طرفداری - فوتبال هر روز پیچیده تر می شود و هر روز روش های جدیدی در بخش های گوناگون آن توسط سرمربیان ارائه می شود.
وظیفه تاکتیک نویسان در سراسر دنیا، مطالعه و بسط دادن این روش ها و بیان این پیچیدگی ها به زبان ساده تر برای علاقه مندان و هواداران فوتبال است. اوضاع خیلی پیچیده تر از آن چیزی است که در صفحه تلویزیون می بینید یا بعدها ویدیوی صحنه های مختلف آن را تماشا می کنید. بخش اعظمی از حرکات گروهی یا حتی انفرادی بازیکنان در طول مسابقه در فوتبال مدرن از پیش طراحی شده است و هر کدام مربوط به عنوان و روش مشخصی می شود. در وب سایت طرفداری در حالی سعی کرده ایم به بهانه های مختلف به توضیح مفصل این روش ها و مثال های مربوط به آن بپردازیم (اینجا، اینجا، اینجا و اینجا) که نمونه این یادداشت ها در هیچ رسانه فارسی زبانی یافت نمی شود و در منابع خارجی نیز بسیار محدود است.
پیش از این به طور مفصل در مطالب مختلف در خصوص پست شماره 9 و نقش هایی که بازیکنان می توانند در این پست عهده دار شوند، صحبت کرده ام (اینجا، اینجا و اینجا) و در این مطلب نیز سه سال پیش از این گفتم که مهاجمان پست 9 با خصوصیات واقعی مشابه آنچه در دهه های قبل تر دیده ایم، کمتر شده اند. ژانویه امسال رد و بدل شدن سه مهاجم نوک در میان تیم های مطرح اروپایی بار دیگر بحث را میان تاکتیک نویسان در سراسر دنیا پیرامون اهمیت بازیکنان این پست و ویژگی های آنان داغ کرده است. مربیان مشهور فوتبال پایه در بزرگ ترین آکادمی های دنیا از همان ابتدا اصول مشخصی را به بازیکنانی که در این پست می خواهند آینده حرفه ای خود را جست و جو کنند، آموزش می دهند و وقت زیادی را صرف می کنند تا این اصول را که می تواند مهاجمان نوک واقعی را تربیت کند، در بازیکنان نهادینه کنند.
در قسمت اول یادداشت در خصوص مفهوم «Manoeuvre off the line» به طور مفصل صحبت کردیم و از آن به عنوان یکی از پیش نیازهای مهم حرکات یک مهاجم نوک نام بردیم. پیش نیازی که در سنین پایه و در بزرگ ترین آکادمی های دنیا بهترین مربیان رده پایه روی آن تاکید می کنند. در قسمت دوم یادداشت پیرامون مفاهیم «Baiting manoeuvre» و «Counter-manoeuvre» صحبت می کنیم. مفاهیمی که دنباله روی «Manoeuvre off the line» هستند و به مهاجم نوک برای اتخاذ تصمیم نهایی کمک می کنند.
پس از درک درست از «Manoeuvre off the line» که مهم ترین اصل در نوع حرکت کردن و جایگیری مهاجمان نوک در برابر خط دفاعی و مدافعان حریف می شود، حالا نوبت به تصمیم گیری می رسد. یکی از مهم ترین اصولی که مهاجمان نوک در سطح کلاس +A جهانی آن را به طور کامل رعایت می کنند، انجام حرکات موسوم به «Baiting manoeuvre» است. مربیان فوتبال پایه این اصل را چنین تعریف می کنند: "حرکاتی که با استفاده از آن مهاجمان با مشغول کردن مدافعان و یارگیران نفر به نفر خود می توانند برای سایر هم تیمی ها فضاسازی کنند و آن ها را در موقعیت خطرناک قرار دهند." در حرکات موسوم به «Baiting manoeuvre» مهاجم نوک در بسیاری از مواقع نقش طعمه را ایفا می کند و با به هم ریختن خط دفاعی حریف باعث می شود تا سایر بازیکنان در موقعیت ایده آل قرار گیرند. البته گاهی اوقات شروع این فرایند از طریق مهاجم نوک است و در انتها خود او نیز می تواند در موقعیت گلزنی قرار گیرد. برای درک درست این مفهوم به مرور مثال ها و جزئیات مختلفی نیاز است.
به تصاویر زیر از دیدار ناپولی و تورینو دقت کنید. بازیکنان ناپولی توپ را پشت باکس حریف در اختیار دارند و گونزالو هیگواین، به عنوان مهاجم شماره 9 تیم، در تدارک آغاز حرکت «Baiting manoeuvre» است. در تصویر اول می بینیم که چگونه دو مدافع میانی تورینو یعنی یانسن و سیلوا، هیگواین را تحت نظر دارند و تمام تمرکزشان روی حرکات او معطوف شده است.
تصویر دوم درست لحظاتی پس از تصویر اول را نشان می دهد. جایی که مارک همشیک درون باکس قرار دارد و آماده ارسال پاس نهایی خود است. در این لحظه همان طور که با دایره سفید مشخص کرده ایم، گونزالو هیگواین به عنوان مهاجم نوک ناگهان روی نقطه پنالتی اقدام به توقف می کند و دو مدافع میانی تورینو نیز (یانسن و سیلوا) طی یک بازیخوانی مورد انتظار تصور می کنند که پاس همشیک قرار است به طور کات بک به مقصد هیگواین ارسال شود. می بینیم که چگونه هر دو مدافع میانی تورینو جهتشان را به عقب بر می گردانند تا پاس احتمالی همشیک به سمت هیگواین را خراب کنند. نکته دیگری که در این تصویر باید به آن دقت کنید، کایخون است. بازیکن کناری ناپولی در فاز تهاجمی در تصویر هایلایت شده و می بینیم که چگونه با استفاده از تمرکز دو مدافع میانی تورینو روی هیگواین، در نقطه کور دید آن ها جایگیری کرده است.
تصویر بعد درست لحظه ارسال پاس توسط همشیک را نشان می دهد. هیگواین را می بینیم که چگونه همچنان روی نقطه پنالتی توقف کرده، دو مدافع میانی تورینو که خود را معطل هیگواین کرده اند و کایخونی که بدون کوچک ترین مزاحمتی انتظار رسیدن پاس همشیک را می کشد.
قاب نهایی نیز لحظه باز شدن دروازه تورینو توسط کایخون را نشان می دهد. باز هم به هیگواین دقت کنید که همچنان روی نقطه پنالتی قرار دارد. این یک نمونه واضح و هنرمندانه از حرکت موسوم به «Baiting manoeuvre» است. هیگواین به خوبی با طعمه قرار دادن خود مدافعان میانی تورینو را از طریق مجبور کردنشان به بازیخوانی اشتباه از جریان بازی خارج کرد تا کایخون بدون مزاحمت کار را تمام کند.
تصویر بعدی مربوط به دیدار یوونتوس و فیورنتینا در فصل جاری می شود. قاب نخست رودریگو بنتانکور را نشان می دهد که پشت باکس حریف در حال تدارک حمله ای جدی است. به نقطه ای که کریس رونالدو ایستاده دقت کنید (دایره قرمز). دو مدافع فیورنتینا یعنی پتزالا و نیکولا میلنکوویچ به طور مستقیم رونالدو را زیر نظر دارند.
تصویر بعدی مربوط به چند لحظه پس از قاب اول می شود. بنتانکور با سرعت به حرکت خود ادامه می دهد و خود را دقیقا به پشت باکس و نزدیکی محل حضور رونالدو و دو مدافع فیورنتینا می رساند. این جاست که ماموریت رونالدو و حرکت «Baiting manoeuvre» آغاز می شود. به رونالدو دقت کنید که چگونه بلافاصله پس از نزدیک شدن بنتانکور حرکت سریع خود را به سمت راست آغاز می کند، گویی که قرار است هدف پاس نهایی بنتانکور قرار گیرد. مطابق انتظار میلنکوویچ اقدام به بازیخوانی می کند و همراه با رونالدو به حرکتش ادامه می دهد و لحظه ای چشم از مهاجم پرتغالی بر نمی دارد.
به قاب آخر دقت کنید که به خوبی معنای واقعی «Baiting manoeuvre» را نشان می دهد. میلنکوویچ همراه با رونالدو به طور کامل به سمت راست باکس متمایل شده و پنزالا نیز بین ماندن و رفتن به طور کامل دچار تردید شده است. به این ترتیب بنتانکور که تا چند دقیقه پیش رو به روی خود را کاملا بسته می دید، اکنون با فضایی باز و بدون مدافع روبرو شده است. او به سادگی از سد پتزالای مردد عبور می کند و در مصافی تک به تک با دروازه بان فیورنتینا، گل اول تیمش را به ثمر می رساند. به رونالدو و میلنکوویچ (دایره قرمز) دقت کنید و آن را با تصویر نخست مقایسه کنید. این هنر واقعی یک مهاجم نوک است. رونالدو مدت زیادی است که مهارت های حضور در این پست را فراگرفته و در بسیاری از مواقع عملا خودش را در موقعیت یک مهاجم شماره 9 قرار می دهد و هماهنگی اش با مانژوکیچ نیز در این امر خیره کننده است.
سومین اصلی که می تواند نقشی تعیین کننده در موفقیت و کلاس بازی یک مهاجم شماره 9 داشته باشد، حرکات موسوم به «Counter-manoeuvre» است. همان طور که پیشتر گفتیم یک مهاجم نوک همواره باید با استفاده از حرکات «Manoeuvre off the line» خودش را در موقعیت برتر نسبت به مدافعان و خط دفاعی حریف قرار دهد و سپس با استفاده از تصمیم گیری های سریع و به موقع ضربه نهایی را بزند. حرکات «Counter-manoeuvre» می تواند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کند. مربیان فوتبال پایه تاکید بسیار زیادی روی این حرکات دارند.
«Counter-manoeuvre» خود به دو نوع حرکت تقسیم می شود. حرکت نخست زمانی است که مهاجم نوک حین حرکت «Manoeuvre off the line» تصمیم می گیرد ناگهان سرعت خود را زیاد کند و در یک غافلگیری سریع برای رسیدن به توپ از مدافع مستقیم خود و خط دفاعی حریف عبور کند. به تصاویر زیر دقت کنید که مجددا از گونزالو هیگواین انتخاب شده است. در تصویر اول می بینیم که چگونه مهاجم شماره 9 سابق ناپولی با رعایت اصل «Manoeuvre off the line» که به طور مفصل از آن در قسمت اول یادداشت صحبت شد، عقب تر از مدافعان حریف در حال حرکت است و به طور کامل وضعیت آن ها و خط دفاعی را زیر نظر دارد.
تصویر دوم لحظاتی پیش از ارسال سانتر را نشان می دهد. می بینیم که هیگواین همچنان با رعایت «Manoeuvre off the line» مترصد آغاز حرکت نهایی و تصمیم گیری نهایی خود است.
به تصویر زیر دقت کنید که بسیار کلیدی است و می تواند به خوبی نوع اول از حرکات موسوم به «Counter-manoeuvre» را نشان دهد. هیگواین ناگهان و کمی قبل از ارسال سانتر تصمیم خود را می گیرد و با افزایش ناگهانی سرعت خود اقدام به عبور از خط دفاعی حریف می کند.
تصوبر نهایی نیز کمی قبل از زدن ضربه آخر است. جایی که هیگواین به خوبی با انجام حرکت «Counter-manoeuvre» از خط دفاعی حریف عبور کرده و انتظار رسیدن سانتر و زدن ضربه آخر را می کشد.
دو تصویر بعدی نیز از هنرنمایی هیگواین در انجام حرکت «Counter-manoeuvre» انتخاب شده است. در تصویر اول باز هم مهاجم آرژانتینی را می بینیم که چگونه با رعایت اصل «Manoeuvre off the line» خودش را در موقعیت برتر نسبت به خط دفاعی حریف قرار داده است. تصویر دوم نیز لحظه انجام حرکت «Counter-manoeuvre» را نشان می دهد. لحظه ای که هیگواین سرعت خود را به طور ناگهانی افزایش می دهد و با عبور از خط دفاعی حریف، ضربه نهایی را وارد می کند.
آخرین مثال برای بیان نوع اول حرکات «Counter-manoeuvre» را از روبرت لواندوفسکی انتخاب کرده ایم. تصویر اول باز هم حرکت کلیدی «Manoeuvre off the line» را نشان می دهد. این اصل و این حرکت پیش نیاز تمامی تصمیم گیری های یک مهاجم شماره 9 واقعی است و بدون درک درست از آن هیچ مهاجم نوکی نمی تواند در سطح جهانی خودش را مطرح کند. لواندوفسکی در قاب نخست به خوبی با رعایت این اصل خودش را در موقعیت خوبی نسبت به خط دفاعی حریف قرار داده است.
در تصویر دوم می بینیم که مهاجم لهستانی چگونه به خوبی با حرکت «Counter-manoeuvre» مدافع مستقیم خودش را غافلگیر می کند و ضمن عبور از او خودش را در موقعیت تک به تک با دروازه بان قرار می دهد و مطابق انتظار، دروازه حریف باز می شود.
نوع دوم «Counter-manoeuvre» اما دقیقا نقطه مقابل نوع اول است. مهاجم نوک با حرکت «Manoeuvre off the line» خط دفاعی و مدافع مستقیم خود را زیر نظر دارد و در موقعیت مناسب ناگهان سرعت خود را زیاد می کند اما این بار به محض اینکه مدافع حریف متوجه تصمیم او شد بر خلاف نوع اول سر جای خود می ایستد یا اینکه خیلی سریع چند گام به عقب بر می گردد و در آن نقطه انتظار دریافت پاس هم تیمی اش را می کشد. برای درک کامل تر و بهتر نوع دوم «Counter-manoeuvre» نیاز به مرور دقیق تر مثال های بیشتری داریم. به تصاویر زیر دقت کنید که باز هم از هنرنمایی های لواندوفسکی انتخاب شده است. در قاب نخست می بینیم که لواندوفسکی مطابق معمول عقب تر از مدافع مستقیم خود در حال حرکت سریع است و ناگهان با افزایش سرعت خود طوری القا می کند که گویی قصد عبور از مدافع را دارد.
در تصویر دوم می بینیم که مهاجم لهستانی چگونه ناگهان توقف می کند و مدافع مستقیم خودش را از دور خارج می کند. مدافعی که تا پیش از این انتظار داشت لواندوفسکی پاس نهایی را جلوتر از او دریافت کند، ناگهان می بیند که مهاجم لهستانی توقف کرده و پاس نهایی نیز دقیقا در محل توقف او ارسال شده است. درماندگی مدافع مستقیم لواندوفسکی کاملا در تصویر زیر مشخص است. او سرش را با تعجب به عقب چرخانده و چاره ای جز دنبال کردن صحنه با چشمانش ندارد. این معنای واقعی نوع دوم حرکت «Counter-manoeuvre» است. جایی که مهاجم نوک وانمود می کند قرار است نوع اول را اجرا کند اما ناگهان با توقف سرعتش، مدافع را دقیقا بر خلاف نوع اول از دور خارج می کند.
مثال بعدی را نیز از هیگواین انتخاب کرده ایم. بازیکنی که از استادان مسلم حرکات «Counter-manoeuvre» است و ویدیوهای هنرنمایی اش بارها و بارها در آکادمی ها برای بازیکنان رده پایه نمایش داده می می شود. در تصویر اول باز هم اصل «Manoeuvre off the line» را می بینیم که تا چه اندازه می تواند برای یک مهاجم نوک مهم باشد. هیگواین به خوبی تمامی جوانب خط دفاعی حریف را زیر نظر دارد و می تواند بهترین تصمیم را اتخاذ کند.
در تصویر دوم می بینیم که هیگواین (نقطه هایلایت شده) در حال افزایش سرعت خود برای عبور از خط دفاعی حریف است. مدافعان حریف نیز کاملا انتظار دارند تا هیگواین پاس نهایی را درون شش قدم و در آستانه دروازه دریافت کند و تمام تمرکزشان نیز روی پوشش آن منطقه معطوف شده است.
تصویر آخر لحظه نهایی را نشان می دهد. لحظه ای که هیگواین ناگهان توقف می کند و چند گام به عقب می آید تا مدافعان مستقیم که با او به داخل شش قدم آمده اند، از دور خارج شوند. در نهایت نیز مهاجم آرژانتینی توپ را کمی عقب تر از شش قدم و بدون کوچک ترین مزاحمتی دریافت می کند و با یک ضربه ساده کار را تمام می کند.
تمامی مفاهیمی که طی دو قسمت در مورد آن به طور مفصل توضیح دادیم، مفاهیمی هستند که اجرای آن به مراتب از توضیح دادنش دشوارتر است. برای دستیابی به این مهارت ها نیاز به سال ها کار پایه ای و صد البته تمرین حرفه ای در سطح اول فوتبال دنیا و زیر نظر بهترین مربیان دنیا است. رسیدن به هماهنگی میان مهاجم نوک و هافبک ها برای انجام این نوع حرکات و زمان بندی انجام آن ها دیگر مفهوم پیچیده ای است که توضیح دادنش به خودی خود نیاز به چندین مطلب تخصصی دیگر دارد. هر حرکت تیمی یا انفرادی در سطح اول فوتبال دنیا همان طور که پیش از این نیز بارها اشاره کرده ام، از پیش طراحی شده است و عنوان مشخصی دارد که در ادامه و یادداشت های آینده به مفاهیم بیشتری خواهیم پرداخت.