طرفداری - کمتر باشگاه فوتبالی در جهان وجود دارد که تمام ارکانش نشات گرفته از فلسفه اش باشد: از اخلاق و منش کاری باشگاه تا بازیکنان، طرفداران و مدیران. شاید در این زمینه تنها بتوان سه باشگاه فوتبال را نام برد که به معنای واقعی کلمه، نمادی از فلسفه شان هستند: بارسلونا، بایرن مونیخ و آژاکس.
ایده ها و آرمان های چنین باشگاه هایی را چند نخبه پی ریزی می کنند و باشگاه کم کم حول محوری که مشخص شده شروع به رشد و شکوفایی می کند؛ جک رینولدز، رینوس میشل و یوهان کرایوف. بعد افرادی به باشگاه می آیند که ذاتا برنده هستند و می دانند چطور باید تیم را به موفقیت رساند. چنین افرادی هم بینش لازم را دارند هم از تجربه کافی برخوردار هستند. در آژاکس، شخصیت هایی چون تونی برونز اسلات، دیک شوناکر، ادوین فن درسار و سیز فرفورن در تیم مدیریتی قرار گرفته اند و بدین ترتیب آژاکس با بازیکنان و مربیان مختلف، همیشه مسیر مشخصی دارد و از اصول سنتی اش پیروی می کند.
بعد از رفتن مارسل کایزر، هدایت آژاکس در دسامبر سال گذشته به اریک تن هاگ سپرده شد. کاملا مشخص بود که تیم می خواهد اصول کرایوفیسم را پی بگیرد. بین سال های 2013 و 2015 تن هاگ مربی تیم دوم بایرن مونیخ بود. او در این باشگاه رابطه خوبی با پپ گواردیولا داشت. همه می دانند که پپ خودش را وقف فلسفه های کرایوف کرده است. تن هاگ هم مثل گواردیولا عاشق فوتبال است. او وقتی سرمربی اوترخت بود باید این تیم را در جدول رده بندی بالا می برد. آنها وضعیت مالی خوبی نداشتند و تن هاگ باید با تمام محدودیت های موجود، سبک بازی اش را در تیم اجرا می کرد. کار او خوب پیش رفت و وقتی اریک به آژاکس آمد، باید گفت همه چیز به کندی پیش می رفت. اما آنها بالاخره روی روال طبیعی قرار گرفتند. آژاکس تن هاگ پیش فصل سختی داشت و در یک بازی دوستانه 5-1 برابر لایپزیش آلمان شکست خورد.
در نمونه کوچکی که از آژاکس در فصل جاری انتخاب کرده ایم، می خواهیم نشان دهیم که این تیم از چینش سنتی 4-3-3 عبور کرده و به نسخه ای شناورتر از چینش 4-2-3-1 رسیده است که گاهی به صورت 4-4-2 در زمین دیده می شود. در این حالت دانی فن دبیک عملا به صورت مهاجم دوم انجام وظیفه می کند. قبل از او، کلاسن این وظیفه را به عهده داشت و به اورتون انگلیس پیوست.
تن هاگ سیستمی خاص در آژاکس پیاده کرده و اولین اسامی که قبل از هر بازی روی کاغذ می نویسد دو وینگر راست و چپ تیم هستند که بیشتر حملات تیم را پایه ریزی می کنند. در این سیستم زیاش و تادیچ آزادی زیادی دارند و می توانند جای خود را در زمین مدام عوض کنند. وقتی هونتلار باتجربه در نوک پیکان خط حمله قرار می گیرد، دو دفاع کناری تیم یعنی تالیافیکو و مزروعی عملا مثل وینگر بازی می کنند. زیاش و تادیچ هم متمایل به داخل شده از هونتلار حمایت می کنند.
با توجه به این طرح ها، می توان محل لمس توپ توسط این بازیکنان در مقاطع مختلف بازی را مشاهده کرد. تفاوت آن چنانی وجود ندارد و این بازی شناور آژاکس را نشان می دهد. برخی بازیکنان باعث می شود لذت بیشتری از فوتبال ببرید؛ فرنکی دی یونگ یکی از این بازیکنان است. در سراسر بازی های آژاکس او را می بینیم که توپ را از عقب گرفته به سمت مقابل حرکت می کند و از بازیکنان حریف گذشته، پاس می دهد. تماشای بازی او هیچ وقت خسته کننده نیست. فصل گذشته او بیشتر در دفاع مرکزی بود و باعث شد مردم در مورد پست دفاع مرکزی کاذب بیشتر از قبل صحبت کنند. در فصل جاری، بلیند از منچستریونایتد خریداری شد و دی یونگ به جایگاه اصلی اش برگشته است؛ در خط هافبک! وقتی آنها توپ را در اختیار دارند و می خواهند برنامه شان را طرح ریزی کنند، بلیند و دلیخت از هم فاصله می گیرند تا دی یونگ عقب تر بیاید و چینش تیم به نوعی 3-5-2 می شود.
به اولین طرحی که در بالا قرار گرفته نگاه کنید: با توجه به محل لمس توپ توسط دی یونگ می شود فهمید او تا کجا عقب می آید. متعاقب آن، تالیافیکو و مزروعی پیش تاخته فضایی را پر می کنند که توسط زیاش و تادیچ خالی شده و این گونه است که بازی عرضی آژاکس شروع می شود. نکته کلیدی در روش بازی دی یونگ، دریبل های موفق و پاس های صحیح در یک سوم پایانی زمین است. او در ادامه توپ را به بال چپ یا راست می برد. دی یونگ در بازی های این فصل سطح بالایی از بلوغ، انرژی و بازده را در بازی اش نشان داده است.
پنجره نقل و انتقالات بسته است و فعلا آژاکس در موضع قدرت. آنها جاستین کلایورت را از دست دادند و این ستاره جوان به آ اس رم رفت (15میلیون یورو). امین یونس هم با انتقالی آزاد به ناپولی پیوست. آژاکس نیاز به تقویت خط حمله داشت. آنها تادیچ را با 10میلیون یورو، حسان بانده را با 7 میلیون یورو (او فعلا مصدوم است) و زکریا لبیاد را با 5میلیون یورو به خدمت گرفتند. اگر این بازیکنان را به خط حمله قدرتمند فعلی تیم اضافه کنید می بینید که آژاکس ابزار لازم برای مبارزه در هر جبهه ای را دارد.
شاید بهترین انتقال آنها، خرید بلیند از منچستریونایتد با 14میلیون یورو بود. این بازیکن مثل خود آژاکس شناور بازی می کند و توانایی بازی در چند پست را دارد. بلیند در پست دفاع چپ، مدافع مرکزی و هافبک مرکزی بازی کرده است و به یکی از برگ های برنده تن هاگ تبدیل شده است.
اما درخشان ترین بازیکن فعلی آنها ماتیاس دلیخت است. این ستاره 19ساله، ده سال است که در آژاکس رشد و پیشرفت می کند. وقتی بازیکنی از آکادمی این باشگاه به تیم اصلی می رسد شما می دانید که او قادر است در این سیستم بازی کند. هلندی ها در حوزه مربیگری فوتبال و به خصوص فن طراحی تمرینات برای بازیکنان مختلف همیشه پیشرو و مشهور بوده اند. آنها بارها قواعد بازی را متحول کرده اند. هلندی ها استاد بازی در زمین های کوچک هستند و بدین ترتیب بازیکنان را برای بازی در زمین اصلی و اجرای برنامه های مربی آماده می کنند. حالا چه این مربی، ریموند ورهیخن باشد که از رژیم بدنسازی ویژه استفاده می کند، چه ویل کوئرور که از جلسات تمرینی متعدد برای آموزش حفظ مالکیت توپ استفاده می کند. با همین تمرینات است که بازیکنان کارکشته می شوند و می دانند چطور و چگونه باید در زمین کار کنند. دی یونگ و دلیخت هم محصول همین تمرینات هستند.
همه چیز در آژاکس خوب و امیدبخش به نظر می رسد. به نظر می رسد تن هاگ به سیستم ایده آلش رسیده و ترکیب اصلی تیم هم مشخص شده است. همه چیز برای طی مسیر آماده است. آژاکس مثل همیشه به آکادمی اش اعتماد دارد و اگر آنها بازیکنان بیشتری مثل دلیخت، دی یونگ و ایتینگ پرورش دهند می توان پیش بینی کرد این تیم به دوران پرافتخار سابق برمی گردد.