شما نمیتوانید به یک رستوران ۱۰۰ یورویی بروید وقتی ۱۰ یورو در جیب دارید میتوانید؟
کونته بلند پرواز و جاه طلب است و به خوبی میداند، قهرمانی در سری آ دیگر به کارنامه او نمیافزاید. او به دنبال فتح لیگ قهرمانان است و در ازای ۳ قهرمانی پی در پی خواهان دستی باز در نقل و انتقالات است. موردی که بعدها نیز با استنکاف آبرامویچ در دادن چنین اجازهای به او در چلسی زمینه ساز جدا شدن کونته از آن باشگاه نیز گردید. ماروتا به شیوه محافظهکار و کشیدن مو از ماست در فوتبال ایتالیا معروف است و چنین اجازهای به کسی نمیدهد، حتی کونته با این عملکرد درخشان! کونته به ناتزیوناله میرود و میراث بزرگش نصیب کسی نمیشود جز ماکس الگری، مربی اخراجی میلان که به سختی مورد قبول هواداران دو آتشه بیانکونری قرار میگیرد.اما الگری دقیقا وارث چه میراثی بود؟ وقتی میگوییم یوونتوس کونته دقیقا از چه حرف میزنیم؟ یوونتوس الگری داری امضای مشخصی است، یا صرفا وامدار دسترنج کونته است؟ اینها سوالاتی است که در این یادداشت به آن میپردازیم.
یوونتوس کونته چه چیزی بود؟
آنتونیو کونته در سالهایی که هدایت بانوی پیر را بر عهده داشت، یک دست آورد متمایز و مشخص داشت و آن بنا نهادن یکی از مستحکمترین و رسوخ ناپذیرترین خطوط دفاعی فوتبال اروپا بود. حتما نام 2-5-3 کونته را شنیدهاید. کونته کسی بود که با دمیدن روح خود در این کالبد قدیمی بیانکونری را به تیمی سختکوش و گل نخور تبدیل کرد. تفکرات او این چینش کلاسیک اروپایی را تبدیل به روشی کارآمد، در دفاع و بسیار مفید در فاز هجومی نمود. یوونتوس در ترکیب آخرین فصل خود تحت هدایت کونته کم و بیش با ترکیب زیر به میدان میرفت، بونوچی وسط، بارزالی راست و کیلینی چپ سه دفاع مرکزی، لیششتاینر وینگ بک راست و اورا وینگ بک چپ، پیرلو هافبک میانی و عمقی ترین آنها، پوگبا چپ و یدال در سمت راست، توز و موراتا دو مهاجم سیستم 2-5-3 کونته را تشکیل میدادند.
فاز دفاعی
یکی از ایرادات همیشگی شکل کلاسیک این سیستم، فضای خالی پشت وینگ بکها (مدافعین کناری) در بازگشتها بود، که به تیم مهاجم برتری عددی خطرناکی میداد. در سیستم کونته در زمان دفاع خط هافبک سه نفره یووه با حفظ فاصله از یکدیگر به سمتی که بازی در آن در جریان بود، میل میکرد و هافبک کناری آن سمت به پوشش مدافع کناری میپرداخت. این چرخش ضمن از بین بردن فضای بین پیرلو-ویدال-پوگبا، به خط دفاع ۵ نفره یووه برتری عددی همیشگی در برابر حریف میداد و اجازه ایجاد فضای خالی پشت مدافعین کناری را نیز نمیداد. مضاف بر این 2-5-3 کونته چندان مبتنی بر حرکت مدافعین کناری و ارسالهای بلند از کنارهها نبود، در نتیجه این فضای خالی به ندرت ایجاد میشد. به زبان ساده خط دفاعی تیم در زمان دفاع شامل ۵ مدافع ثابت و حداقل یک هافبک کناری پوشش دهنده میشد، که به شکل سیالی به چپ و راست میل میکرد. هر سه مدافع در سیستم کونته قدرت بازی روی زمین، حمل توپ و ارسال پاسهای طولی دقیق را دارا بودند یعنی به طرز فاحشی از یک سویپر و دو اساپر که وظیفه تخریب صرف را دارند مدرنتر و کارا تر.
فاز هجومی
تیم کونته در فاز هجومی ۲ نقشه عمده و اصلی داشت، که با حوصله در طول زمان بازی اجرا میکرد. ارسال توپهای بلند دقیق به خصوص از طریق بونوچی در قلب دفاع و پیرلو در عمقیترین نقطه خط میانی و چسبیده به دفاع. در این بین پیرلو وظیفه داشت همیشه اطمینان حاصل کند، که عقبتر از تمام عناصر هجومی تیم قرار دارد تا با هوش نبوغ آمیز و دیدن درهای باز شده توسط برگشتهای هافبکهای کناری، پاس نهایی را برای مهاجمین تیم ارسال کند. مثالهای بیشماری از این ارسالها توسط بونوچی و پیرلو که منجر به گل شده میتوان برشمرد. به زبان ساده تیم کنته در زمان حمله از یک بدنه ۴ نفره بیلد آپ ( بازی ساز) ( بونوچی-کیلینی-بارزالی +پیرلو) و یک بدنه ۶ نفره هجومی تشکیل میشد.
در صورتی که یار آزاد برای ارسال بلند توسط رجیستا یا لیبرو پیدا نمیشد، وظیفه این بدنه ۶ نفره حرکت به سمت بازیکن صاحب توپ و ایجاد فضا برای فرار بازیکن هدف بود، که ویدال و پوگبا (مارکیزیو) به تناوب انجام میدادند. علاوه بر این بارزالی و کیلینی در زمان شروع کاملا در عرض زمین باز میشدند، که با کم کردن فاصله با مدافعین کناری و ارسال های سریع فضا را برای حرکت هافبک کناری ایجاد کنند. مهاجمین تیم کنته در هر فصل از یک مهاجم قدرتی بلندزن( لورنته، موراتا، ووچینیچ) و یک مهاجم سرعتی (توز، جووینکو)تشکیل میشدند، که نهایت بازدهی در زمان حمله و موج دوم وجود داشته باشد.
هوشمندی کونته استفاده از دو هافبک میانی به عنوان هافبک های کنار بود. این حربه در هر حالتی تیم را صاحب دندانهای تیزی برای شکار طعمه میکرد. در مورد یووه کونته ساعتها میشود سخن گفت و هر چند برای شناخت تفاوتهای تیم الگری با تیم کونته شناخت نسبی از مهمترین ویژگیهای یووه ۲۰۱۴ نیاز است، اما باقی بماند برای یادداشت کاملی که در رابطه با تیم مربی انقلابی فوتبال ایتالیا خواهم نوشت؛
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
آغاز دوران ماکسیمیلیان الگری
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف ور بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
هوادارن یووه به سختی پذیرای ماهی ساردین میلانی ( لقب الگری به خاطر لاغر و ترکهای بودنش) بودند. مربی اخراجی میلان قرار بود بر میراث کونته بزرگ تکیه بزند و حتما آن روز کمتر کسی تصور میکرد، در مدت زمان ۴ سال به یکی از محبوبترین و موفقترین مربیان تاریخ یوونتوس تبدیل شود. الگری در اولین سال حضورش در تیم بسیار محتاط و محافظه کار عمل کرد. به ترکیب اصلی تیم دست نزد و به ندرت حتی روش بازی تیم را تغییر میداد. به طور کلی دوران حضور الگری در راس کادر فنی بیانکونری را به قسمت میتوان تقسیم کرد.۱. دوران پسا کنته (۲۰۱۴-۲۰۱۵)۲. دوران انتقال( ۲۰۱۵-۲۰۱۷)۳. دوران مدرن ( ۲۰۱۷- امروز) درک این موضوع بدون در نظر گرفتن حساسیتهای کار درباشگاه بزرگی چون یوونتوس امکان پذیر نیست. اینجا جایی نیست که به شما فرصت تجربههای جدید و آزمایش شیوههای دیربازده داده شود. الگری سری که درد نمیکند، را دستمال نمیبندد و تیم کونته را با آرامش کامل و بدون تغییرات ناگهانی و به آرامی با تفکرات خودش منطبق میکند.
دوران پسا کنته
الگری در فصل اول حضورش اغلب از همان سیستم 2-5-3 بهره میگیرد، اما با یک تفاوت عمده. او در یافته بود که این شیوه در برابر تیمهایی که از بالا پرس میکنند کارایی خودش را از دست میدهد. در این زمان کیلینی و بونوچی و بارزالی تحت فشار پرس حریف چارهای جز انتقال توپ از نیم فضای سمت چپ ( کانال بین دفاع کناری و هافبک همان سمت) به وسط و انتقال آن به سمت راست (و برعکس) ندارند و این کار علاوه بر زیاد کردن پاسهای بلند بی حاصل و ریسک بالا شروع حملات تیم را قابل پیش بینی و فاقد تنوع مینماید. فینال لیگ قهرمانان در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۵ مثال مشخص این نقص فنی میباشد. در فلسفه الگری برای رفع این مشکل یک راه مشخص وجود دارد؛ مالکیت توپ. تیم الگری به جای ارسالهای مداوم و تکیه بر پاسهای بلند زیاد، توپ را در اختیار میگیرد و با حوصله تلاش میکند، آن را در نقاط مختلف زمین بین بازیکنان به حرکت در آورد (نکتهای بعد از ۳ سال در این فصل و در دیدار با منچستر در خانه حریف به اوج خودش میرسد، آمار مالکیت توپ شگفت آور است در برخی لحظات حدود ۷۰ در صد!) تیم یوونتوس در سال اول الگری و تا فینال چمپیونز لیگ اگر در فرم بسیار شبیه ولی در محتوا تمایز ظریفی نسبت یه تیم کونته دارد، که البته در زیر سنگینی شکست مقابل بارسا گم میشود. از دیگر نکاتی که الگری پر تغییرات گام به گام کونته لحاظ کرد تلاش برای استفاده از پاتریس اورا برای حرکت در نیم فضای سمت چپ و نزدیک شدن به پوگبا بود. الگری برای اورا نقش دوگانهای قائل بود (چیزی شبیه به آن چیزی که الکس ساندرو انجام میهد) البته اما تیم بازنده فینال چیزی برای گفتن ندارد و تمام این ریزه کاریها و تاچ های الگری با رویاهای هواداران این تیم در برابر بارسا نابود شد. به طور خلاصه الگری در سال اول هدایت یووه فلسفه کونته که مبتنی توپهای بلند و فشرده کردن نیم فضاها بود را با در اختیار گرفتن و چرخاندن بیشتر توپ و تکثیر تنوع طراحی حمله ترکیب کرد.
فاز انتقال
مدتی این مثنوی تاخیر شد ، مدتی بایست تا خون شیر شد
برخلاف تصور همگان دفاع کردن امری بسیار پیچیدهتر و پایهایتر نسبت به فاز هجومی است، به عبارت دیگر ساختن یک سازمان دفاعی درست بسیار بیشتر از اینکه متکی به کیفیت بازیکن باشد وامدار نگرش کلی تیم و محصول همکاری ترکیبی دقیقی بین تمام خطوط است. یک مثال ساده اینکه مشکل گلزنی یک تیم را ممکن است بشود با اضافه کردن یک یا دو مهاجم طراز اول حل کرد، اما افزودن ۱۰ مدافع درجه ۱ تضمینی برای بهبود اوضاع دفاعی هیچ تیمی نیست. حداقل تا زمانی که تیم صاحب درکی درست و هماهنگی نسبی بین تمام خطوط نشود نمیتواند درست دفاع کند. از این روی هر سیستم و فلسفهای ابتدا باید از بعد دفاعی مورد واکاوی قرار گیرد سپس به کارکرد هجومی آن پرداخته شود. نکته دیگر اینکه فرمیشن ورای اعداد مرسوم دارای یک روح میباشد که کاملا منحصر بهفرد و مجرد اشکال متفاوتی در تفکرات مربیان مختلف پیدا میکند.
مثلا فکر میکنید 1-2-3-4 مورینیو و الگری مثل هم عمل میکنند در هر دو فاز هجومی و دفاعی؟ جواب ساده است خیر!در یوونتوس الگری بعد از سال اول کمتر اثری از کونته دیده میشود این تیم امضای الگری را دارد بهطور مشخص. او به مدد موفقیتهای سال اول حضورش تیم جدیدی را پایهریزی میکند بر اساس فلسفه خودش. یووه الگری دیگر به ندرت سراغ 2-5-3 میرود و تقریبا همیشه از سیستم 1-2-3-4 استفاده میکند. اما این روش در دفاع چگونه کار میکند؟ الگری در مقابل خط دفاع از محور دوگانه پیانیچ- خدیرا ( مارکیزیو) استفاده میکند که مانژوکیچ و کوادرادو را به عنوان بال چپ و راست، دیبالا را به عنوان چیزی شبیه یک شماره ۱۰ ( ترکوارتیستا) و هیگواین را در نوک همراهی میکنند. فاز دفاعی تیم ۲ نقشه کلی بعد از ازدست دادن توپ دارند. اول پرس سریع از بالا توسط ( مانژو/ کوادرادو / هیگواین) در صورتی که موفق به باز پس گیری توپ نشدند، بازگشت سریع وینگرها ( کوادرادو و مانژو) به سمت نیم فضاها و فشرده کردن فضای مقابل دو هافبک میانی. در این شیوه به دلیل ضعف مشهودی که پیانیچ و مخصوصا خدیرا به عنوان هافبک دفاعی صرف در فاز دفاع دارند، وظیفه دفاعی زیادی به عهده دو بال هجومی تیم میباشد.
تیم الگری در زمان دفاع به یک 2-4-4 ساده ولی به شدت متراکم تغییر شکل میدهد. چیدمانی که برای هر بازیکن یک بازیکن پوشش وجود دارد. خستگی وینگرها به دلیل وظایف سنگین دفاعی معمولا تعویضهای قابل پیشبینی در این پست را به همراه دارد و عجیب نیست که او بیشترین تعداد بازیکن آماده را در این پست در اختیار میگیرد. به عبارت دیگر 1-2-3-4 الگری در دفاع، در صورت عدم توفیق در پرس آنی با بازگشت وینگرها و مهاجم نوک تغییر شکل داده به یک 2-4-4 کلاسیک تبدیل میشود و بسته به شرایط توپ بین این دو چینش در نوسان است. نکتهای که تازه امسال الگری موفق به رفع آن شده داشتن دو مدافع کناری تخصصی است که در فاز دفاعی به این فشردگی اضافه کنند و در فاز انتقال در اندک فضای موجود و تحت فشار قابلیت اضافه شدن به جریان بازی سازی را دارا باشند. چیزی که تا حدودی دنی آلوز در دوران کوتاه حضورش انجام داد. اما 1-2-3-4 الگری چگونه حمله میکند؟الگری با به خدمت گرفتن پیانیچ عملا در آن پست، هافبکی را جانشین پیرلو کرد که علاوه بر دید عالی، توانایی ارسال پایهای بلند و کوتاه، و شوتزنی، توان دوندگی و درگیر شدن در کارهای دفاعی (نسبت به پیرلو) را به خوبی دارا بود. ترکیب پیانیچ و خدیرا( مارکیزیو) و زوجهای که با مدافعین کناری و وینگرها ایجاد میکردند، توان هجومی به اضافه پاسهای بلند بونوچی که از معدود عناصر تاکتیکی به جای مانده از کنته بود به تیم تنوع مناسبی در زمان حمله میداد. علاوه بر این در اثر فشردگی زیادی که معمولا درزمان حمله خط میانی تیم ایجاد میکند و پاسهای کوتاه زیادی که ردوبدل میشود فرصت برای بونوچی، بارزالی و کیلینی فراهم میشود که در فاز هجومی یا نفوذ کنند یا به صورت مستقیم دیبالا و هیگواین را صاحب موقعیت کنند. اما اوج هنر آلگری بازی دادن به مانژوکیچ در پست وینگ چپ بود. مانژو خصوصیات بازیکن تخصصی وینگ را دارا نیست نه به لحاظ تکنیکی نه قدرت ارسال اما به دلیل فشار زیادی که مدافعین کناری حریف وارد میکرد، فضای مناسبی برای دیبالا و هیگواین ایجاد میشد که ضربه نهایی را وارد کنند.در کارهای دفاعی نیز هیگواین در پوشش دادن و تخریب و پرس از بالا نقش انکارناپذیری در موفقیت 1-2-3-4 الگری داشت. به جرات میتوان گفت به دلیل عدم توان بالای دفاعی پیانیچ، بدون مانژوکیچ الگری هرگز موفق به اجرای ای سیستم نمیشد. علاوه بر این حضور الکس ساندرو به عنوان دفاع کناری که توان بسیار بالایی در استفاده از نیم فضاها و همینطور حرکت لب خط دارد وزن مناسبی به سمت چپ زمین تیم میداد. یک بار الگری در کنفرانس مطبوعاتی به خبرنگارانی که در مورد عدم موفقیت ابتدای فصل داگلاس کوستا از او پرسیدند گفت:
اینجا ایتالیاست، فضا برای حرکت بالها بسیار کم است. کوستا نیاز به زمان دارد که خودش را با شرایط جدید وفق دهد.
این جمله به خوبی نشان میدهد حضور مانژو چه نعمتی برای بازیکنان زوج او بود که از فضای ایجاد شده حاصل از جنگندگی او استفاده کنند. هیگواین نیز به هماهنگی بسیار خوبی با دیبالا رسیده بود که با اورلپ های مداوم برای یکدیگر ایجاد موقعیت میکردند.
یوونتوس مدرن الگری
یوونتوس تابستان را با خرید بزرگی به پایان برد که احتمالا فوتبال ایتالیا را دگرگون خواهد کرد. اضافه شدن رونالدو به ترکیب یووه الگری را متقاعد کرد از 1-2-3-4 به 3-3-4 بگراید. البته این گرایش به حضور رونالدو محدود نمیشود. اول اینکه بانوی پیر صاحب دو مدافع کناری بسیار خوب شده ( کانسلو در راست و ساندرو در چپ) که توان اضافه شدن به حملات و بازگشت سریع را دارا میباشند. اگر ساندرو امتحان خود را در ۳ فصل اخیر پس داده باشد، کانسلو سمت راست را دارای کیفیتی مشابه (حتی بهتر در زمان حمله) کرده است، که اهمیت حضور او در هیاهوی رونالدو به کلی گم شد. تنها اشکالی که میشود به کانسلو گرفت عدم جایگیری مناسب در رمان دفاع میباشد که گاها به دادن خطاهای غیر ضروری میانجامد. یووه در دفاع مرکزی ۴ مدافع همطراز دارد که همگی توان حمل توپ و شرکت در فاز بیلد آپ را دارا میباشند. مهمتراز همه پیانیچ بعد از ۳ فصل بازی در این پست کاملا در قامت یک دیپ لایینگ میدفیلدر و یک رجیستا جا افتاده است. حفظ عمق همیشگی نسبت به دو هافبک روی دستش و پاسهای تک ضرب کوتاه و ارسالهای عمقی دقیق او یکی از دلایلی است، که الگری را متقاعد به استفاده از این سیستم کرده است. به عنوان متزالا (هافبک های کناری روی دست پیانیچ) متوییدی و بنتاکور به شدت تاثیر گذار در دفاع و موثر در حمله، خط هافبک سه نفره بیانکونری را تشکیل میدهند که با ایجاد ترکیب های دو نفره و سه نفره به مدافعین کناری مهمترین خصوصیت این روزاهای تیم الگری یعنی مالکیت توپ را رقم میزنند. حرکات دینامیک متوییدی و بنتاکور گاها به پیانیچ اجازه نفوذ به محوطه جریمه حریف را نیز میدهند بدون اینکه فضای پشت سر او در برگشتها خالی شود. نکته جالب در مورد سه نفر بالایی تیم این است که فقط از حضور رونالدو در وینگ چپ میتوان با قطعیت صحبت کرد. مانژو ، دیبالا اگر چه در ترکیب پایه نفرات میانی و راست محسوب میشوند ولی عملا در جریان بازی با توجه به میل کردن گاه و بیگاه مانژو به کناره و به تو زدنهای مدام دیبالا ترکیب شناوری ایجاد میشود که کار را برای مدافعین حریف پیچیدهتر میکند. در فاز دفاعی همچنان ترکیب ساده2-4-4 و گاها 1-5-4 شکل میگیرد. رونالدو کمترین نقش در بازگشتها را داراست و تنها بازیکنی است، که در فضای پشت هافبکهای حریف در زمان دفاع باقی میماند. با توجه به اینکه توپ در کدام سمت زمین است متوییدی و بنتاکور با حفظ فاصله عرضی نسبت به هم بی سمت نیم فضاها حرکت کرده و به محض تصاحب توپ رونالدو و کوادرادو را صاحب توپ میکنند. تیم این فصل الگری دارای توازن مناسب در دفاع ۴ نفره ، تنوع تاکتیکی مناسب در زمان حمله و تمرکز و فشردگی کافی در زمان دفاع است. از آنجا که فصل هنوز در هفتههای ابتدائیست و به نظر میآید الگری هنوز به آزمایش ترکیب های مختلف در خط میانی میپردازد در یادداشت بعدی به تفصیل از شرایط یوونتوس ۲۰۱۸ خواهم نوشت.