ربا شاید از ابتدا و از همان زمان تجارت کالا با کالا رواج داشت. و با اولین شکل گیری نظام حساب داری، ربا از کالا به سمت بازار اقتصاد پولی نفوذ کرد.
نزول، بهره، ربا، فرقی ندارد به چه نامی است. این پدیده چنان ناپسند و نفرت انگیز بوده و هست که هم از قاعده انسانیت خارج است و همینکه ادیان الهی با دستورات سفت و سخت استفاده از ان را منع کرده است. یهودیان از بدو ایجاد یهودیت آن را به نفع خود تحریف کردند و قوانین موسی را کاملا به نفع خود تغییر دادند که یکی از مهمترین تحریفات، گنجاندن ربا بود. در یهودیت آنها خود را مجاز می دانستند که به هر میزان که دوست دارند از غیر یهودیان بهره بگیرند و این را هم یکی از دستورات تورات می دانند. با این سیاست اقتصادی رباخواری، این اقلیت توانستند اکنون تمام نظام های جهان را در سیطره خود داشته باشند و با برقراری سیستم های لیبرالیستی_کاپیتالیستی دنیا را در کنترل خود داشته باشند.
با تولد ربا، مبارزه با آن هم شروع شد. یهودیان رباخوار، اولین سیستم بهره خواری را با پشتیبانی دینی تحریف شده خود، بنا نهادند و با نفوذ در جوامع مختلف بطوری قدرت دولتی آنها را از درون منهدم می کردند که دیگر نتوانند بر روی پای خود بایستند. هیتلر در وصف این رویداد در پیشینه اروپا می گوید : "یهود در هر کشوری که پا می گذارد کشور دیگری را تاسیس میکند". حاکمان و متدیان واقعی به مبارزه با این نوع سیستم پرداختند همانطوری که از کتب باستانی هم می توان فهمید ربا در آن دوره نیز امری بسیار ناپسند تلقی می شد و در متنی از حمورایی حاکم بابل در 3700 سال پیش، مبارزه با ربا را قید کرده و رباخوار را به مجازات تهدید می کردند. در ایران و یونان باستان همواره بر مبارزه با رباخواری تاکید شده و سیستم رباخواری آنچنان فراگیر بود و با قدرت جلو می رفت که تقریبا هیچ قدرتی جلو دار آن نبود و این روند در نهایت موجب تاسیس اولین بانک ها توسط خانواده های سرمایه دار یهودی شد.
در قرون چهاردهم و پانزدهم، نزول خواری یهودیان در اروپا به حدی رسید که عملا کنترل اقتصاد خارج از دستان دولت قرار گرفته بود و دولت ها برای دور نگه داشتن یهودیان از عامه مردم، آنها را در شهرک هایی بنام "گتو" نگه می داشتند و بهمین خاطر، رباخواری آنها نیز بشدت تحت تاثیر قرار گرفت و همچنین، رباخواری برای شهروندان بشدت محکوم بود و در مواردی هم اعدام داشت. تا اینکه موسسات کوچک مالی در قرن 16 میلادی، شکل گرفت و این آغازی بود برای رهایی از "گتو". یهودیان با قانونی کردن مبادلات خود با این موسسات و با مدیریت رباخوارانه، بسرعت رشد کردند و موسسات بزرگ بانکداری را تاسیس کردند و بطور عجیبی تمامی مبادلات اقتصادی را از این سیستم مدیریت می کردند. نفوذ یهودیان به حدی رسید که تا واتیکان که روزی دشمن درجه اول رباخواری بود نفوذ کردند و با تغییر دین، به نزدیک ترین اشخاص نزد مردم، یعنی پاپ ها، بدل شدند و با همین ابزار براحتی خود را در ایتالیا قدرتمندتر کردند. در انگلستان یهودیان در اواخر قرن هفدهم میلادی، در اکثریت بازارهای بورس بودند و در آلمان از چهار نفر موسس بازار بورس، دو نفر آن یهودی بودند و آن دو نفر دیگر هم اجدادی یهودی داشتند و در پاریس، بورس کاملا بدست ماسون های یهودی بود. تمامی مبادلات اقتصادی و بورس اروپا کاملا در دست یهودیان بود و در قرن هجدهم چنان قدرتمند شدند که براحتی حکام را جابجا می کردند. در این بین به مبارزان برجسته با یهودیان نیز می پردازیم.
1 – سزار ژولیوس : تمامی حکامی که جلوی سیستم اقتصادی یهودیان مقاومت کردند محکوم به شکست بودند به عنوان مثال ژولیو سزار در اولین قرن میلادی انحصار ضرب سکه را از یهودیان ساکن روم گرفت و خود شروع به ضرب آن کرد و به چنان شکوفایی اقتصادی رسید که ساختمان های بسیار زیادی برای مردم ساخت ولی همین کار او باعث قتلش شد و تا به امروز به او نسبت های بدی داده می شود.
2 – ناپلئون : با رایج شدن اسکناس در فرانسه اولین بار در اوایل قرن هفدهم طلا به عنوان پشتیبان آن معرفی شد و ماسون های یهودی بشدت در این امر نفوذ کردند و تمام معادلات را بدست گرفتند. با روی کار آمدن ناپلئون جلوی تمامی رباخواری ها و بازی با طلا و اندوخته های دولتی گرفته شد و یهودیان بشدت در فشار قرار گرفتند که البته با کشاندن دولت های انگلیس و روسیه به جنگ موجب شکست ناپلئون و کنار رفتن وی از قدرت فراهم آمد و به شکل عجیبی زندگی اش به پایان رسید.
3 – آبراهام لینکلن : رئیس جمهور آمریکا نیز به مبارزه با قدرت های یهودی پرداخت و نهایت بقتل رسید. بیسمارک صدراعظم آهنین آلمان و پروس، در این مبارزه بسیار هوشمندانه عمل کرد و برای مدتی با بازی های سیاسی توانست یهودیان را از مبادلات اقتصادی و سیاسی دور نگه دارد ولی این نیز جوابگو نبود و نهایتا یهودیان بودند که جنگ جهانی اول را آغاز کردند و آلمان را شکست دادند.
4 – آدولف هیتلر : آخرین چراغ های روشنایی امید بشر، برای رهایی جهان از چنگال نظام سرمایه داری و کاپیتالیستی با پایان جنگ جهانی دوم، خاموش گشت. آدولف هیتلر، مسبب تمامی بدبختی های بعد از امپراتوری ویلهلم دوم در دولت جمهوری وایمار را یهودیان بر مسند قدرت میدانست، زین رو آنها را پس از روی کار آمدن حزبش (حزب نازی)، از تمامی کرسی های سیاسی دور کرد و حقوق شهروندی آنها را بازپس گرفت. در شش سال صدارت وی، با نظام توتالیتر و رونق تولیدات خود، به چنان دستاوردهایی رسید که اروپا را برای مدتی زیر چکمه های سربازان خود میدید. سال 1945 در اروپا به سال "سقوط یا پایان اروپا" لقب گرفته است. آدولف هیتلر بانک ها را به رایش بانک تغییر نام داد و سیستم اقتصادی رباخواری را بطور نسبتا زیادی از سیستم اقتصادی المان و سرزمین های پروس، حذف کرد. بطوری که برای خرید اتومبیل فولکس واگن که 1000 رایش مارک ارزش داشت مردم بدون بهره، وام می گرفتند و این ماشین را خریداری می کردند. هیتلر از سیستم ناکارامد بانکی یهودی در جهان بشدت نفرت داشت و قوانین اقتصادی آنها را دور زد. وی با اخذ وام از بانک های انگلیسی و دور زدن تحریم های اعمال شده علیه آلمان، تمامی تحریم ها و فشارهای قدرت های اقتصادی یهودیان را بی اثر کرد. با تحمیل و پیروزی جنگ جهانی دوم، قاعده کنترل دنیا مجددا به حالت قبل برگشت و یهود، قادر مطلق بر جهان، اعلان موجودیت کرد.