طرفداری- اوله گونار سولسشر در سال 1996 با مبلغ 1.5 میلیون پوند از تیم مولده نروژ خریداری شد. او 11 سال در منچستریونایتد حضور داشت و توانست در 266 بازی 126 گل به ثمر برساند. این آمار برای بازیکنی که اغلب به عنوان جانشین وارد میدان میشد رکوردی عالی محسوب میشود و به همین دلیل به او لقب «تعویض طلایی» داده شد. با این حال هدف ما از این مقاله نه بررسی دوران بازیگری، بلکه دوران مربیگری سولسشر است.
تجربههای مربیگری
تا قبل از رسیدن به نیمکت منچستر، اوله تقریباً فراموش شده بود اما نگاهی به گذشته مشخص میکند که او در این سالها بیکار ننشسته است. آخرین بازی سولسشر در فینال جام حذفی و برابر چلسی بود که در آن زمان ژوزه مورینیو هدایت آن را برعهده داشت. به دلیل مصدومیتهای پیاپی در چند فصل آخر، سولسشر نهایتاً در سال 2007 کفشهایش را آویخت اما به عنوان سرمربی مهاجمان یونایتد انتخاب شد و بازیکنانی مانند رونی و رونالدو را تحت آموزش داشت. فصل بعد هدایت تیم رزرو باشگاه به اوله سپرده شد و جوانانی چون لینگارد و پوگبا برای این مربی توپ میزدند. در طی سه فصل، نتایج مثبت تیم رزرو یونایتد همانند سابق حفظ شد. در این بین پیشنهاد مربیگری از سوی تیم ملی نروژ هم به او داده شد که اوله موافقت با آن را منطقی نمیدانست و بنابراین به کارش در یونایتد ادامه داد.
اوج دوران این مربی در مولده اتفاق افتاد. پس از خداحافظی از منچستریونایتد، سولسشر به تیم سابق خود برگشت و توانست مولده را برای اولین بار در تاریخ 100 سالهاش، قهرمان کند. سال بعد در تعداد قهرمانیها دبل کرد اما در سال سوم به رتبه ششم بسنده کرد و تنها توانست جام حذفی نروژ را کسب کند. دوره بعدی در کاردیفسیتی و در ولز آغاز شد. تیم بحرانزده کاردیف در میانههای فصل سولسشر را استخدام کرد اما در نهایت به لیگ پایینتر سقوط کرد و پس از چند ماه کار در فصل بعد، این مربی از سمت خود برکنار شد. بار دیگر زادگاهش او را صدا میزد و با برگشت به مولده توانست دو بار عنوان نایب قهرمانی لیگ را کسب کند.
تشکیل کادر فنی در منچستریونایتد
پس از برکناری ژوزه مورینیو و مطرح شدن نامهای بزرگی مانند زیدان و بلان، در نهایت سادهترین فرد جایگزین او شد. مدیران منچستریونایتد توانستند باشگاه مولده را راضی کنند و سرمربی آنها را به خدمت بگیرند. اما سولسشر به تنهایی کافی نبود؛ مایک فیلان که سالها با فرگوسن همکاری کرده بود و تجربه لازم (خصوصاً در ارائه تمرینات) را دارد به تیم بازگردانده شد. مایکل کریک که رابطه خوبی با بازیکنان دارد و یک الگو برای آنها محسوب میشود از ابتدای فصل در کنار مورینیو قرار گرفت و با ورود سولسشر همچنان در سمت خود باقی ماند.
دستیار دیگر کایرن مککنا است که او هم تا قبل از این فصل سرمربی تیمهای پایه بوده است و توانایی خوبی در پرورش بازیکنان جوان و ارائه تاکتیکهای هجومی دارد. مربی دروازبانها امیلیو آلوارز است که سالها در اتلتیکو مادرید و منچستریونایتد در کنار داوید دخیا حضور داشته است و با توجه به عملکرد مثبت او، نیازی به ایجاد تغییرات در این پست نبود. مارک دمپسی نیز دیگر منچستری سابق بود که پیشتر با سولسشر در کاردیفسیتی و مولده همکاری کرده بود و به عنوان آخرین فرد به کادر فنی یونایتد اضافه شد.
شوک یا دسترنج تلاش؟
5 بازی ابتدای سولسشر در طی دو هفته انجام میشد اما حریفان اغلب بحرانزدهها بودند و برد آنها غنیمتی محسوب نمیشد و حتی پل اینس در اظهار نظر خود گفته بود که هر کسی میتوانست این بردها را به دست آورد. اما پس از آن نیز روند مثبت تیم متوقف نشد. اوله با شروع طوفانی در کنار بهترین مربیان تاریخ لیگ برتر قرار گرفت و یکی پس از دیگری رکوردها را جابهجا کرد. او در طی 12 بازی لیگ، 10 برد داشته و باختی را متحمل نشده است. تفاضل گل منفی و بیسابقه در میانههای فصل، اکنون به +20 تبدیل شده است.
یونایتد در خارج از خانه 8 بازی پیاپی را با پیروزی پشت سر گذاشته است. این اتفاق برای اولین بار در تاریخ باشگاه رخ داده است و در این راه تیمهایی مانند تاتنهام، آرسنال، چلسی و پاریسنژرمن در خانه خودشان شکست خوردهاند. عملکرد خط دفاعی و حمله تیم کاملاً تغییر کرده است و بازیکنان مورد انتقاد، همانند ستارهها هستند. تیمی که تا چند ماه پیش بیمار به نظر میرسید و دوندگی پایینی داشت حالا شادابتر از حریفان است. همه این دستاوردها حاصل یک شوک موقتی نیست و دلایلی دارد که آنها را در اینجا ذکر میکنیم:
استفاده درست از پتانسیل بازیکنان: لوئیس فنخال به استفاده از بازیکنان در پست غیرتخصصی آنها مشهور بود. ژوزه مورینیو نیز تقریباً همین روند را ادامه داد و او هم جواب نگرفت اما با ورود سولسشر اوضاع عوض شد. انتظارات از پوگبا برای وظایف دفاعی کمتر است، لوکاکو دیگر یک مهاجم نوک صرف نیست، رشفورد کمتر در نقش وینگر ظاهر میشود و گاهاً در کنار لوکاکو خط حملهای دو نفره و خطرناک را تشکیل میدهند. در واقع بازیکنان در زمین چیزی که میتوانند را ارائه میدهند و لازم نیست نقش دیگری را ایفا کنند.
روابط دوستانه: سولسشر با بازیکنان، کادر فنی و اعضای باشگاه مانند یک دوست است. او تا به حال یک بار هم از چیزی انتقاد نداشته است و همین باعث آرامش درونی باشگاه میشود؛ چیزی که یونایتد بیشتر از هر زمانی به آن احتیاج داشت. تمرکز همه بر روی نتایج است و حاشیهها کمتر به تیم ضربه میزند.
ریسکپذیری و بازی زیبا: یک مربی موقت فقط برای حفظ جایگاه و دائمی کردن قراردادش تلاش میکند. یعنی انتظار یک بازی تماشاگرپسند از چنین فردی را نداریم. با این حال اوله توانسته است یک تعادل بین نتایج و سبک بازی زیبا در منچستریونایتد برقرار کند. او با ریسکپذیری در انتخاب بازیکنان، تمرین ضدحملات و همچنین تلاش برای هماهنگی بیشتر بازیکنان توانسته است هواداران را از این نظر، راضی کند.
اعتماد واقعی به بازیکنان: منچستریونایتد همیشه انتظار جوانگرایی داشته است. هر مربی چه به صورت واقعی و چه برای رفع تکلیف باید به جوانان میدان دهد. سولسشر به مارسیال و لینگارد بیشتر از ماتا و سانچز اعتماد کرد. همچنین به پریرا میدان داده است که برخی او را گزینه اول فروش میدانستند و از مکتومینای استفاده کرده است که دیگر سکونشین شده بود. اوله میتوانست حداقل فلینی را تا آخر فصل نگه دارد و کسی انتقادی به او وارد نمیکرد اما او را به فروش رساند تا جا برای جوانان خط هافبک باز شود. به هر حال سولسشر نقش بازی نمیکند و اگر به کسی میدان میدهد واقعاً روی او حساب باز کرده است.
بزرگترین الگو: اوله گونار سولسشر 29 گل از 126 گل خود را پس از تعویض به ثمر رسانده است. او بیشتر از هر کسی صبر داشته و بر نیمکت الدترافورد نشسته است. هر روز بازیکنان با نگاه به سرمربی تیمشان این موضوع را درک میکنند که تعویضی بودن به معنی از دست رفتن اعتبار و محبوبیت نیست. برعکس، هم میتوان به یک اسطوره تبدیل شد و هم در فینال لیگ قهرمانان تاریخسازی کرد. اوله در تمدید قرارداد بازیکنان اشاره داشت که به اندازه کافی به آنها بازی خواهد رسید. یکی از دلایلی که بازیکنان ناراضی (مانند مارسیال) حاضر به تمدید قرارداد خود شدند، وجود یک الگو به نام سولسشر است.
دانش مربیگری: اعضای کادر فنی تیم را بررسی کردیم؛ یک گروه متوازن از جوانان و باتجربهها. سولسشر و دیگر نفرات در همه شرایط ممکن تست شدهاند. بازیهای فشرده و با فاصله زمانی کم همیشه در انگلیس وجود دارد و سولسشر در آنها پیروز شد. در بازی با لیورپول چهار مصدومیت اتفاق افتاد که سه بازیکن در همان نیمه اول از بازی خارج شدند و رشفورد به اجبار در میدان حضور داشت؛ در این شرایط هم یونایتد توانست نتیجه تساوی را حفظ کند که در مقابل لیورپول کلوپ، نتیجهای مثبت ارزیابی میشود. دیگر حالت ممکن، تیم بحرانزده و پر از مصدومیت بود که اوله در بازی با PSG از آن سربلند بیرون آمد؛ در این بازی سه بازیکن اصلی خط هافبک حضور نداشتند، چهار وینگر تیم نیز مصدوم بودند و اریک بایی در دقیقه 36 به دلیل مصدومیت تعویض شد. در چند بازی، یونایتد گل دریافت کرد و از حریفان عقب افتاد اما با حفظ روحیه نتیجه را عوض کرد. پیروزی در بازیهای حذفی (در برابر چلسی، آرسنال و پاریس) و پیروزی در برابر تیمهای دفاعی یا هجومی، همه در کارنامه سولسشر وجود دارد. بنابراین او نه یک مربی تک بعدی و نه یک فرد خوششانس است بلکه با تلاش و دانش خود توانسته شرایط تیم را زیر و رو کند.
تثبیت جایگاه در نیمکت منچستریونایتد
بردهای پی در پی منچستریونایتد، ذره ذره به گمانهزنیها برای انتخاب اوله به عنوان سرمربی دائمی اضافه کرد اما برد در برابر پاریسنژرمن کار را تمام کرد. ضربه نهایی رشفورد نه تنها اوله را روی نیمکت یونایتد ماندگار کرد بلکه جایگاه توماس توخل را هم لرزاند و شاید فکر استخدام سرمربی سابق منچستر از ذهن ناصرالخلیفی گذشته باشد. هر چند که با نزدیکتر شدن مورینیو به رئالمادرید این سناریو دیگر بعید بنظر میرسد.
اکنون تمام هواداران و کارشناسان اعتقاد دارند که اوله بهترین گزینه برای هدایت فصل بعد منچستریونایتد است. دیگر نه نیازی به مذاکره با مربیان بزرگ است و نه نیازی به پرداخت 45 میلیون پوند برای بند فسخ پوچتینو. نام سولسشر دوباره بر سر زبانها افتاده و در فهرست جستجوها جزء پر استفادهترین نامها محسوب میشود. یونایتد فاصله 11 امتیازی با رتبه چهارم را جبران کرده است و احتمال زیادی وجود دارد که بتواند سهمیه UCL را کسب کند. در جام حذفی اوضاع خوب است و صعود به مراحل بالا متصور است. منچستر در لیگ قهرمانان نیز پس از 4 سال دوباره به مرحله یک چهارم نهایی رسید و باید دید در ادامه چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
تغییرات خواسته یا ناخواسته در فصل آتی
به دور از احساسات، فصل آینده برای سولسشر سختتر خواهد بود. در این فصل به دلیل نتایج بد مربی قبلی، انتظارات و فشارها از روی سولسشر برداشته شده و کسب سهمیه کافی است. اما سال بعد از همان ابتدا باید برای قهرمانی جنگید و از دست دادن هر امتیاز باعث ایجاد حاشیه و انتقاد میشود. نمونه فعلی این شرایط را یورگن کلوپ تجربه میکند که فشار وارده به او در این فصل با فصول قبلی قابل قیاس نیست.
ممکن است تمام اتفاقات ناخوشایندی که برای سرمربیان قبلی افتاد برای اوله هم بیفتد و تمام خاطرات خوب به خاطرات بد تبدیل شوند. باشگاه باید از همین حالا به فکر تقویت نقاط ضعف تیم باشد و سعی کند به دور از افکار درآمدزا، بازیکنان مد نظر سرمربی را جذب کند. از طرف دیگر سولسشر باید با حفظ انگیزه کار خود را دنبال کند و روزهای پرفشار و کوبنده یونایتد را تصور کند. هر چند که انتظار میرود مدیران و سرمربی از اوضاع این چند ساله درس گرفته باشند و این مشکلات دیگر کمتر تکرار شوند.
سخن پایانی
اما و اگرها برای انتخاب سرمربی دائمی منچستریونایتد به پایان رسید و اوله گونار سولسشر توانست با شایستگی چنین جایگاهی را کسب کند. تنها زمان اعلام این خبر جای بحث دارد اما در اتفاق افتادن آن شکی نیست. اکنون سرمربی یونایتد حمایت بازیکنان، هواداران، مدیران و اسطورههای باشگاه را دارد و همه با اشتیاق برای کسب موفقیت تلاش میکنند. منچستریونایتد هنوز کارهای زیادی در این فصل دارد و در سه تورنومنت باقی مانده است اما با روشن شدن شرایط کادر فنی، میتواند زودتر از همیشه برای فصل آتی برنامهریزی کند.