بودند. نتيجه آنكه عينيت يافتن روياي خاورميانه متحد بسيار محتملتر از آن چيزي است كه بهواسطه تصوير تكبُعدي از اوضاع منطقه در اذهان عمومي نقش بسته است.
گرچه تا به امروز منطق جنگ و عداوت بر رويكردهاي صلحطلبانه غلبه داشته است، اما پس از تغيير منطق بازي، برنده نهايي نه آن كشوري است كه بالاترين بودجه نظامي را دارد، بلكه بازيگراني خواهند بود كه در شكلگيري اتحاديه پيشقدم شدهاند. منطق بازي تغيير نخواهد كرد مگر آنكه گفتمان غالب تغيير كند و اين گفتمان دگرگون نخواهد شد مگر آنكه باورها دستخوش تحول شود و اين تحول تنها زماني رخ خواهد داد كه خواست و اراده عمومي گذار از شرايط اسفناك كنوني به وضع مطلوب را مطالبه كند.
زماني كه سه كشور كوچك لوكزامبورگ، هلند و بلژيك مقدمات شكلگيري اتحاديه اروپا را تدارك ميديدند، كمتر كسي تصور ميكرد كه اين سه كشور بتوانند به بازيگران مهمي در اروپاي متحد تبديل شوند. آلمانها كه نتوانستند با جنگ و كشتار بر اروپا مسلط شوند، بهواسطه تقيد بيكم و كاست به اتحاديه، عملا به سياستگذار اصلي اين قاره تبديل شدهاند.
فرانسويها با بودن و ماندن قاطعانه خود در اين مجموعه توانستهاند فرهنگ خود را تا مرزهاي شرقي اروپا گسترش دهند. ساير ممالك اروپايي نيز هر يك به سهم خود از سفره مشترك اين قاره كام گرفتهاند. تشكيل اتحاديههايي از اين دست مزاياي پرشماري دارد كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
١- نهادينهسازي صلح در منطقه و تقبيح هرگونه كنش خشونتطلبانه؛
٢- استقرار امنيت صلحپايه؛
٣- برقراري ثبات و افزايش جذب سرمايهگذاري در عرصههاي مختلف؛
٤- صرفهجويي در هزينههاي دفاعي؛
٥- حذف رواديد و تعرفههاي گمركي؛
٦- نظارت متقابل بر ميزان رعايت مضامين حقوق بشر در كشورهاي عضو؛
٧- به حاشيه رانده شدن گفتمانهاي غيرمسالمتآميز؛
٨- افول مطالبات جداييخواهانه؛
٩- اتخاذ سياستهاي هماهنگ در زمينه محيط زيست؛
١٠- گسترش تعاملات فرهنگي و تقويت مناسبات اجتماعي درون منطقهاي؛
١١- همافزايي نيروي كشورهاي عضو اتحاديه؛
١٢- گسترش همكاريهاي اقتصادي؛
١٣- به اشتراك گذاشتن تجربيات كشورهاي عضو در زمينه توسعه پايدار و...
حال پرسش اينجاست كه چرا نبايد براي دستيابي به اتحادي كه براي باشندگان آن سراسر خير و نيكي است، نكوشيم؟ تمامي بازيگران جنگهاي اخير خاورميانه، مضاف بر بودجههاي نظامي، هزينههاي هنگفتي را تحت عنوان كمكهاي بشردوستانه براي متحدان در جنگ خود متقبل شدهاند. گرچه اقداماتي از اين دست از منظر حقوق بشري توجيهپذير است، اما با فرض تداوم جنگها در اين منطقه، تا به كي بايد به جاي درمان ريشهاي اين معضل، به تجويز انواع مُسكنها اكتفا كرد؟ براي رسيدن به صلحي پايدار در خاورميانه همين امروز هم دير است. بجاست كه هر يك از ما به سهم خود، ولو اندك، در جهت ترويج اين گفتمان كوشيده و نيل به اين مقصود را تا حد امكان تسريع كنيم.
*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،11،29
**گروه اطلاع رساني**2059**2002**انتشاردهنده: فاطمه قناد قرصي