زبان های ایرانی تبار(iranian languages) به دو دسته عمده غربی و شرقی تقسیم میشوند . از جمله زبانهای ایرانی شرقی میتوان به زبانهای باستانی سغدی ، باختری ، گویش های سکایی ، زبان آلانی(آستی امروز) و درنهایت در دوره ای کهن تر به اوستایی اشاره کرد .
زبانهای ایرانی غربی که شامل زبانهای قدیمی مادی-پارتی و پارسی باستان میشود خود به دو گروه جنوب غربی و شمال غربی تقسیم میشود . از لحاظ زبان شناسی زبانهای گروه جنوب غربی از جمله مشتقات زبان پارسی باستان محسوب میشوند و در طرف مقابل زبانهای گروه شمال غربی مشتقات کلاسیک گروه خانواده مادی-پارتی بشمار می آیند . از جمله زبان های شمال غربی میتوان به گویش های کُردی ، زازا-گورانی ، گیلکی ، مازنی ، تاتی ، تالشی ، آذری باستان ، بلوچی ، سمنانی و گویش های پراکنده مرکز ایران اشاره کرد .
اما پرگویش ترین خانواده زبانی ایرانی ( بواسطه گسترش تاریخی زبان فارسی) گروه جنوب غربی به حساب می آید ، این زبانها همگی ریشه در زبان پارسی باستان دارند که در دوره میانه با گذر از دوره ی پارسی میانه(پارسیگ) به تقسیم بندی امروزی رسیده اند .
گویش ها و زبانهایی که از پارسی میانه مشتق شده اند به دو گروه عمده ارگاتیو و غیر ارگاتیو تقسیم میشوند . در گروه ارگاتیو که خاصیت ارگاتیوی زبان پارسی میانه را حفظ کرده اند درواقع شناسه های صرفی پیش از فعل قرار میگیرد . اصولا گویش های ارگاتیوی جنوب غربی به نسبت گروه غیر ارگاتیوی دارای قدمت بیشتری هستند بدین معنی که گروه غیر ارگاتیو در دوره متاخر تر حالت ارگاتیوی خود را از دست داده است .
هم اکنون گویش های ارگاتیو در منطقه جنوب و جنوب غربی به صورت جزایر پراکنده درمیان گویش های غیر ارگاتیو وجود دارند . تصور وجود مناطق گسترده تر از گویش های ارگاتیوی در گذشته دور از ذهن نیست و نهایت بنظر میرسد در دوره متاخر تری گویش های غیر ارگاتیو پیشرفت جغرافیایی چشم گیری را تجربه کرده اند .
گویش بهبهانی (خوزستان) ، گویش های لاری ، گویش تنگستانی (بوشهر) و گویش کوهمره ای و گویش سپیدانی(فارس) از جمله جزایر باقی مانده از گویش های ارگاتیو خانواده جنوب غربی هستند . چنانچه گفته شد به ظن قوی در گذشته بخش اعظمی از فارس ، جنوب کهگیلویه بویر احمد(بواسطه وجود جزایر ارگاتیوی مانند روستاهای دیل و مارین و غیره) و بوشهر را گویش های ارگاتیوی پوشش داده بود.
در دوره متاخر تری ، برخی گویش های پارسی میانه تبار با از دست دادن حالت اسپلیت-ارگاتیو خود جهش جدیدی را در خانواده جنوب غربی به وجود آوردند ، زبان فارسی کلاسیک و گویش منطقه زاگرس جنوبی از جمله این گویش ها هستند .
تقسیم بندی گویش های زاگرس جنوبی به دلیل وجود گویش های گوناگون ، کمبود سواد زبان شناسی و البته وجود برخی تعصبات قومی قبیله ای امری مشکل به شمار می آید ، اما به طور کلی با توجه به تعریف کلاسیک برخی اصطلاحات مانند زبان ، گویش و لهجه و بررسی ژنتیک ساختاری زبان شناختی این سری گویش ها میتوان این گروه را به سه زبان جنوبی ، مرکزی و شمالی تقسیم بندی کرد .
گروه نخست زبان جنوبی ، دو گویش عمده در این زبان جای دارد که هرمزگانی(بندی) و کرمانی جنوبی(گرمسیری) به دلیل وجود اشتراکات گرامری دو گویش از این زبان هستند .
گروه دوم زبان مرکزی ، گویش لُری جنوبی(بختیاری-کهگیلویه) ، گویش شمال فارس(کازرون ، شیراز قدیم ، فیروزاباد ، فراشبند و...) ، گویش بوشهری (دیلمی گناوه ای - دشتستانی ، بوشهری کلاسیک) و گویش کرمان شمالی چهار گویش تشکیل دهنده زبان مرکزی هستند . این چهار گویش دارای ساختار صرف فعلی و لحن(فونوتیک) نزدیک به هم هستند و نسبت به دو گروه دیگر خویشاوند نزدیک تری به گروه فارسی کلاسیک محسوب میشوند .
گروه سوم زبان شمالی ، این زبان شامل گویش لُری شمالی(مینجایی) ، گویش نهاوندی-بروجردی و گویش شوشتری-دزفولی و گویش های وابسته (اندیمشکی و غیره) میشود.
یکی از مهم ترین مسائل زبان شناسی خانواده جنوب غربی ، علامت سوالی به نام زبان لُری است .
بنظر میرسد آنچه امروز زبان لُری نامیده میشود درواقع اجتماعی نامتقارن از چند گویش پارسی تبار باشد که به دلیل شکل گیری ناحیه ای به نام " لُر " در قرون اولیه اسلامی و بواسطه جغرافیای مشترک در کنار یک دیگر هویت قومی لُر و زبان لُری را تشکیل داده اند. درواقع تاکنون هیچ متر و معیار زبان شناختی که مرز معینی از زبان لُری را از دیگر گویش های پارسی تبار مشخص کند ارائه داده نشده است و بواسطه همین ابهام زبان شناختی در منابع گوناگون گاها برخی گویش های متفرقه همچون لَکی(که اصولا جزوی از خانواده ایرانی شمال غربی است) ، دشتستانی و غیره جزوی از زبان لُری محسوب میشوند. چنانچه گفته شد گویش لُری جنوبی خویشاوند نزدیک گویش های فارس و بوشهر و درنهایت گویش لُری شمالی(لرستانی) به گویشهایی مانند نهاوندی-بروجردی نزدیک هستند تا به یک دیگر .