اختصاصی طرفداری- ساعت حوالی 22:20 شب 26 می 1999 است. فینال لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه نیوکمپ در حال برگرازی است. نمایشگر ورزشگاه دقیقه 80 را نشان می دهد و البته نتیجه 1 بر 0 را. بایرن مونیخ با گل دقیقه 6 باسلر جلو است. حدود 10 دقیقه تا پایان و فتح آخرین لیگ قهرمانان اروپای قرن 20 باقی مانده است. همه چیز حاکی از این است که چیزی جلودار قهرمانی آلمانی ها نیست جز یک چیز. |اشاره دست فرگوسن به یک نفر". سر الکس در آن شب تابستانی تصمیمی گرفت که بعد ها گذشته را به آینده نزدیک تر کرد. اشاره دستان فرگوسن، خطاب به سولسشر بود. اوله گونار سولسشر دقیقه 81 وارد زمین شد، دقیقه 90 و خرده ای وقتی از زمین خارج شد، گل دوم تیمش را زده بود و این یعنی بایرن مونیخ بدون جام به آلمان برمی گردد و یونایتد در عرض دو دقیقه 2 بار دروازه اولیور کان را گشوده است. برای بینندگان تلویزیونی آنچه می دیدند قابل باور نبود. در عرض دو دقیقه بایرن مونیخ از پادشاه به سرباز تبدیل شده بود، از فاتح به مغلوب.
فرگوسن و پسرانش در آن شب بی رحمی فوتبال را در روح آلمانی ها تزریق کردند. چیزی که در آخرین تابستان فوتبالی قرن 20 رخ داد، پایه یک امپراطوری را گذاشت. امپراطوری که قرار نبود نابود شود، امپراطوری که از پدر به پسر ارث می رسید.
در اوج سندروم فصل سوم ژوزه مورینیو، منچستریونایتد در اوایل پاییز به خواب زمستانی رفت. نتایج عجیب و غریب آغاز شد. جو رختکن ملتهب شد. پل پوگبا از کاپیتانی خلع شد، جنگ بین مورینیو و پوگبا بالا گرفت. بالا زیاد شدن تعداد بازی های یونایتد در لیگ، رتبه این تیم پایین و پایین تر می رفت. یونایتد مورینیو در همان سه بازی نخست لیگ، دو بازی را باخت تا کابوس فصل سوم آقای خاص خیلی زود به خواب او بیاید. فیفا دی از راه رسید. مورینیو به مصاحبه های پوگبا در مورد جدایی احتمالی اش از تیم، تاخت. او اعتقاد داشت نباید اینقدر به این مسائل در همین ابتدای فصل پرداخت. نقطه آغاز اختلافات بین مورینیو و پوگبا نیز همینجا بود.
در حالی که کمتر از دو هفته به پایان سال میلادی مانده بود، دیدار حساس یونایتد و لیورپول از راه رسید. شیاطین سرخ در خانه لیورپول با سه گل تحقیر شدند. حالا یونایتد 19 امتیاز با صدر فاصله داشت و رتبه چهارم هم در 11 امتیازی آن ها بود. در نهایت پس از مدت ها شایع، کابوس مورینیو از خوابش بیرون جست و گلویش را گرفت و آقای خاص با خاطره ای تلخ و زیر فشار سنگین میراث فرگوسن، از اولدترافورد اخراج شد.
مدیران یونایتد که تصمیماتشان در سال های اخیر جوابی جز "هیچ" برایشان نداشته بود، تصمیمی گرفتند که شاید باید زودتر می گرفتند. یونایتدی ها به سراغ پسر رفتند. به سراغ یکی از همان بازیکنان نسل طلایی فرگوسن. به سراغ زننده آخرین گل فینال های لیگ قهرمانان اروپا در قرن 20. اوله گونار سولسشر، سرمربی سابق کاردیف، سرمربی منچستریونایتد شد. پسر، جانشین پدر شد. کمی دیر ولی عاقبت به جایگاه پدر رسید. چیزی که سولسشر از مورینیو تحویل گرفته بود، به مانند شهر جنگ زده متروک بود. نه کسی در آن شهر بود و نه کسی دوست داشت در آن شهر باشد اما سولسشر خود زاده آن شهر بود، پس برای جست و جوی میراث پدر به خانه بازگشته بود.
سه بازی نخست سولسشر در لیگ برتر همراه با یونایتد با سه پیروزی همراه شد. آن هم با 9 گل زده. از تاریخ 22 دسامبر که سولسشر هدایت یونایتد را به طور موقت قبول کرد تا این زمان که قبل از بازی با آرسنال است؛ او 17 بازی به عنوان سرمربی منچستریونایتد روی نیمکت نشسته است و تنها در 1 بازی شکست خورده است، البته اگر بتوان اسم آن را هم شکست گذاشت. آن شکست در بازی مقابل پی اس جی رقم خورد که در بازی برگشت مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا جبران شد. در زمان خروج مورینیو، یونایتد در 11 امتیازی رتبه چهارم بود و الان دقیقا در رتبه چهارم قرار دارد و با صدر جدول 13 امتیاز اختلاف دارد. تیم سولسشر در لیگ برتر انگلیس 12 بازی انجام داده است و در 10 بازی پیروز شده است و در دو بازی مساوی کرده است. این یعنی تیم فوتبال منچستریونایتد نزدیک 4 ماه است که در لیگ برتر انگلیس شکست نخورده است.
پسر اما جایی نشان داد که بهترین جانشین برای پدر است که با یک شکست خانگی 2 گل در کوله بارش روانه پاریس شد تا تیم پرادعای شهر پاریس را از لیگ قهرمانان کنار بزند. گل زودهنگام لوکاکو در دقیقه 2 پاسخ داده شد تا هواداران یونایتد ناامید تر از قبل به آینده نیامده و نرسیده فکر کنند. گل دقیقه 30 لوکاکو دوباره امید را به آن ها هدیه داد. تقریبا 60 دقیقه بعد از گل لوکاکو در حالی که نمایشاگر در پارک دو پرنس دقیقه 90 را نشان می داد، یونایتد همچنان محتاجانه برای زدن یک گل دیگر تلاش می کرد و کم کم امید همه در شمال انگلیس رنگ می باخت. دوباره همه چیز حاکی از شکست منچستریونایتد بود، جز یک چیز " اشاره های دست سولسشر." دقیقه 36 بود که سولسشر تصمیم گرفت به جای اریک بایی یک مدافع جوان 19 ساله را وارد زمین کند. بازیکنی که تا قبل از آن تنها دو بار در لیگ قهرمانان بازی کرده بود، یک بار برای پورتو و یک برای منچستریونایتد. دقیقه 90 شوت دالوت به دست بازیکن پی اس جی خورد و داور پنالتی گرفت و شد آنچه باید می شد.
گویی روح سولسشر در سال 1999 در دیگو دالوتِ 2019 رسوخ کرده است، گویی روح سر الکس فرگوسن 1999 در سولسشرِ 2019 رسوخ کرده است. این داستان، داستان تکرار هاست، داستان تکرار شدن تاریخ. داستان وفاداری. داستان بازگرداندن میراثِ پدر به خانه پدری.