Come up to meet you, tell you I'm sorry
You don't know how lovely you are
اومدم که ببینمت، بهت بگم متاسفم
نمیدونی که چقدر دوست داشتنیای
I had to find you
Tell you I need you
Tell you I set you apart
باید پیدات میکردم
تا بگم که بهت نیاز دارم
بگم که تو برام با بقیه فرق داری
Tell me your secrets
And ask me your questions
Oh, let's go back to the start
رازهات رو باهام در میون بذار
و سوالاتت رو ازم بپرس
بیا برگردیم به نقطه شروع
Running in circles
Coming up tails
Heads on a science apart
[در این قسمت از لیریکس (متن ترانه)، کریس مارتین سرنوشتش رو با سکه رقم میزنه و با اومدن خط (به قلبش رجوع می کنه) و شیر (استعاره از عقل) رو کنار میگذاره]
Nobody said it was easy
It's such a shame for us to part
Nobody said it was easy
No one ever said it would be this hard
کسی نگفته بود که آسونـه
حیفـه که از هم جدا باشیم
کسی نگفته بود که آسونـه
ولی هیچکس هم نگفته بود که میتونه اینقدر سخت باشه
Oh, take me back to the start
من رو به نقطه شروع برگردون
I was just guessing
At numbers and figures
Pulling the puzzles apart
فقط داشتم
طبق اعداد و ارقام حدس میزدم
تا مشکلات رو حل کنم
Questions of science
Science and progress
Do not speak as loud as my heart
سوالات علم
علم و پیشرفت
در پس ندای قلبم شنیده نمیشن
Tell me you love me
Come back and haunt me
Oh, and I rush to the start
بگو که عاشقمی
برگرد و دوباره من رو اسیر خودت کن
بر میگردم به نقطه شروع
Running in circles
Chasing our tails
Coming back as we are
هر روز همون کارهای تکراری رو میکنیم
مثل سگی که دم خودش رو دنبال میکنه
باز هم بر میگردیم به جایی که هستیم
Nobody said it was easy
Oh, it's such a shame for us to part
Nobody said it was easy
No one ever said it would be so hard
کسی نگفته بود که آسونـه
حیفـه که از هم جدا باشیم
کسی نگفته بود که آسونـه
ولی هیچکس هم نگفته بود که میتونه اینقدر سخت باشه
I'm going back to the start
میخوام برگردم به نقطه شروع