HamidReza.. Leoچن ماه پیس تو بیمارستان نمازی بودم باد سردی میومد، یکیو دیدم همینجور چشم تو چشم شدیم فک کردم خیلی آشناس قیافش گفتم خدا من اینو کجا دیدم، یهو اومد نزدیک گفت خیلی سرده گفتم آره لامصب، چن لحظه وایسادگفتم جقدر اشنای؟میشناسمت؟گفت نمیدونم. گفتم ن نمیشناسم برو دست خدا! بعد داشت میرفت فهمیدم غلامرضا رضایی! بنده خدا فک. کرد میشناسم میگم ی عکس بگیریم 😐😐😐