پس از پایان بازی سوئد و یونان در مسابقات یورو ۲۰۰۸، داور بازی یعنی ماسیمو بوساکا در جواب بازیکنان معترض یونان به یک جمله بسنده کرد.« ببخشید. ما خدا نیستیم»
اعتراض به داوري همواره وجود دارد؛ نه فقط در ليگ برتر فوتبال ايران كه در اقصي نقاط دنيا. داوري جزئي از فوتبال است و اشتباهات ناخواسته آن نيز همين طور.
در هفتههاي اخير اشتباهات داوري در ليگ برتر فوتبال باعث واکنشها ، شائبه ها و ادعاهای بسیاری از مربیان و هواداران تیمهای مختلف شده است از جمله کمک به تیمهای خاص برای کسب برد ، رقم خوردن نتایج خارج از زمین بازی ، سوتهای مشکوک و....
بر آن شدیم فارغ از بحث رنگها موضوع اشتباهات داوری را بررسی کنیم.
اثبات ادعاهایی از این دست آسان نیست. دستکم هنوز ما خبر نداریم که واقعاً این اتفاق رخ داده است یا نه؟ اما نمی توان شک کرد که همیشه کسانی برای کسب موفقیت تلاش می کنند از راه میان بُر تقلب استفاده کنند. جایی که پول و شهرت کنار هم قرار گیرند و هدف کسب قدرت باشد، هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد. هر اتفاقی! کالچو پولی را فراموش کرده اید؟ رسوایی داوران آلمان هم شایعه بود؟رسوایی ای آف سی و فیفا چطور؟ داور را هم ببرید!
جام ملت های 1992: گل دقایق پایانی کازیوشی میورا. ژاپن یک- ایران صفر. ملی پوشان ایرانی معترض به اینکه داور به خاطر میزبان گل مشکوک به آفساید آنها را قبول کرده است. حمله به داور. لگد به ساق هایش. همه چیز تقصیر تو بود آقای جمال شریف! ... هیچکس نخواست بپذیرد که ژاپن راه درست را یافته است، هیچکس نزول فوتبال را ندید. همه چیز به گردن داور افتاد و جمال شریف به یک ناسزای فوتبالی تبدیل شد!
جام ملت های 1996: در ضربات پنالتی مقابل عربستان حذف شدیم. شبی سراسر تلخ. همه چیز اما به گردن جمال قندور مصری افتاد. او گل خداداد عزیزی را آفساید اعلام کرد. هیچکس حتی نخواست بشنود و ببیند که او حرف کمک اش را قبول کرد. گلی که هنوز هم با قاطعیت نمی توان گفت سالم بوده. ضعف های آن تیم دوست داشتنی در کوچینگ و اعطای پنالتی به داریوش یزدانی جوان به پای داور نوشته شد. همه چیز!
جام ملت های 2004: مقابل چین میزبان در پنالتی مغلوب شدیم. طلعت نجم داور لبنانی ستار زارع را در دقیقه 48 به خاطر ضربه زدن به سینه "شائو" بازیکن چینی اخراج کرد. یک خطای بی مورد. دقایق میانی اما مدافع چینی را که روی علی کریمی خطا کرد از بازی اخراج نکرد. همه چیز دوباره به گردن داور افتاد. رشوه گرفته! نقشه داشتند چین میزبان قهرمان شود. حتی کسی نمی خواهد یادش بیاید گل محمدی چه چیپ بی فایده ای زد. همه چیز تقصیر داور شد! هیچکس نگفت تیم ایران یکی از بی انضباط ترین و پرحاشیه ترین تیم های جام بود، جایی که علی بداوی و رحمان رضایی وسط زمین به صورت هم سیلی زدند!
جام ملت های 2015: دو خطای غیرضروری از مهرداد پولادی و اخراج ... همه چیز گردن بنجامین ویلیامز افتاد. در اینکه اشتباه او تاثیرگذار بود تردیدی نیست اما آیا ما تنها تیمی در دنیا هستیم که قربانی اشتباه داور می شویم؟ آیا برای اخراج – امری محتمل در فوتبال- هیچ برنامه ای نداشتیم جز زیرتوپ زدن و کشاندن بازی به پنالتی وقتی دروازه بان پنالتی گیری هم نداریم؟ بحث درباره مازیچ صرب، کنها اروگوئه ای و کاسرس پاراگوئه ای نیز تکرار مکررات خواهد بود.
پاک کردن این گزاره از ذهن هواداران دشوار است و شاید هم غیرممکن. ولی ما معمولاً اتفاقاتی که به زیان مان رخ بدهد را فراموش نمی کنیم اما سودها را چرا! مثلاً بسیاری از ما دوست نداریم باور کنیم که گل اول ایران به استرالیا در آن بازی شگفت انگیز آفساید بود. خداداد عزیزی در موقعیت آفساید به کریم باقری توپ را رساند تا او جاده صعود به جام جهانی 1998 را هموار کند. اتفاقی که کریم باقری نیز آن را تایید کرد و استاد اسدی در توصیفش به شوخی میگوید:« آفساید بود ولی داور دلش سوخت چون ۵۰ دقیقه سمت دروازه استرالیا نرفته بودیم، یکبار که به محوطه هجده قدم حریف آمدیم، آسان گرفت. »یکی از موفقیت های درخشان تاریخ فوتبال ایران محصول اشتباه داوری است!
قطعا سوتهایی به ضرر ما زده شده است، اما بسیاری از ما فراموش کرده ایم که اگر در کارنامه تیم ملی ایستادن روی سکوی سوم جام ملت های آسیا 2004 به رهبری برانکو وجود دارد مرهون اشتباه داور بازی ایران – عمان در دور مقدماتی هستیم که کتک کاری رحمان رضایی – علی بداوی را دید اما دو بازیکن را برابر مقررات اخراج نکرد. یا با تسامح از کنار ضربه کشنده محمد نصرتی به کمر بازیکن حریف گذشت تا ایران بازی 2-0 باخته را با تساوی 2-2 عوض کند و بتواند از گروه مقدماتی اش صعود کند.
تیم کی روش در تاشکند گل خورد، توپ از خط دروازه ما رد شد، داور ندید و در دقایق پایانی با تک گل خلعتبری پیروز شدیم و در آن گروه دشوار توانستیم به جام جهانی 2014 صعود کنیم و ...
اینها را فراموش کرده ایم و اگر حریفان هم گله کرده اند که ایران اعمال نفوذ کرده گفته ایم حرف بیهوده می زنند و اشتباهات داوری جزیی از فوتبال است. حتی افتخار کرده ایم به اعتراف داریوش مصطفوی رئیس وقت فدارسیون فوتبال که می گوید با دیپلماسی فرش و پسته توانست ژاوه هاولانژ رئیس فیفا را متقاعد کند تا از کارت های زرد کریم باقری چشم بپوشد و اجازه دهد او مقابل استرالیا بازی کند.
مثال هایی از این دست بسیار است. در وزنه برداری هنوز که هنوز است بسیاری از ما معتقدیم که حق بهداد سلیمی در المپیک ریو 2016 ضایع شد، در کشتی آنقدر این اعتراض ها را داشته ایم که حسابش از دست مان خارج شده. این همه پنهان شدن پشت اشتباهات داوری حقیقت ماجراست؟
از رئیس فدراسیون گرفته تا بازیکنان و تماشاگران همه چیز را به خطای داوری نسبت می دهند! آیا گمان می کنید قبل از هر تورنمنت عده ای در اتاق های تاریک و زیر پنکه هایی که می چرخند با خون پای برگه ای را امضا می کنند که در آن نوشته شده داورها سر ایران را ببرند و نگذارید قهرمان شوند؟! بهترین پیروزی ایران علیه بحرین در ورزشگاه آزادی با نتیجه 6-0 مرهون یک خطای داوری بود. وقتی پیتر گرین داور استرالیایی در ثانیه 35 بازی رشید بازیکن بحرین را اخراج کرد. ثانیه 35 بازی! خطایی که می توانست یک کارت زرد داشته باشد و راه را برای نابودی آنها هموار , چیزی مثل خطاهای بی مورد پولادی.
این جور موارد کم حافظه می شویم اما هر سوت داوری علیه مان را به جای اشتباه، « توطئه» عنوان می کنیم. سایتی پا را از این فراتر گذاشت و سوت اشتباه ویلیامز را « انتقام 8 آذر» عنوان کرد! اما حقیقت ماجرا چه بود ؟چند روز قبل بن ویلیامز سکوت خود را بعد از ۴ سال شکست ، صحبتهای جالبی را مطرح کرد و جواب بسیاری از سوالهای ما را داد.
«وقتی ایران 1-0 جلو بود، پیش از پایان نیمه اول، من به یکی از بازیکنان آنها به خاطر شبیه سازی در محوطه جریمه کارت زرد دادم. او میخواست من را متقاعد کند که پنالتی بگیرم. من به سراغ او رفتم و گفتم که هیچ خطایی انجام نشده و باید از زمین بلند شود. او از دستور من سرپیچی کرد و روی زمین ماند و تاکید داشت که خطا شده است. پس از کمی صحبت که با آرامش انجام شد، به او گفتم که خطایی نبوده و باید از زمین بلند شود وگرنه به او کارت خواهم داد. او به تعلل ادامه داد و کارت زرد را دریافت کرد.بعد از اینکه به سمت مرکز زمین دویدم، بازیکنان عراق به من اشاره کردند که کارت زرد دوم او بوده است. چک کردم و دیدم که او قبل تر کارت زرد گرفته بود. قوانین بازی مشخص هستند و به او کارت قرمز را نشان داده و اخراجش کردم.در چنین بازی بزرگی، فاصله بین کارت زرد و قرمز باعث ایجاد جنجال شد. اصلا خوب نبود ولی به خاطر رفتاری که او انجام داده بود، تصمیم درستی گرفتم.»
فارغ از اظهارات تلخ ویلیامز درباره اشتباه پولادی، یعنی تیم ملی ما در آن مسابقات از لحاظ فنی ایرادی نداشت؟ چرا به جای تلاش برای پیدا کردن علل شکست در مورد فقدان زیرساخت حتی مقابل عراق قصه می بافیم؟ عراق، زیرساخت دارد؟ کشوری که هر روز در اخبار با انفجارهای انتحاری و دمپایی های ولو شده کف خیابان های خون آلود تیتر یک دنیا می شود اصلاً یک کشور است؟ امنیت دارد؟ لیگ نیمه آماتور دارد؟ اما همین کشور قادر است تیمی بسازد که فوتبال بازی کند. کسانی که دم از پیروزی پُرگل مقابل عراق در صورت عدم اخراج پولادی می زنند خوب است نگاهی به آمار آن بازی در نیمه اول بیندازند. به آمار پاس های درست، تکل های موفق، درگیری های منجر به پیروزی. در هیچکدام از این موارد ما از عراق برتر نبودیم.
تمام بادام های تلخ را درون سبد بنجامین ویلیامز نگذاریم.او برای مدیریت فوتبال ایران یک فرشته است، فرشته ای که یک تنه همه گناهان و نقصان های مدیریت فوتبال را به گردن گرفت تا دیگران تطهیر شوند! پشت او قایم شوند. یاد بگیریم که با این سبک و سیاق مدیریت فوتبال باز هم شکست خواهیم خورد، باز هم ناکام خواهیم ماند. فقط دعا کنیم همیشه داور بازی یک اشتباه بکند تا همه چیز را گردن او بیندازیم و نفس راحتی بکشیم!
با این همه در ورزش یک اصل وجود دارد: بدون داور هیچ مسابقه ای برگزار نمی شود. ما چاره ای نداریم جز اینکه گاهی حتی با داورهای ضعیف یا آنها که گمان می کنیم به طرف تیم حریف غش می کنند هم مبارزه کنیم. منصفانه نیست اما یا باید در رقابت های شرکت نکنیم، یا بتوانیم آنقدر در صحنه مدیریتی خودمان را ارتقا بدهیم که قادر به تاثیرگذاری بر روند انتخاب داوران شویم یا بجنگیم و ببریم.
در پایان از صبر و حوصله شما خوانندگان عزیز سپاسگزارم. بنده را از نظرات ارزشمند خود مطلع فرمایید.