به گزارش اسکای اسپورتس، فرگوسن گفت: "سوال بزرگی که همیشه پیش میآید این است که «بزرگترین بازیکنان چه کسانی هستند؟» لشکری از این بزرگان موجود است – کرایف، مارادونا، پله، پوشکاش و دی استفانو. دی استفانو در نظر من یکی از بزرگترینها بود."
فرگوسن همچنین گفت که یکی از 127000 تماشاگر فینال 1960 در همپدن پارک بود و له شدن 3-7 غول آن دوران آلمان؛ یعنی اینتراخت فرانکوفرت، توسط رئال مادرید را شاهد بود.
وی افزود: "او تعادل و تسلط بینظیری داشت. اگر به یکی از گلهایی که در برابر فرانکفورت به ثمر رساند نگاه کنید، میبینید که حاصل همان چیزی است که اکنون درمورد آن صحبت میکنیم – تعادلی که او داشت. او غیر قابل باور بود. نکته حیرتانگیز در مورد آن این است که فرانکفورت در نیمه-نهایی با نتایج 3-6 و 1-6 رنجرز را شکست داده بود. آنها همچون خدایان به همپدن پارک آمدند. سپس با نتیجه 3-7 توسط رئال مادرید، نیست و نابود شدند. من در قسمت بچهمدرسهایها قرار داشتم و در آن زمان برای کویینز پارک بازی میکردم. فکر میکنم اولین بار بود – اگر اشتباه میکنم اصلاح کنید – که تماشاگران در پایان به افتخار یک شخص دست زدند. هواداران اسکاتلندی هرگز چنین چیزی را ندیده بودند."
در پاسخ به این سوال که آیا خاطره آن فینال برای او از همه فینالهای اروپایی شاخصتر بوده یا خیر، فرگوسن گفت: "از نظر فینالهای اروپایی بله. ده گل در فینال. چنین چیزی را هرگز دیگر نخواهید دید. آن دوره برای رئال مادرید طلایی بود. پنج قهرمانی اروپایی پشت سر هم و گلزنی دی استفانو در هر پنج فینال – رکوردی واقعاً خیرهکننده. اما بزرگترین خاطره من، پیروزی آبردین برابر رئال مادرید در فینال جام برندگان جام در 1983 بود. او در آن زمان مربی رئال بود."
"قرار گرفتن برابر دی استفانو برای من مایه افتخار بود. کاری که من، از روی احترامی که برای او قائل بودم، انجام دادم، این بود که یک بطری ویسکی مالت اسکاتلندی خریدم و شب قبل از بازی، که دو تیم فرصت تمرین در زمین مسابقه را داشتند، به او تقدیم کردم. آنها اول و ما دوم تمرین کردیم. وقتی آنها از زمین خارج شدند، در حال عبور از تونل بودند که من گفتم «آقای دی استفانو، دوست دارم این هدیه را به شما بدهم.» او شوکه شد، واقعاً شوکه شد. مسلماً نمیدانست که من چه میگویم – من اسپانیایی حرف نمیزنم و او انگلیسی حرف نمیزند. اما یک هارمونی در اینجا وجود داشت، یک توافق – او از من تشکر کرد."
"آنها نامهای شناخته شده جهانی بودند. اما آبردین تیمی در حال رشد و نوظهور بود که تمامی بازیکنان آن اسکاتلندی و پرورش یافته در آبردین بودند. پس از بازی او بسیار بسیار سخاوتمند بود. او گفت «آبردین تیمی است که پول نمیتواند آن را بخرد. آنها یک روح و یک روحیه خانوادگی دارند.» آن کلمات – از نظر ستایش یک تیم فوتبال، چیز دیگری نمیتوانید بگویید. این سخاوت بسیار بزرگی از او بود."
"در دفعات معدودی که طی این سالها با رئال مادرید بازی کردهایم، او همیشه در بین جمعیت حاضر در ورزشگاه بوده است. او در مراسم یونایتد برای فاجعه مونیخ حاضر بود – به همراه بازیکنان رئال مادرید آمد، هر چه باشد، آنها سال گذشته در نیمه-نهایی با منچستر یونایتد بازی کرده بودند. و آنها پس از فاجعه مونیخ در 1958 بار دیگر با یونایتد بازی کردند. هرجا که رئال میرفت، او همواره مرکز توجهات بود. وی زندگی فوق العادهای داشت و من مفتخرم که به مقداری جزئی، در زندگی او حاضر بودهام."