لیگ دیگری از فوتبال ایرانی به ایستگاه آخر رسید . تیم هایی موفق شدند و تیم هایی سقوط کردند . آدم هایی در فوتبال به همه چیز رسیدند و آدم هایی از عرش به فرش . تلخی و شیرینی ها ، موفقیت و شکست ، حاصل یک سال فوتبال ایران شد . جاهایی رشد کردیم ، خیلی ، جاهایی هم پسگرد داشتیم ، این یکی گاهی آنقدر تلخ بود که نمی شد چشم بر آن بست . پول هایی رد و بدل شد ، تمیز و کثیف . حرف هایی هم ، آن هم تمیز و کثیف . کارخانه های رویابافی و رویاسازی داغ بود . کسی وعده ی فتح جام داد . کسی وعده ی ستاره . یکی حتی پای مسی را هم به فوتبال ایران باز کرد ، آن یکی حرف و عملش مثل دو غریبه بودند با هم . فحش ها رد و بدل شد ، مشت ها هم . توهین ، تقدیس ، تهمت ، دروغ ، شادی ، غم . بداخلاقی و کژرفتاری جزئی از فوتبالفارسی شد . روز به روز سقوط کردیم . تحقیر و توهین و دفاع از پلیدی بخش تفکیک ناپذیر رفتار فوتبالی مان شد . بازیکنی مشت زد ، تشویق کردیم . دهان بازیکنی بیش از پاهایش جنبید ، برایش کف زدیم . از کژرفتاری ها دفاع کردیم . به دیگری تاختیم غافل از اینکه خودمان آلوده ی چیز دیگری هستیم . یادمان رفت فوتبال در دنیا چگونه تعریف شده . برای هر رفتار غلط دنبالِ شبیه هایش در جاهای دیگر گشتیم . ( زمانی پلیس مرا به جرم رانندگی بی محابا و پرسرعت متوقف و جریمه کرد ، برای توجیه رفتار زشت خود به اشاره ماشین های دیگر را نشان دادم که بیش از من بی احتیاط بودند . مامور وظیفه شناس در حین نوشتن قبض جریمه و دستور برای توقیفِ ماشین به یک جمله اکتفا کرد : به تو چه ! ) .
علی بیرو رفتارِ غلط کرده ، منشا اشتباه کرده ، سیاوش یزدانی حرف نابجایی گفته ، ... موارد بسیارند ، هوادار اما به دلیل حب و بغض رفتار یکی را توجیه می کند و رفتار دیگری را نکوهش ، و یادش می رود که رفتار بی جا برای همگان یکسان است . کمیته انضباطی وارد می شود و کسی را محروم می کند ، یا توبیخ ، ( به اندازه و میزان و درستی و کم و زیاد بودن احکام انضباطی کاری ندارم ) . از همه سمت غر زدن ها و هجمه ها آغاز می شود . یکی از کم بودن حکم می نالد و دیگری فریاد تظلم خواهی سر می دهد . این وسط همه چیزی یادشان می رود ، چیز مهمی که انگار هرگز در فوتبال ایرانی دیده نشده . باشگاه ها . باشگاه چیست ؟
بیرو خطایی کرده ، منشا هم ، دژاگه ، قائدی ، شجاع ، یزدانی ، و و و ... . باشگاه استقلال کجای این فوتبال قرار گرفته ؟ پرسپولیس هم ؟ تراکتور ؟ یا سپاهان ؟ فولاد ؟ سایپا ؟ رفتار هر بازیکنی چه در زمین سبز فوتبال و چه در حاشیه آن ، بازخوردش بر می گردد به تمامیت همان باشگاه مطبوعش . ضررش را تیم می کند و هوادار . بازیکن در فوتبال ایران خودمختار است . چون ترسی از باشگاه ندارد . بیشتر ، باشگاه از او می ترسد . رقم های سرسام آور و سرگیجه آور بین بازیکن و باشگاه ردوبدل می شود و کلی آدم مشغول لفت و لیس هستند . سفره ی رنگینی ست که نه بازیکن و نه آدم های باشگاه های ما حاضر نیستند از آن بگذرند . در قرارداد هیچ بازیکنی نمی نویسند که به دلیلِ نادرستی رفتارش باید جریمه شود . اما آپشن ها و امتیازهای فوتبالی ، رقم قراردادها را سنگین تر می کند . بازیکن همیشه از باشگاه طلبکار است ، از فوتبال هم . هر خبری که باز می کنی درباره ی هنرنمایی مسی در زمین فوتبال می نویسد و درباره ی بداخلاقی فلان بازیکن ایرانی . مقاله در باب قدرت و دقت ضرب پای رونالدو چاپ می شود و درباره ی حاشیه های بهمان بازیکن فوتبالفارسی . مسی و رونالدو هم پایشان به فوتبال ایران برسد یکی شان شیث رضایی می شود و دیگری حنیف عمران زاده . ( که حواشی و کل کل هاشان از عمر فوتبالی شان پیشی می گیرد . ) .
فوتبال ایران را گاهی باید با چند گام دورتر نگاه کرد . بسیار دورتر از آن چه در فوتبال اروپا می گذرد . و حتی جهان . باشگاه های عربی را مسخره می کنیم که تنها با درآمد نجومی اداره می شوند و چشم بر این واقعیت می بندیم که فوتبال امروز ما حتی ذره ای به فوتبال عربی هم شبیه نیست . نظم و دیسیپلین فوتبال اعراب را کجای فوتبال ایران تجربه کرده ایم ؟ زمین تمرین ؟ باشگاه های ساختارمند و هدفمند ؟ لباس و برندهای جهانی ؟ بازیکن ها و مربی های حرفه ای ؟ هدف گذاری های طولانی مدت ؟ تیم های پایه ؟ هوادار ؟ تنها همین هوادار را برای دلخوشکنک برتری فوتبال مان نگه داشته ایم . یادمان می رود که هوادار ساخته می شود . کسی پرسپولیسی و استقلالی و تراکتوری و سپاهانی و ... به دنیا نمی آید . هوادار را باشگاه می سازد ، همان طور که تیم را .
تنها تعریفی که حالا و نه فردا ( که دیرتر می شود ) برای سلامت فوتبال می شود داشت بالا رفتن سطح آگاهی هوادار فوتبال و به تبع آن توقعش از باشگاه مطبوعش ، که فوتبال در نه در قالب فوتبالفارسی که در حد و اندازه های لذت واقعی فوتبال ( این ورزش اول جهان ) معنا کند . پرسپولیس ، استقلال ، تراکتور ، سپاهان ، پدیده ، فولاد ، ذوب ، ملوان ، پاس ، ... شبیه هیچ باشگاه دیگری در جهان نیستند . باشگاه هایی هستند شبیه به خودمان ، جامعه ایرانی . جامعه ای در گذار از بد به بدتر .