سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه
من از وقتی بچه بودم خیلی ها رو میدیدم که میگفتن ما خیلی باهوشیم و برای همینم خیلی درد میکشیم رنج میکشیم ما خیلی مفهمیم برا همین داغون و افسرده ایم
هیشکی هیچی نمیفهمه و ما خیلی میفهمیم
توی جامعه امروزم ادمایی هستن که این ادعا رو دارن اسم نمیارم ولی خب خیلی از شاعر ها نویسنده ها بازیگرا روشنفکرا و ... این ادعا رو دارن
ولی من خودم مخالف این موضوع هستم و دلیل های خودمم دارم
یکی از این دلیل ها تعریف هوش هست: هوش یعنی قابلیت انطباق پذیری و پیدا کردن بهترین مسیر وراه حل
و نکته دومی هم که باید بهش توجه داشت اینه که انسان بر مبنای دو حس حرکت میکنه یکی لذت هست و دومی درد
هر ادمی سالمی لذت رو انتخاب میکنه و از درد دوری میکنه
پس ادمای باهوش درد رو واسه خودشون کم و کمتر میکنن و به دنبال لذت هستن
البته اینجا منظورم از هوش همون علم و اگاهی هم هست
ولی خب فرقی نداره کسی که علم و اگاهیش بالا باشه درد رو برا خودش کمتر و کمتر میکنه و به سمت لذت حرکت میکنه
من خودم مدتیه شاد زندگی میکنم و از اینجور ادما که ادعای فهم دارن دوری میکنم چون بنظرم ادمای فرومایه ای هستن ادمایی که به دنبال جلب توجه هستن و یه جورایی کم دارن
اینجور ادما پذیرشی درون وجودشون نیست
یک مثال میزنم براتون
من میخام برم نویسنده بشم و شرایط نویسندگی تو ایران رو میدونم میدونم که اگه بهترین کتاب رو هم بنویسم هیچ خواننده و خریداری واسه کتابم نیست اگه بیام واسه علاقم کتاب بنویسم اوکی هست ولی اگه بخام واسه کسب درامد کتاب بنویسم کار احمقانه ای هست
اینکه بیام بهترین کتاب جهان رو هم بنویسم بعد برم ناله کنم که کسی کتاب نمیخونه کار احمقانه ای دارم انجام میدم!
بچه ها شما هم با اینجور ادمایی توی زندگیتون برخورد داشتید؟
نظرتون چیه؟
/