کارلوس کی روش یک دو قطبی است. یا باید با او دشمن بود یا عاشقش بود. اما تلاش می کنیم منصفانه و فوتبالی او را ارزیابی کنیم.
نقاط مثبت کی روش را می توان قاطعیت، کاریزما و قدرت رهبری تیم، قدرت انگیزه بخشی به تیم، جنگهای روانی، مبارزه با بازیکن سالاری، قدرت چانه زنی با فدراسیون برای کسب امکانات دانست.نقاط منفی او فاز تهاجمی، ناسازگاری با اهالی فوتبال (داخلی و خارجی)، مسئولیت ناپذیری و عوامفریبی است.
بدون او شاید ما شاهد نبرد پایاپای با آرژانتین نبودیم. در مقابل ما در مقابل بوسنی بدون شانس و حذف شده چون توان انجام بازی در فاز هجومی را نداشتیم براحتی بازنده شدیم. در برابر نیجریه تقریبا سبک ما مشابه سبک بازی با آرژانتین بود و هدف تیم بیشتر گل نخوردن بود تا خلق موقعیت. برای یک عده باخت سربلند مقابل آرژانتین، توجیه کننده نتایج و بازیهای نا امید کننده در برابر نیجریه و بوسنی است. در حالیکه در سال 1977 ما در ضربات پنالتی به آرژانتینی باختیم که در نهایت قهرمان جام جهانی شد. همچنین ما سابقه پیروزی 5-2 مقابل بوسنی را داشتیم و یا در برابر نیجریه ما صرفا نباختیم و الا آن بازی ضعیف ترین بازی جام جهانی شناخته شد. به هر حال بازی مقابل آرژانتین آنقدر جذاب بود که نقاط ضعف تیم را در حاشیه قرار داد. اگر چه آرژانتین 2014 اساسا مقابل سایر تیمها نیز تنها با اختلاف یک گل پیروز شد و باخت مقابل آرژانتین اگر چه با توجه به روند بازی، کاملا برگ برنده کی روش محسوب می شود، اما نمی توان فراموش کرد تیم کی روش تک بعدی بود و جایی که مجبور شد حمله کند (مقابل بوسنی) تقریبا از هم پاشید.
کی روش در جام ملتهای آسیا هم تیمی تدافعی بود. بگونه ای که در برابر امارات تنها 32 درصد مالکیت داشت. اما توانست از گروهش با سه برد و به عنوان صدر نشین صعود کند. در برابر عراق تیم در یک بازی دراماتیک و در ضربات پنالتی حذف شد. رسانه های کی روشی، که قلعه نوعی را بابت حذف در همان مرحله و در حالیکه کاملا از کره سر تر بود و در جریان پنالتی مقابل این تیم حذف شده بود، محاکمه کرده بودند، مصاحبه های حمایتی از کی روش گرفتند. به هر حال حذف در یکچهارم مقابل کره در ضربات پنالتی به مراتب قابل دفاع تر از باخت به عراق در همان مرحله و در ضربات پنالتی بود. منتها ظاهرا مرغ همسایه غاز است. یا برانکو در تنها حضور خود در جام ملتها به نیمه نهایی رسید و با ناداوری مقابل چین میزبان حذف شد. یا مایلی کهن که در ضربات پنالتی در نیمه نهایی به عربستان باخت. آنهم در شرایطی که تیم داوری به ایران واقعا ظلم کرد. منتها نه برانکو، نه مایلی کهن و نه قلعه نوعی مثل کی روش استاد جنگ رسانه ای نبودند و دوستان او را هم در رسانه نداشتند تا از او به عنوان یک قهرمان و نه یک محکوم تجلیل کنند و همه کاسه کوزه ها را سر داور بشکنند.
البته کی روش نتایجی در برابر کره جنوبی گرفته که تا کی روش سر مربی ایران باشد، کره از ایران می ترسد. کی روش مدتها در آسیا در رقابتهای رسمی به تیمهای آسیایی نباخت و تقریبا طول مدت مربیگری اش صدر رنکینگ فیفا را در آسیا در اختیار داشت. بازیکنان کی روش مثل یک امپراطور از او اطاعت و حرف شنوی داشتند. تیم صاحب داشت و صاحب سبک بود. ولو اینکه سبک ایران دفاعی باشد. به هر حال نتایج کی روش در برابر رقبای آسیایی نقطه ایست که طرفداران کی روش روی آن پافشاری دارند. البته کی روش در برابر عراق بازنده بود، این مدت در برابر استرالیا و عربستان بازی نکرد، در برابر ژاپن هم تا این بازی فقط یکبازی دوستانه داشتند که با تساوی پایان یافت.
در جام جهانی وقتی قرعه ایران مشخص شد، انصافا خوشبین ترین هوادار ایران هم فکر نمی کرد، کمی بی دقتی در ثانیه های پایانی فاصله ایران برای صعود از گروه به عنوان صدر نشین باشد. کی روش انصافا مرعوب قرعه نشد. مطابق انتظار او تدافعی بازیکنان را انتخاب کرد. او در شرایطی نیمه اول را مساوی مقابل مراکش تمام کرد که واقعا خوش شانس بود که گلی از مراکش دریافت نکرد. ولی در ادامه مزد خوب دفاع کردنش را گرفت و با یک خوش شانسی، مراکشیها در واپسین دقایق بازی به خودشان گل زدند. ایران با این برد از لحاظ روحی روانی فشار از رویش برداشته شد. در بازی با اسپانیا ایران خیلی خوب و منطقی بازی کرد و انصافا باید گفت این اسپانیا بود که با خوش شانسی مقابل ایران به پیروزی رسید. ولی از نگاه بدبینانه اسپانیا، قبل از جام دست به خودکشی زد و با اخراج یک سرمربی موفق و انتصاب هیرو که سابقه مربیگری نداشت، خیلی زود نامش را از جرگه مدعیان خط زد. جالب آنکه تنها تیمی که اسپانیا توانست بر آن غلبه کند ایران بود. حتی مراکش نیز از اسپانیا پیش بود و این اسپانیا بود که در دقایق پایانی موفق شد از مراکش مساوی بگیرد. اما با هر معیاری تیم کی روش در برابر پرتغال عالی بازی کرد. مهار پنالتی رونالدو توسط بیرانوند و نگاه درمانده رونالدو برای اینکه اخراج نشود، موقعیت گلی که ایران دقایق پایانی از دست داد و الا سر گروه صعود می کرد را با هیچ متر و معیاری نمی توان نادیده گرفت. حتی اکر منتقد کی روش هم هستید، ایستاده برایش دست بزنید. تیم او مقابل پرتغال عالی کار کرد. او خوش شانس بود، اما نه در بازی. در اینکه در طول مدت سرمربیگری ایران، مقابل مسی و رونالدو در جام جهانی بازی کرد. در حالیکه معلوم نیست چقدر باید هزینه می کردیم تا بتوانیم آرژانتین و پرتغال را مجبور کنیم در برابر ما از ستاره های اصلی شان استفاده کنند. تیم کی روش موفق شد با کسب یک برد، یک مساوی و یک باخت تنها تیم تاریخ ایران باشد که کمتر از دو باخت کسب می کند. پیش از آن همیشه ایران یک مساوی و دو باخت دشت می کرد. بجز تیم 98 که یک برد و دو باخت کسب کرد. بنابراین کارنامه کی روش در جام جهانی 2018 از هر لحاظ قابل قبول است.
تلاش کی روش برای تمدید قرارداد با فدراسیون فوتبال ایران تا جام جهانی 2022، انصافا تیشه به ریشه تیم ملی می زد. توهین او به وزارت ورزش و فدراسیون و تلاش برای قرار گرفتن پشت رهبر و مقابله دولت و رهبر، خارج از اصول شناخته شده جنگ روانی است. عنوان اینکه از وقتی رهبر انقلاب به من تبریک گفت، وزارت ورزش (حسن روحانی) علیه من شد، اوج عوامفریبی و حرکات پوپولیستی است. اضافه بفرمایید اینکه تیم رسانه ای کی روش مدام از این تیم و آن تیم می گفتند که طالب کی روش هستند. کی روش که با این رقم دستمزد، که بیشترین دستمزد خالص در جام جهانی را دریافت می کرد و اختیاراتی که در سراسر جهان بی نظیر است اگر ایران را ترک کند، انقدر دستمزد و اختیارات را دارد که به جای کی روش ایران می تواند هر مربی را که بخواهد جذب نماید. ناگفته نماند مالیات کی روش را هم در واقع ملت ایران می پردازد. در حالیکه کی روش در زادگاه خودش پرتغال هم مجبور بود از حقوق دریافتی اش، مالیات بدهد، نمی توانست سلسله مراتب را رعایت نکند و بدترین توهین ها را به فدراسیون و وزارت ورزش بنماید و به سرمربی پرسپولیس و استقلال و همچنین سرمربی امید و حمید استیلی و نکونام و کریمی و قلعه نوعی و ... بتازد و از حمایت فدراسیون هم برخوردار باشد که مثلا برانکو را از پاسخ دادن منع کنند. کی روش باید به دنبال منافع ملی بود. او با دستمزدی که گرفته چه حقی داشت که مثلا کرانچار و استیلی را مورد تاخت و تاز قرار دهد؟ مگر کمپ با پول شخصی او ساخته شده است که او اجازه نمی دهد تیم امید از این کمپ که با پول ملت ایران ساخته شده است استفاده نماید؟ به چه حقی اینهمه بی حرمتی توسط کی روش و دستیارانش به اهالی زحمتکش فوتبال ایران ناجوانمردانه روا دانسته شد؟ آیا موفقیت ملی نیازمند وحدت ملی نیست؟ کی روش با عوامفریبی همواره سعی کرده خود را تنها حافظ منافع ملی معرفی کند و منتقدینش را به دشمنی با منافع ملی متهم کند. به هر حال نتیجه این شد که حد اقل بخش قابل توجهی از طرفداران پرسپولیس (پر طرفدار ترین تیم ایران) از مربی تیم ملی دل خوشی نداشتند و بخشی از آنها حتی مایل نبودند تیم ملی "با کی روش" موفق شود.
کی روش که انقدر بر طبل منافع ملی می کوبد، وظیفه داشت بازیهای تیمهای ایرانی را هم رصد کند. اما او بنا نداشت نگاه ملی به بازیهای استقلال قلعه نوعی و پرسپولیس برانکو در آسیا هم داشته باشد. تا چه رسد به بازیهای داخلی. رسانه ها بارها خمیازه های کی روش را در حال تماشای لیگ ایران نمایش دادند. کی روش بعد بازیهای ملی به مسافرتهای طولانی می رفت و انگار فقط قبل هر تورنمنت قرار بود تیمی از لژیونر ها تشکیل دهد و به مسابقات روانه سازد. البته که انتخاب تیم حق سر مربی است. اما بسیاری از اهالی فوتبال انتظار داشتند کی روش علاوه بر کمک به تیمهای پایه، لیگ را زیر نظر می گرفت. ولی او تنها وقتی لژیونر یا دو ملیته مناسب سراغ نداشت، به لیگ ایران توجه می کرد.
به هر حال کی روش در جام ملتها توانست، با بازیهای درخشان به نیمه نهایی برسد. با هر متر و معیاری 5 بازی بدون گل خورده، 12 گل زده نشان داد ایران تیمی آماده در جام ملتها بود. اما منتقدین تیم کی روش را فاقد خصوصیات تهاجمی می دانند. تیمی که در پیروزی های پر گلش رد پای ضعف حریف هم دیده می شود. بردن یمن و عمان و ویتنام دلیل خوبی نیست که اینهمه هزینه کی روش شود. اینهمه اهالی فوتبال دلخور شوند. در برابر عراق که نخستین محک جدی ایران بود، ایران نتوانست پیروز شود. هر چند مساوی هم ایران را صدر نشین به مرحله بعد فرستاد. قرعه آسانتری که حضور ایران را در نیمه نهایی تضمین می کرد. چین با میانگین سنی حدود سی سال که بصورت سنتی در برابر ایران یک تیم از پیش بازنده بود، نمی توانست ایران را آزار دهد. حتی ژاپن هم ژاپن جام جهانی نبود که بلژیک را اذیت کرد. تیمی که بیشتر آنها بعد از جام عوض شده بودند. مربی ژاپن مانند کی روش 8 سال تیمش را در اختیار نداشت بلکه فقط چند ماه تیم جوان شده ژاپن را در اختیار داشت. ضعف ژاپن در برابر عمان، ترکمنستان و ویتنام نشان می داد آنها تیم چندان قدرتمندی نیستند. اما در نیمه نهایی ضعف تیم کی روش مشخص شد. تیمی که در برابر عراق هم نتوانست گلزنی کند. تیمی که در بازی با تیمهایی که همطراز این تیم قرار دارند، در حمله کردن عاجز است. تیمی که گل اول را که میخورد مانند بازی با بوسنی، شیرازه اش از هم میپاشد. ژاپن 2019 تیم چندان قدرتمندی نبود. اما ضعف تیم کی روش در بازیهای اینچنینی در فاز تهاجمی بود که ژاپن را اینگونه گستاخ ساخت. ژاپن که در سه بازی قبلی در جام ملتها تنها یکبار دروازه ایران را گشوده بود، تنها در یک بازی سه بار دروازه بهترین دروازه بان چند سال اخیر ایران را باز کرد.
8 سال 100 بازی 60 برد 27 مساوی 13 باخت 181 گل زده و 58 گل خورده به همراه 57 کلین شیت نتایجی نیست که قابل چشمپوشی باشد. به خصوص اینکه در هر دو جام جهانی و هر دو جام ملتها تیم کی روش نتایج قابل قبولی کسب نموده است. از طرفی موفقیت بزرگی مانند صعود از دور گروهی جام جهانی یا قهرمانی جام ملتها یا حتی رسیدن به فینال را هم کسب نکرده. پس کارنامه هشت ساله او موفق ارزیابی می شود. اما نه در حدی که برخی طرفداران کی روش اغراق می کنند. اضافه بفرمایید اینکه هشت سال زمان بسیار زیادی است و تقریبا مربی هر چه در چنته داشته است را رو کرده است. ادامه مسیر سنگلاخی که کی روش برای خودش ساخته و دشمنان زیادی در جامعه فوتبال ایران دارد را واقعا دشوار می سازد. خون تازه و رویکرد تازه می تواند تیم ملی را به جاده های جدید هدایت کند. به هر حال تعداد تیمهایی که از آسیا به جام جهانی می روند، نگرانی را از صعود ایران به جام جهانی را کاهش می دهد. ضمن اینکه قرار نیست مربی کوچکی بجای کی روش استخدام شود. می توان با این رقم خالص پرداختی هر مربی را جذب کرد. حتی مارچلو لیپی و یواخیم لوو و دلبوسکه نیز وقتی در تیم قهرمان جهان باقی ماندند، دور بعد با وجود در اختیار داشتن تیمهای بسیار بزرگ، نتوانستند حتی از گروهشان نیز صعود کنند. به هر حال خون تازه نیاز هر تیمی است. ضمن اینکه نیازی نیست نگاه صفر و یک داشت. کی روش در کنار انتقاداتی که به او وارد است، دستاوردهای مهمی هم برای تیم ملی داشته است که کار را برای نفرات بعدی راحت تر می کند. در حالیکه اگر شخصیت تندخوی کی روش نبود، ای بسا ما الان کمپ هم نداشتیم. بازیکنان انتظار داشتند جو بازیکن سالاری در تیم حاکم باشد. بجای آدیداس، برندهای نا معتبر از تیم ملی ایران حمایت می کردند و ... . اما هر آمدنی را رفتنی است. ایران در فاز دفاعی تیمی بسیار قدرتمند است و اگر گل اول بازی را ایرانیها زده باشند، مشکل بتوان دروازه این تیم را باز کرد. اما ایران به مربی بزرگی نیاز دارد که در فاز هجومی نیز اندیشه نو داشته باشد. اصطلاحا دستش برای حریفان رو نباشد و رابطه اش با بخش عمده فوتبال ایران، شکراب نباشد. شاید کی روش می توانست پشت قهرمانی تیم ملی در جام ملتها (که انصافا مدعیان سنتی آن حرف چندانی هم نداشتند) روی نقاط ضعفش را با کمک تیم رسانه ای خود بپوشاند و همچنان با نتایج خوب (نه عالی)، تنها حکمران فوتبال ایران باشد. اما اکنون با این باخت سنگین به نظرم بهترین زمان برای بستن کارنامه موفق کارلوس کی روش است. در غیر اینصورت حیا کن رها کن ممکن است از روی سکوها شنیده شود. پس به نفع خود کی روش هم هست که جا را برای یک مربی با اندیشه جدید باز کند و به فکر محل اقامتش در کلمبیا باشد.