طرفداری- اصغر حاجیلو، مدیر آکادمی باشگاه استقلال که در فصل گذشته به عنوان سرپرست روی نیمکت این تیم مینشست در مورد مسائل مختلف از جمله اختلافش با وینفرد و ساشا شفر ناگفتههایی را بازگو کرد.
به نقل از تسنیم، شما به نوعی جعبه سیاه فصل گذشته استقلال محسوب میشوید. چرا در این مدت سکوت کرده بودید؟
بگذارید از جایی شروع کنم که به همراه عمو نصی (نصرالله عبداللهی)، دکتر امین نوروزی و مدیران باشگاه کمیتهای برای پرداخت بدهیهای تشکیل دادیم. نزدیک به 64 بازیکن و مربی از باشگاه به کمیته تعیین وضعیت شکایت کرده بودند و این شکایتها به AFC داده شده بود. AFC از طریق کمیته تعیین وضعیت به باشگاه استقلال دو هفته فرصت داد تا رضایت شاکیان گرفته شود. ما مأمور شدیم شاکیان را به باشگاه بیاوریم و طلبهایشان را بررسی کنیم. از آرش برهانی گرفته تا امیر قلعهنویی به خاطر عِرقی که به باشگاه داشتند، بخش عمدهای از طلب خود را بخشیدند. حتی سیامک رحیمپور که 15 میلیون طلب داشت و نفر آخر لیست 64 نفره بود، اعلام کرد که بخشی از طلبش را کم کنیم. طلبهای استقلال برای 20 سال گذشته بود و نفراتی چون محمد قاضی و مهدی رحمتی هم در لیست حضور داشتند. مالیات رحمتی را باید باشگاه پرداخت میکرد. حتی در این لیست، نام مرحوم مجید غلامنژاد هم دیده میشد.
و در نهایت هم موفق شدید و مجوز حضور در لیگ قهرمانان آسیا را گرفتید.
بله، اما سال گذشته بدترین سال زندگی من بود. علاوه بر بدهی به 64 نفر، یکسری بازیکنان جدید قرارداد بسته بودند و این وسط بحث دستمزد شفر و دستیارانش نیز بود. بودجه استقلال به اندازه سه سال در دو هفته به بدهکاران پرداخت شد. سختترین سال فوتبالی من در 47 سال، فصل گذشته بود و تاکنون چنین چیزی در استقلال ندیده بودم. اگر تحمل و صبر امیرحسین فتحی مدیرعامل استقلال نبود، باید کار همان روز روی زمین گذاشته میشد. او توانست با درایت خود مشکلات را حل کند.
چرا استقلال فصل گذشته دچار مشکلات زیادی شد؟
بیشتر مشکل من با داخل زمین و خود تیم بود. اتفاقاتی در اردوی تیم در ترکیه و نیم فصل رخ داد که باعث ناراحتیام شد. برخی از بازیکنان صبر و تحمل نداشتند. به آنها میتوان حق داد، چون زندگیشان از پول فوتبال میگذرد. 30 درصد بازیکنان بودند که تحمل نداشتند، اما همین 30 درصد کار را خراب میکردند. متأسفانه اتفاقات دیگری هم افتاد و وینفرد شفر با علی خطیر (معاون مستعفی باشگاه استقلال) درگیر شد. این دو نفر در ابتدا با هم دوست بودند، اما درگیری آنها به جایی رسید که کار از دست رفت.
در اردوی ترکیه به قدری استرس داشتم که پس از بازگشت به ایران، چند روزی در بیمارستان بستری شدم. ما مربوط به نسل گذشته هستیم و شاید این موضوع باعث شده که نتوانیم برخی رفتارها را تحمل کنیم. امروز فضای مجازی وجود دارد که نمیتوانم با آن کنار بیایم. بحث من تعصب به استقلال است، جزو کسانی هستم که سالها پیش از استقلال طلب داشتم. یک روز کامران منزوی در سال 76 یا 77 به همسرم گفته بود که 650 تا 700 هزار تومان طلب دارم. با آن پول میتوانستم در آن زمان در یوسفآباد خانه بخرم، اما نه حرفی زدم و نه شکایت کردم. هم نسلهای من اولویت اولشان عشق به استقلال بود.
امروز با به روز شدن بازیکنان، همه چیز تغییر کرده که با روحیه من متفاوت است. من 20 روز خواهش و تمنا کردم از استقلال بروم، اما هیئت مدیره و فتحی مخالفت میکردند. باید تشکر ویژه از فتحی داشته باشم که با وجود اینکه 10 گزینه برای جانشینی من مطرح میشد، دوست داشت بمانم و حمایتم کرد. فتحی شرایط روحی من را میدید که در چه وضعیتی به سر میبرم. مردم یقه من را میگرفتند و میپرسیدند در استقلال چه کاره هستی؟ چرا وضعیت تیم این گونه است؟ از خودم میپرسیدم واقعا در استقلال چه کارهام؟ گفتم شاید یک جوان بیاید که زبان بلد باشد و بتواند انتقادات را تحمل کند. به همین خاطر، امسال کنارهگیری کردم و جواد زرینچه آمد. جواد از سرمایههای باشگاه است. فتحی هم محبت کرد و با توجه به اتفاقاتی که در آکادمی استقلال افتاده بود، مدیریت آن را به من داد. فتحی میدانست که رضا آذری 7 سال پیش کنار من بود، آرش رضاوند و محسن کریمی و علی مصلح معروف به شایان مصلح نیز همینطور. اینها نتیجه مربیان دوره مدیریت من در آکادمی بودند. امید نورافکن 15 ساله نیز مربوط به دوره ما بود. این بازیکنان در زمین آسفالت مرغوبکار تمرین میکردند و مثل امروز نبود که استقلال استادیوم و تشکیلاتی داشته باشد.
محمد مؤمنی گفته حضور شما به جای او بازگشت به گذشته است...
علاوه بر مؤمنی که این حرف را زده، حسن روشن نیز صحبتهایی را مطرح کرده است. مؤمنی برای من قابل احترام است. مهدی مهدویکیا مطلبی نوشت و گفته بود که اگر فوتبالمان میخواهد درست شود، باید به 40 سال گذشته برگردیم. حرف مهدویکیا هزار معنا دارد. وقتی میخواهیم حرفهای خندهدار یا گریهدار بزنیم، به گذشته برمیگردیم. اگر بخواهیم در مورد تعصب و غیرت حرف بزنیم، از گذشته یاد میکنیم، کسانی که بدون پول و امکانات به استقلال و پرسپولیس وفادار بودند. برای گوش دادن به موزیک باز هم به گذشته برمیگردیم. این گذشته چیست که نمیتوانیم به امروز بیاوریم؟ من اهداف آکادمی را به آقای فتحی گفته و از ایشان قول گرفتهام که برای بحث سختافزاری و هزینهها کمک کند. ما باید از نونهالان شروع و یادآوری کنیم که اولویتمان احترام و اخلاق است. در یک هفتهای که آمدهام، سرپرستانی که آقای مؤمنی برای تیمها گذاشته بودند را، کنار گذاشتم. از زحمات این عزیزان تشکر میکنم اما نمیتوانم ببینم که پیشکسوتان استقلال بیرون نشسته و افراد غیر فوتبالی حضور داشته باشند. سعی من استفاده از پیشکسوتانی است که امروز منزوی شدهاند و در آژانس کار میکنند. اولین کارم، حضور این عزیزان است. همانطور که گفتم اولویتم اخلاق است تا برای همیشه ننگی که روی آکادمیهای فوتبال در ایران وجود دارد برداشته شود.
چه ننگی؟
ببینید چقدر در مورد همین آکادمی استقلال حرفها زده میشود. اینکه فلانی پول گرفته، فلانی بازیکن به تیم آورده است. ما باید این ذهنیتها را پاک کنیم. به خاطر دارم که یکی از مدیران قبلی استقلال در آکادمی پول نداشت، گفته بود از پدر و مادر بچهها درآمدزایی کرده و برای آکادمی هزینه کنید. جایی که پول رد و بدل شود، اتفاقات زشتی میافتد و شاهد معضلاتی هستیم. وقتی کمکها از پدر و مادر بازیکنان گرفته شود، آکادمی به شکل دیگری پیش رفته و مردم اتهاماتی را نسبت میدهند. وقتی پول از پدر و مادر گرفته شود، تصمیمات غلطی نیز گرفته خواهد شد. اینها به خاطر سوء مدیریت است. اگر مدیر و سرپرست آکادمی زندگی ایدهآلی از آکادمی پیدا میکنند، دلیلش سوء مدیریت است. وقتی از مردم پول گرفته شود، پشت آن تبعاتی وجود خواهد داشت. این واقعیت در فوتبال ما وجود دارد. امسال اولویتمان اخلاق است و در این مدت مربیان و بازیکنان را توجیه کردهایم.
درباره موضع حسن روشن علیه خودتان صحبت کنید.
روشن بزرگ من بوده و هر نصیحت و صحبتی کند، روی چشمهایم میگذارم. ایشان بزرگ من هستند، اما گفته اگر اصغر میخواهد کار کند، «آن آقا» نباید بیاید. روشن مسئله را باز نکرد و باید واقعیت را میگفت و آن آقا را معرفی میکرد. دلم میخواست روشن به روشنی در این باره صحبت کند. روشن گفته «آن آقا» که اسمش را نمیبرم، نباید در آکادمی باشد. وقتی ایشان حرفش را میزند، اما توضیحی نمیدهد مخاطب میپرسد این آقا چه کسی است و چه کارهای عجیب و غریبی میکند. آیا دلال است؟ همه از صبح از من میپرسند این فرد چه کسی است.
مسئله این آقا به هفت سال پیش و دوره رضا رجبی بازمیگردد. این آدم متمول است و برای باشگاه هزینه زیادی کرده است. پسرش در دوره رضا رجبی در آکادمی بازیکن بود. روشن با رجبی اختلاف پیدا کرد و حتی دعوای رسانهای آنها به دادستانی و شکایت کشیده شد. آقایی که دربارهاش صحبت شده، متمول است و در شمال زندگی میکند. روشن با این آقا در منزلشان بود و به خاطر دعوا با رجبی از او خواست که برای حضور در دادگاه اسنادی به او بدهد. رجبی شکایت کرده بود که روشن به او اتهام زده است. این آقا مدارکی که روشن میخواست را، نداد. زمانی که من آمدم، پسرش فوتبالیست بود و واقعا هم فوتبالیست بود. او به آکادمی استقلال کمک میکرد و علی فتحاللهزاده و علی نظری جویباری این مسئله را میدانستند. کمکهای او به صورت کارت اعتباری به کارمندی از باشگاه داده و برای آکادمی هزینه میشد. هزینههایی شامل خوابگاه و مسابقات. برای اظهارات حسن روشن متأسف شدم و کاش واضح صحبت میکرد. توقع داشتم روشن وقتی میگوید یک نفر در آکادمی هست، به خوبی توضیح دهد این آدم چه کسی است. آن آقا شمال زندگی میکند و کاری در آکادمی ندارد.
به بحث استقلال فصل گذشته برگردیم، فکر میکنید وینفرد شفر چرا دوست نداشت شما سرپرست تیم باشید؟
عمو نصی (نصرالله عبداللهی) یک سال با شفر کار کرده بود. شفر توقع داشت که تغییر و تحولاتی که اتفاق میافتد، پیش از آن از او استعلام گرفته شود. در دنیا بحث انتخاب مدیر تیم ربطی به سرمربی ندارد. این آقا (شفر) ایرانی شده بود تا اینکه آلمانی باشد. رئیس باشگاه سرپرستی را انتخاب کرد تا حافظ و نماینده باشگاه و ارتباط بین کادر فنی و باشگاه باشد. این مسئله (انتخاب سرپرست) ربطی به سرمربی تیم ندارد. در ایران وقتی سرمربی جدید میآید، برخی از آنها گربههای باشگاه را نیز عوض میکنند. شفر تیم مخصوص خودش را آورده بود. به جای اینکه عملکرد آدمها را بسنجند، میگویند چه کسی با ما بوده و چه کسی مخالفمان است.
فتحی لازم نمیدانست که برای عوض کردن سرپرست تیم از کسی اجازه بگیرد، اما شفر در هتل و در روزی که علی خطیر و پسرش بودند گفت که من با شما مشکلی ندارم، مشکلم با باشگاه است و چرا از قبل با او هماهنگ نکرده بودند. شفر به من گفت شما دارای رزومه هستید و خوشحال میشوم اینجا باشید، اما باشگاه باید موضوع را به من میگفت. بنابراین، بحث ما نه تسلط به زبان بود و نه چیز دیگری. شفر گفت در هتل به یکباره به او گفتهاند حاجیلو سرپرست تیم شده است. این مسئله برای شفر شوک بود. در ادامه، شفر با خطیر به مشکل خورد و چوب اختلاف این دو را من خوردم. مجبور بودم ساکت بنشینم و حرفی نزنم، چون آرامش تیم مهم بود. پول هم نداشتیم و بودجه باشگاه را برای 64 نفر شاکی گذاشته بودیم. وقتی پول نداشته باشید، مشکلاتی بوجود میآید.
نزدیک به دو ماه است که رادیو ورزش آدمهای مختلفی را روی خط میآوردد و میگوید اگر حقوق بینالملل رعایت شده و افراد تخصص لازم را بدانند، مشکل فوتبال ما حل میشود. با این شرایط، همه باید پزشکی و مهندسی را رها کرده و به حقوق AFC بچسبند. مشکل ما زبان و حقوق نیست. وقتی قراردادی با بازیکن بسته میشود، باید پولش را پرداخت کنند، وقتی 70 درصد پول بازیکن پرداخت نمیشود، او هم بازی نمیکند و مشکلات شروع میشود. وقتی به بازیکن میگویی حق نداری تا ساعت 2 نصفه شب بیدار بمانی، میگوید خیلی پول میدهید که بخواهم سر موقع بخوابم؟ وقتی پول بازیکنی پرداخت نشود، از هزار راه به باشگاه ضربه میزند.
وقتی مطالبات بازیکن داده شود، میتوانیم همه موارد را از او بخواهیم. مسلم است که وقتی پول بازیکن را ندهید، شکایت میکند. هر مدیری میآید، بدهی فراوان برجای گذاشته و بدون اینکه جوابگو باشد، خیلی راحت به خانهاش رفته و همه چیز را گردن مدیر بعدی میاندازد. رسیدگی به این مشکلات که بلد بودن زبان نمیخواهد! فتحی در استقلال با موجی از بدهیهای گذشته روبهرو بود، اما کاری کردند و گفتند او یزید شده است. یکی بیاید و پاسخ بدهیها را بدهد. AFC، هیئت فوتبال و فدراسیون میگویند چرا بدهیهایتان را پرداخت نکردهاید. این وسط و در میان فشارها، باید معرفتی باشد. فتحی «زورو» نیست که مشکلات را یک نفره حل کند.
یکی از بحثهای فصل گذشته، نقش ساشا پسر شفر بود.
متأسفانه تنها اشکال شفر پسر او بود. اگر فقط خود شفر را داشتیم، مطمئن باشید دو جام از سه جام فصل گذشته را میگرفتیم و حتی میتوانم بگویم به ستاره سوم نزدیک بودیم. از مطالب منتشر شده در سایتها تا مطالبی که در نشنال جئوگرافیک که مخصوص حیوانات است، توسط پسر شفر رصد میشد! به خاطر دارم یکبار بیژن طاهری و اشکان نامداری صحبتی کرده بودند که یقه آنها را در رختکن گرفت و گفت دفعه آخرتان باشد که در مورد تیم و خود من صحبت میکنید. مشکل شفر، پسرش بود. برخیها فکر میکردند شفر ایرانی است، چون دهنبین و در حاشیه بود! او میخواست ببیند چه کسی چه چیزی میگوید.
شفر از خطیر بحث پلن B را شنیده بود و با او به اختلاف خورد. متأسفانه آدمهای دور و بر شفر فوتبالی نبودند و مثل پسرش خبرهای بد را به او منتقل میکردند. این مرد آلمانی هم سنی ازش گذشته بود و حرفها روی او تأثیر میگذاشت. اگر شفر فقط خودش بود، باور کنید ستاره سوم با آن تیم روی پیراهن استقلال نقش میبست. خیلی از مشکلاتی که گریبانگیر روزبه چشمی، فرشید اسماعیلی، مهدی رحمتی و ... شد، به خاطر حرکات ناجوانمردانه شفر بود. اگر بازیکنی اشتباه میکرد، شفر باید در رختکن او را تیکه پاره میکرد، اما در رسانهها شکست را گردن آنها میانداخت. ما به نوعی از داخل خودمان ضربه خوردیم. این کار هم به خاطر خبرچینهایی بود که خبرهای ناگوار را به شفر منتقل کرده و تمرکزش را بهم میزدند. اینها معضلاتی بود که با آن روبهرو بودیم. سه بار فرصت رسیدن به قهرمانی لیگ را داشتیم و حتی پس از شکست در دربی دو بار فرصت داشتیم، اما خبرچینهای باشگاه تیم ما را بهم ریختند.
چرا آن مقطع درباره پسر شفر صحبت نکردید؟
مثل این میماند که پسر رئیس مجموعهای کار کند و شما به او بگویید پسرت را بیرون کن. من مسائل را به فتحی و عبداللهی گفته بودم. باشگاه نیم فصل دنبال این بود که قرارداد پسرش را فسخ کنند، اما زهی خیال باطل. شفر به فتحی و خطیر پیغام داده بود که مدد جباری (مدیر تدارکات تیم) را نمیتوانید عوض کنید، چه برسد به پسر من.
بر اساس چه قدرتی در استقلال این حرف را میزد؟
به خاطر قرارداد دو ساله و سنگینی که با استقلال داشت. فتحی با این شرایط باید چه کار میکرد؟ اگر او را اخراج میکردند، تبعاتش چه میشد؟
اختلاف شفر و خطیر چرا حل نشد؟
خطیر جوانی کرد، اما از پیرمردی که آلمانی است و کولهباری از تجربه است، نباید برخی رفتارها سر میزد. او نباید به خاطر عشق و علاقه به پسرش همه چیز را نادیده میگرفت. شفر به خاطر خبرچینها و پسرش به بازیکنان بدبین بود. هر بازیکنی که انگلیسی بلد بود، در ارنج اصلی قرار میگرفت. اگر شفر تنها بود، باور کنید دو جام قهرمانی کسب میکردیم.
چقدر حسرت استقلال فصل گذشته را میخورید؟
خیلی زیاد. بیشترین صدمه را از استقلال سال گذشته خوردم و به خاطر اتفاقاتی که افتاد، روی تخت بیمارستان خوابیدم. ما در بازی بچهگانه گیر کرده بودیم. هواداران ما هزاران کیلومتر از راههای دور برای تشویق استقلال به ورزشگاه میآیند و با تیمشان زندگی میکنند، اما از من گرفته تا کادر فنی و بازیکنان، اولویتشان پیروزی استقلال نبود. وقتی به اهواز میروید، میفهمید هوادار استقلال یعنی چه. کاش مستندی از هواداران استقلال و پرسپولیس تهیه میشد که چطور تیمشان را دوست دارند و قلبشان برای آنها میتپد. اینها دستشان از باشگاه دور است و غصه میخورند. امیدوارم امسال استقلال بتواند تلخیهای فصل گذشته را پاک کرده و قهرمان شود.
فکر میکنید استقلال فصل آینده خوب بسته شده است؟
اگر بازیکنان همدل باشند، میتوانند قهرمان شوند. بازیکنان استقلال برای این فصل نه تنها کافی هستند، بلکه استقلال زیادی هم بازیکن دارد. این استقلال میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. درباره بازیکنان جدا شده هم نباید بیانصافی کرد. من به شخصه نگران وضعیت منتظری بودم، چون بازیکن خوبی بود. باز هم تأکید میکنم به دلیل عدم مدیریت داخلی باشگاه و اطرافیان شفر، تیم فصل قبل بهم ریخت. استقلال فصل گذشته تیم رویایی بود، اما به دلیل مشکلات مالی و مشکلات شخصیتی اولویت چیز دیگری بود. بازیکنان امسال کمتر از پارسالیها نیستند. پنج جلسهای که با استراماچونی کار کردم، او را مربی باشخصیت و با دیسیپلینی دیدم. استراماچونی کمکهای خوبی دارد، از همه مهمتر بدنساز بسیار قوی کنار تیم حضور دارد. با شخصیتی که از کادر مربیگری دیدم، میدانم این تیم موفق میشود.
یکی دیگر از بحثها این بود که شما به دلیل اختلاف با خطیر از استقلال رفتید.
خطیر مدیر بسیار جوان و آگاهی است که در بحث بینالملل و حقوق وارد و آدم سالمی است. دیدید که روی بحث قرارداد پروپیچ مشکلی پیش نیامد، اما خطیر هم جوانی خودش را دارد و باید تحملش بیشتر میبود. خطیر برای استقلال زحمت کشید.
... و صحبت پایانی؟
امیدوارم با تیم خوبی که داریم و انگیزه بالایی که بازیکنان دارند، امسال شاهد بازیهای خوبی از استقلال باشیم. امیدوارم حداقل تاریکیها و ناملایمتهایی که فصل گذشته شد، امسال نبینیم. مطمئن باشید استقلال امسال جواب میگیرد.