🔸صد کتابی که قبل از مرگ باید بخوانیم
🔹قسمت هفتم
📖 پدرو پارامو👤 خوان رولفو
اثرى از خوان رولفو (١٩١٧-١٩٨۶) ، نویسندۀ مکزیکى، که در ١٩۵۵ منتشر شد. این رمان کوتاه که شاهکار ادبیات معاصر امریکاى لاتین بشمار مىآید، به جریان رئالیسم جادویى یا وهمى تعلق دارد و مضمون آن اقتدار مطلق فئودالى پیش از انقلاب است.
در جادهاى دورافتاده در ایالت خالیسکو ، مردى سوار بر خر خود پیش مىرود. نامش خوان پرسیادو است و، براى وفا به قولى که در بستر مرگ مادر به او داده است، به جستجوى پدر خود پدرو پارامو، رئیس دهکدۀ کومالا ، مىرود که در گذشته رهایشان کرده بوده است. از مردى قاطرچى که زبانى عجیب دارد راه را مىپرسد و او مىپذیرد که پرسیادو را به دهکده راهنمایى کند. اما دهکده خالى از سکنه مىنماید. مرد ناشناس پیش از آنکه ناپدید شود براى پرسیادو فاش مىکند که پدرو پارامو، که ملک پهناورش بر بالاى تپه هویداست، مدتها پیش مرده است. چند ساعت بعد، پیرزنى که تنها ساکن کومالا است و خوان پرسیادو را منزل داده است به او اطلاع مىدهد که آن قاطرچى که در راه دیده نیز مرده بوده است و او با شبحش سخن گفته است. باکى نیست، زیرا دیرى نمىپاید که، در پى قاطرچى، مردگان دیگرى سر برمىآورند و جسته گریخته ماجراى دوران حیاتشان را در خدمت پدرو پارامو برایش نقل مىکنند.
📖 مثنوی 👤 مولوی
مثنوی معنوی، اثر گرانسنگ محمد جلال الدین بلخی، شاعر و عارف پارسی گوست. این کتاب از ۲۶۰۰۰ بیت و شش دفتر تشکیل شده است و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت ایرانی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده است که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد، اگرچه قبل از مولوی، شاعران دیگر؛ مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند؛ ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پی در پی به شیوه تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام الدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ ق نوشته شده است. مثنوی در میان قالبهای شعر فارسی، جزء قالبهای سهل و آسان شعری شمرده میشود. به همین لحاظ نیز شعرایی چون نورالدین عبدالرحمن جامی، عطار نیشابوری، و دهها شاعر دیگر، طبع خود را در قالب مثنوی آزمودهاند و غالبا در انشاء شعر موفق بودهاند، لذا حجم بالای مثنوی معنوی ظاهرا نباید موجب تعجب و تحت تاثیر قرار دادن خواننده باشد، لیکن آنچه مثنوی را از سایر مثنویها جدا میکند. روانی آن در عین خلاقیت و نوآوری ادبی و معنی دقیق الفاظ و تعبیرات جدید آن است. انتقال معنی از مطلبی به مطلبی و از حکایتی به مضمونی دیگر و در عین حال پیوستگی و ناگسسته بودن مطالب از بدیعیات است.
📖 بچههای نیمهشب👤 سلمان رشدی
«بچه های نیمه شب»، ماجراهای «سلیم سینایی» را در روزهای اولیه استقلال هند روایت می کند. سلیم درست در دوازده نیمه شب روز پانزدهم اوت سال ۱۹۴۷ متولد می شود؛ روزی که هند از پاکستان جدا شد. از همین رو، سرنوشت «سلیم سینایی» با زندگی و فرجام مردم کشورش پیوند خورد.
بسیاری رمان «بچه های نیمه شب» را در ژانر رئالیسم جادویی طبقه بندی می کنند.
سلمان رشدی در این رمان با استفاده از تمثیل و استعاره، گوشه ای از دوران پسا استعماری هند را تصویر می کند.
رمان «بچه های نیمه شب» در سال ۱۹۸۱ برنده جایزه من بوکر شد و دو بار به عنوان بهترین کتابی که جایزه بوکر را گرفته برگزیده شد؛ عنوانی که با رأی مردم انتخاب می شود.
📖 گلستان👤 سعدی
گلستان نوشتهٔ شاعر و نویسندهٔ پرآوازه ایرانی سعدی شیرازی است. به باور بسیاری، گلستان تأثیرگذارترین کتابِ نثر در ادبیات فارسیست. که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شدهاست. بیشترِ نوشتههای آن کوتاه و به شیوهٔ داستانها و پندهای اخلاقی است.
سعدی نگارش کتاب گلستان را کمتر از یک سال بعد از تدوین بوستان، در اول اردیبهشت سال ۶۵۶ هجری شروع کرد و «هنوز از گلِ بوستان بَقیّتی موجود بود» که نگارش آن را به پایان رساند؛ بنابراین کتاب گلستان در مدت پنج یا شش ماه نوشته شد که -به نظر محمدعلی همایون کاتوزیان، منتقد ادبی- شبیه به معجزه است.
📖 کشش به سوی شمال👤 طيب صالح
موسم هجرت به شمال، داستان فردی است از یکی از روستاهای خارطوم در قاره سیاه. داستان در قرن بیستم و اوایل دوران پسا استعماری روایت می شود. راوی این داستان که نامش تا انتها بر خواننده پوشیده می ماند، فارغ التحصیل رشته ادبیات در یکی از دانشگاه های انگلیس است که بعد از اتمام تحصیلش به روستای پدری باز می گردد. در سالهای غیبت او از روستا، مردی به نام مصطفی سعید به روستا آمده و با زنی از آنجا ازدواج کرده است. کسی چیز چندان زیادی از مصطفی نمی داند و او نیز خودش را خیلی به افراد روستا نزدیک نمی کند. راوی داستان به تدریج کنجکاو به سر در آوردن از زندگی و کیستی مصطفی سعید می شود. این، آغاز آشنایی او با مردی است که جهان بینی و گذشته عجیبی دارد. هرچه داستان پیش میرود و راوی با مصطفی بیشتر آشنا می شود، این امر بر خواننده مشتبه می شود که گویی راوی و مصطفی هر دو یک شخصیت اند. در لابلای داستان، شاهد اشاره هایی به تفاوت جهان غرب و شرق هستیم. نقدی بر مدرنیته غربی وارد شده به شرق را میبینیم که صرفا «ابزارها»ی آن به شرق وارد شده نه تفکر آن. این رمان که آن را مهمترین رمان جهان عرب در قرن بیستم دانسته اند، نمونه بسیار موفقی از طرح مبحث «خود انتقادی» در بین شرقی هاست. «خلقیات ما ایرانیان»، «جامعه شناسی خودمانی» و «نفحات نفت» از جمله آثار بومی خودمان است که با همین رویکرد نوشته شده است. اما این بحث این بار در قالب یک داستان پر کشش بازگو می شود. مهم نیست که داستان این رمان، در یک کشور افریقایی میگذرد. هرکجای «شرق» باشی و این داستان را بخوانی، قطعا آن را آشنا خواهی یافت. این کتاب احتمالا بدیل خوبی برای این موضوع باشد که فضای ادبی کشور ما بیش از حد متاثر از ادبیات غرب شده و گاه ترجمه آثار ادبی ضعیف غربی، بر آثار قوی شرقی هم ترجیح داده می شود.
📖 کوری 👤 خوزه ساراماگو
کتاب کوری با عنوان اصلی Blindness اثر ژوزه ساراماگو نویسنده پرتغالی است که در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه نوبل شد. این رمان ساراماگو را به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ دنیا معرفی کرد. موسسه نوبل در وصف ژوزه ساراماگو و آثارش نوشته است:
به خاطر درآمیختن تمثیلهای پایدار با تخیل، همدردی و تکرار تواناییهای ما در برابر یافتن حقیقت.
کتاب کوری که درباره رعایت نکردن حقوق دیگران است و رمان در یک چهار راه آغاز میشود. جایی که اولین نفر به یک کوری عجیب دچار میشود. یک نوع کوری که در آن چشمها سیاهی را نمیبیند بلکه یک نوع کوری سفید است که در آن شخص همه چیز را سفید میبیند، انگار که در یک دریایی از شیر به سر ببرد.
📖 هملت👤 ويليام شکسپير
«هملت» نمایشنامهای از ویلیام شکسپیر(۱۶۱۶-۱۵۶۴)، نمایشنامهنویس و شاعر نامدار انگلیسی است. هملت یکی از تراژدیهای شکسپیر است که به زبانهای گوناگونی ترجمه شده و اقتباسهای بسیاری از آن در قالب سینما، تئاتر و تلویزیون شده است. داستان این نمایشنامه در دربار پادشاهی دانمارک در قرون وسطی روایت میشود که در آن خیانت و قدرتطلبی بر روابط انسانی سایه انداخته است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«کلادیوسشاه: خب؟... چه شد اکنون؟... چه اتّفاقی افتاده؟
روزنکرنتس: سرورم!... نمیتوانیم از[ زیر زبان ]او بیرون بکشیم که جسد کجاست؟
کلادیوسشاه: اما... خودش کو؟
روزنکرنتس: بیرون، سرورم! مراقبش هستند و در انتظار فرمان جنابعالی.
کلادیوسشاه: نزد ما بیاوریدش.
روزنکرنتس: آهای! گیلدنسترن!... شاهزاده را بیاورید.
{هملت و گیلدنسترن وارد صحنه میشوند. }
کلادیوسشاه: خب هملت!... پولونیوس کجاست؟
هملت: سر شام.
کلادیوسشاه: سر شام؟... کجا؟
هملت: در جایی نیست که بخورد، آنجاییست که خورده میشود. انجمنی معروف از کرمهای سیّاس، هماینک با وی سرگرمند. در شورای قضا و غذا، سرحلقهی رژیم قضایی شما و رژیم غذایی شما، فقط کرم است. ما همهی آفریدههای دیگر را پروار میکنیم تا ما را چاق کنند، و آنگاه خود را میپروریم تا کرمها را فربه سازیم. شاه فربه شما و گدای باریکاندامتان دو خوردنی مختلف بیشتر نیستند. دو پیشدستی خوراک، ولی بر سر یک میز. همین و همین.
کلادیوسشاه: دریغ! دریغ!
هملت: هر انسان میتواند با کرمی که شاهی را خورده است، ماهی بگیرد. و باز آن ماهی که کرم را خورده است، خود، بخورد.»
📖 ادیپ شهریار👤 سوفوکل
افسانه های تبای مجموعه نمایشنامهای است نوشته ادیب مشهور یونانی،سوفوکلس.نمایشنامههایی که در این کتاب قرار داده شده است، از این قرارند: نمایشنامههای ادیپوس شهریار، ادیپوس در کلنوس، آنتیگنه، آنتیگنه و لذت تراژیک.
مجموعه افسانههای تبای در این سه گانه از سرانجام خاندان”لابداسیرها” روایت میکند. این خاندان از موسس آن یعنی”کادموس” شروع میشود و به ماجرای دو پسر ادیپوس؛”پولونیکس” و”اتهاکلس” و دختران او؛”آنتگونه” و”ایسمنه” ختم میشود. ”کادموس” به اشارت”آتنا”، الهه عقل و دانایی، مارِ که نظر کرده”آدس”، خدای جنگ و خونریزی را میکشد و بنا به روایتی با استفاده از استخوانهای آن که در زمین کاشته و انسانهایی از آنها درآمدهاند، شهر تبای را پایهگذاری میکند. این عمل”کادموس” گرچه به فرمان”آتنا” بوده است، اما”آدس” و دیگر خدایان را خوش نمیآید و”آپولون” خدای هنرها و موسیقی، عهدهدار آن میشود تا رنج سختی را بر خاندان او وارد کند. ”لائیوس” از فرزندان”کادموس”، ناخواسته و ناشناخته به دست پسرش ادیپوس کشته میشود و ادیپوس بدون آن که بداند پس از کشتن پدر با مادرخود ازدواج میکند و وقتی از کار خود آگاه میشود، چشمان خود را کور کرده و خود را نفی بلد میکند. پسران او در نزاع برای به دست آوردن شاهی بر تبای کشته میشدند و خواهرشان آنتیگونه نیز به حکم قانون و کرئون در دخمهای زنده به گور میشود.
📖 سرخ و سیاه👤 استاندال
کتاب سرخ و سیاه، رمانی نوشته ی استاندال است که نخستین بار در سال 1830 به انتشار رسید. داستان این رمان به زندگی مردی جوان به نام جولین سورل می پردازد. او دانشجوی علوم دینی است، اما ناپلئون را تحسین می کند و رویای پیروزی های نظامی را در سر می پروراند. زمانی که جولین به عنوان مُدرس فرزندان شهردار استخدام می شود، خیلی زود زن شهردار را اغوا می کند و بعد از آن به پاریس می رود و دخترِ مردی نجیب زاده را شیفته ی خود می سازد. به تدریج این باور در ذهن سورل شکل می گیرد که راز موفقیت، فریبکارتر و فرصت طلب تر بودن از فریبکاران و فرصت طلبانی است که در همه جا دیده می شوند. اما زمانی که ثروتمندان و قدرتمندانی که سورل بسیار تحسینشان می کند، علیه او متحد می شوند، این شخصیت بر لب پرتگاهی مرگبار قرار می گیرد.
📖 تریسترام شندری👤 لارنس استرن
لارنس استرن "زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی" را در دورانی مینویسد که بسیاری از زیرساختهای قرن هجدم و نوزده میلادی در حال تغییر و آماده شدن برای ورود به جهان مدرن بود.
این کتاب که سرگذشت شخصی به نام تریسترام شندی است قرار است توصیفی باشد از آنچه بر این فرد گذشته است. اما قراری که راوی با ما میگذارد تا قصهاش را تعریف کند به همین سر راستی و شسته و رفتگی نیست. برای مثال شمای مخاطب این رمان را به طور تقریبی تا اواسط صفحه 200 پیش برده و میخوانید اما آنچه میبینید این خواهد بود که هنوز راوی به دنیا نیامده است و تا بدین جای کار هم هرچه گفته شده، نزاعی بر سر به دنیا آمدن اوست.
تریسترام شندی استرن یک آشوب به تمام معناست و لذت خواندن آن هم درهمین آشوب.
🔹قسمت ششم