اختصاصی طرفداری - نمی توان در مورد مفهوم فضا در فوتبال صحبت کرد و اسمی از یوهان کرایوف بزرگ نیاورد. با این جملات می توان تفکرات این مرد بزرگ هلندی که تاثیر زیادی بر هاینکس گذاشت را خلاصه کرد: "اگر توپ را در اختیار دارید باید زمین بازی را تا حد ممکن بزرگ کنید. وقتی توپ را از دست داده اید باید زمین بازی را تا حد ممکن کوچک کنید." بایرن هاینکس این ویژگی را با خود داشت. وینگرهای تیم او از تمام توانایی خود استفاده می کردند و بازی را تا حد ممکن در زمین باز می کردند. اما همین بازیکنان در زمان از دست دادن توپ، همچون هافبک های جنگنده بازیکنان حریف را پرس می کردند. این نوع عکس العمل آکاردئونی تمام خواسته های هاینکس را برآورده می کرد.
در آن فصل رویایی، بایرن هاینکس تنها 18 گل در 34 بازی دریافت کرد. دومین خط دفاعی برتر در اختیار لورکوزن بود که 39گل دریافت کرده بود. در این سیستم، دفاع بایرن رسوخ ناپذیر بود و حملات تیم، زهردار و کشنده. گل های بایرن با طرح ها و برنامه های متنوع به ثمر می رسید و امکان نداشت با یک آنتی تز بتوانید همه راه ها را بر آنها ببندید. ریبری، مولر، شواین اشتایگر، کروس، مانژوکیچ، پیزارو و گومز بارها و بارها نام خود را به عنوان گلزن در بازی های مختلف ثبت کردند. رکوردها یکی پس از دیگری شکسته می شدند: از بیشترین امتیاز کسب شده در یک فصل از لیگ تا طولانی ترین روند پیروزی های پیاپی.
هویتی که هاینکس برای بایرن ساخت، سبکی نوین برای بازی گرفتن از نسل جدید بازیکنان آلمان بود. او از سبک تیکی تاکا و گگن پرسینگ آلمانی، المان های موردنظرش را گرفت و سبکی جدید برای خود ساخت. بازیکنان او به معنای واقعی کلمه مثل تیم بازی می کردند. کلارک ویتنی در این باره می نویسد: "هاینکس در دورانی که پرتجربه شده بود، به خوبی آموخته بود چطور باید غرور بازیکنان تیمش را مدیریت کند. بازیکنان تیم او از خود گذشتگی می کردند و هرآنچه داشتند برای موفقیت تیم به کار می گرفتند. حتی ستاره هایی چون ریبری و روبن هم در تیم هاینکس، شخصیتی متفاوت پیدا کرده بودند."
سبک منحصر به فرد بایرن هاینکس در دفاع و حمله باعث شد آنها در مسیر دشوارشان برای قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، نتایج فوق العاده ای برابر رقبای بزرگ اروپایی کسب کنند. در یک چهارم نهایی آنها برابر یوونتوس ایستادند و در مجموع دو بازی 4-0 پیروز شدند. شاهکار هاینکس وقتی بود که بایرن برابر بارسلونای قدرتمند در نیمه نهایی به میدان رفت. پیروزی 7-0 در مجموع دو بازی نتیجه ای خارق العاده بود که ستایش همه را برانگیخت. ساکی دراین باره می گوید: "وقتی بایرن توپ را در اختیار ندارد، مهاجمین بایرن، اولین مدافعین این تیم هستند. آیا در مورد یوونتوس هم می توانید این را بگویید؟ به این فکر کنید که چنین مساله ای چقدر بازی یووه را محدود کرد و به رقبای این تیم کمک کرد." به نظر آریگو ساکی، این وحدت و انسجام تیمی بایرن بود که به آنها اجازه می داد در برابر تیم های ایتالیایی هم شکست ناپذیر و استوار باشند. این مدلی بود که هاینکس آن را از سبک کرایوف الهام گرفته بود.
هاینکس همچون عقابی تیزپرواز بر زمین فوتبال تسلط داشت و به خوبی از زوایای مختلف زمین برای پیشبرد اهدافش سود می برد. در این تیم، مولر که در ابتدا اصلا شبیه ستاره های مدرن دنیای فوتبال نبود، درخشید و روبن و ریبری بهترین سال های فوتبال شان را تجربه کردند.
ریبری در این باره می گوید: "هاینکس به خوبی می داند من و روبن چقدر برای تیم مهم هستیم. من بارها گفتم که اصلا برایم مهم نیست چه تعداد گل بزنم یا پاس گل بدهم. هیچ وقت به روبن حسادت نکردم و سعی نکردم در این آمارها از او پیشی بگیرم. همه چیز با تیم معنی می شود. در بایرن مونیخ همه این گونه فکر می کنیم. روبن هم با هر گل من به شدت خوشحال می شود."
در فینال ومبلی، بایرن برابر دورتموندی ایستاد که به نظر می رسید بیش از همه بتواند در برابر سبک بایرن مقاومت کند. اما در این بازی هم سرعت و دقت عناصر هجومی بایرن، زرد و سیاه پوشان دورتموند را مقهور قدرتش کرد. مانژوکیچ گل اول را به ثمر رساند. بازی به تساوی رسید و بایرن فشار را به حداکثر رساند. در نهایت این روبن هلندی بود که به دفاع دورتموند نفوذ کرد و ضربه پایانی را وارد کرد. در ترکیب رویایی این تیم، شواین اشتایگر و مارتینز سرداران میانه زمین بودند و به مولر آزادی عمل می دادند تا هر بلایی خواست بر سر دفاع حریف بیاورد و فضا را در اختیار وینگرهای باهوش تیمش قرار دهد. تک مهاجمی که در نوک پیکان ایستاده بود (گومز، پیزارو یا مانژوکیچ) فقط یک لمس با توپ لازم داشت تا گلزنی کند. کروس در این میان، برگ برنده هاینکس بود که در میانه میدان آقایی می کرد و به مربی تیم اجازه می داد به ستاره هایش فرصت استراحت بدهد. اگر کلوپ و رانگنیک را شاهزاده پرس بدانیم و سیمئونه را پادشاه مصلحت گرایی بخوانیم، هاینکس پدرخوانده حرکت و انتقال توپ در فوتبال است.
هاینکس می دانست چطور باید با بازیکنانش رفتار کند. به عنوان مثال وقتی لواندوفسکی از تعویضش ناراحت بود هاینکس در مورد واکنش او گفت: "من رئیس هستم نه کس دیگری. من هم وقتی یک مهاجم بودم اصلا دوست نداشتم تعویض شوم. او می خواست سی امین گلش در لیگ را به ثمر برساند. ما در این مورد صحبت کردیم و همه چیز فراموش شد."
ساکی در مورد این طرز برخورد هاینکس می گوید: "تفاوت بین بایرن مونیخ و یوونتوس، در تیم بودن آنها و آگاهی کامل بازیکنان در این مورد است. در کشور ما (ایتالیا) فردگرایی بیشتر وجود دارد و رسیدن به این سطح سخت است."
هاینکس بعد از کسب سه گانه با بایرن مونیخ، این تیم را ترک کرد. او در مصاحبه با اشپیگل گفت: "بعد از تمام اتفاقات در این دو سال، من آماده یک زندگی آرام هستم. بعد از این موفقیت ها می توانستم به هر باشگاهی که می خواهم در اروپا بروم. مشکل من با "هرگز" گفتن است. ولی می توانم به شما اطمینان دهم که دیگر نمی خواهم مربیگری کنم. من پایان خوب و ارزشمندی در این حرفه داشتم."
او 4سال به زندگی شخصی اش پرداخت و در آرامش استراحت کرد. اما باز هم او نتوانست دور از بایرن بماند. در سال 2017 هاینکس برای چهارمین بار هدایت تیم را تا پایان فصل در دست گرفت. بعد از هاینکس، پپ گواردیولا سرمربی بایرن شده بود و بعد از او هم، آنچلوتی این وظیفه را برعهده گرفت. با برکناری کارلتو، مدیران بایرن دوباره سراغ هاینکس رفتند و او پذیرفت تا پایان فصل بایرن را رهبری کند. خیلی ها می گویند هاینکس میراث ارزشمندی در بایرن برای پپ به یادگار گذاشت و ردپای او در موفقیت های بایرن پپ قابل مشاهده ست. به هرحال این مربی اسپانیایی، بایرن را سه سال متوالی به قهرمانی در بوندس لیگا رساند. او بر مالکیت توپ تاکید داشت. وقتی هاینکس به صورت موقت به بایرن برگشت، او از سیستم قبلی اش استفاده کرد ولی تغییراتی در آن ایجاد کرده بود تا همچنان به روز و کاربردی باشد.
بایرن 5امتیاز از دورتموند عقب بود و در لیگ قهرمانان اروپا هم تیم برابر پاری سن ژرمن نتیجه ضعیفی کسب کرده بود. کارهای زیادی باید انجام میشد. ولی هاینکس دوباره یک تیم برنده ساخت. آنها به سرعت به سمت صدر جدول حرکت کردند و در نهایت با 21امتیاز اختلاف، مقتدرانه قهرمان شدند. تیم او به شدت منعطف بود و با سرعت فوتبال در آن زمان هم هماهنگ بود. بایرن چهارم هاینکس، 20درصد متعلق به پپ بود و 80درصد به هاینکس. بازی پوزیسیونی بایرن به لواندوفسکی اجازه می داد تا به راحتی از شم گلزنی اش استفاده کند. او با 30گل، آقای گل بوندس لیگا شد. آنها در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر رئال مادرید مغلوب شدند (رئال در نهایت قهرمان اروپا شد). در جام حذفی هم بایرن نتوانست به قهرمانی برسد و در فینال، برابر آینتراخت فرانکفورت شکست خورد. اما خیلی ها این تیم را حتی بهتر از بایرن 2013 می دانستند.
هاینکس در این مورد می گوید: "بایرن مونیخ هیچ وقت در تاریخش انقدر مدرن، جذاب و هماهنگ با زمان بازی نکرده است." فراموش نکنید حتی گواردیولا که یکی از موفق ترین و مدرن ترین مربیان عصر حاضر است نتوانست بایرن را به قهرمانی در اروپا برساند. دستاوردی که برای مدیران بایرن بسیار بااهمیت است. ولی هاینکس این ماموریت بزرگ را انجام داد. طبیعتا اولی هونس و کارل هاینتس رومنیگه مشتاق بودند هاینکس در بایرن بماند. ولی او تصمیمش را گرفته بود. او به راحتی می توانست انگیزه بازیکنانش را افزایش دهد و رختکن پر از ستاره بایرن را مدیریت کند. درضمن دیسیپلین، مهم ترین شاخصه تمرینات او بود.
اگر او یک روز تصمیم به بازگشت بگیرد، باز هم تیم های با صلابت و مقتدرش را در زمین خواهیم دید. مطمئنا او دوباره سبکش را براساس تحولات روز، به روزرسانی خواهد کرد. هاینکس از بازیکنان تیم، قهرمان می سازد و ایده های ذهنی را به راه حل های عملی تبدیل می کند. فلسفه او در فوتبال هرگز فراموش نخواهد شد.
یوپ هاینکس؛ مهاجم گلزن، رهبر افسانه ای و پدرخوانده تاکتیک های فوتبال (قسمت اول)