اختصاصی طرفداری - فوتبال، ورزشی برای مردم است. در طول سالیان دراز، فرهنگ هواداری فوتبال به یک پدیده مجزا تبدیل شده که دست کم به اندازه خود فوتبال می تواند هیجان انگیز، جذاب و پر از تازگی باشد. مهم نیست از 75هزار نفری که در ماراکانا سامبا می رقصند صحبت کنیم یا از شعارها و تشویق هماهنگ طرفداران در لهستان. هرجای دنیا که بروید این جنون دسته جمعی را می توانید در معابد فوتبالی بیابید. این هیجان مضاعف طرفداران فوتبال است که این بازی را زیباتر و خواستنی تر می کند. طرفداران فوتبال، نسل به نسل این عشق، وفاداری و جنون را به جوانان منتقل می کنند و به همین خاطر است که ورزشگاه های فوتبال همیشه یکی از بهترین اتمسفرهای ورزشی را در جهان داراست. اما روی دیگر این سکه، جنجال، درگیری و حتی خون ریزی است. صفحات روزنامه ها و کانال های تلویزیونی بارها از خشونت و خساراتی گفته اند که همین طرفداران فوتبال به بار آورده اند. متاسفانه وندالیسم هم یکی از زیرشاخه های این فرهنگ طرفداری افراطی است.
افرادی که خارج از دایره فوتبال ایستاده اند نمی فهمند چطور ممکن است این حجم عظیم از احساسات حول محور چیزی شکل بگیرد که نه سیاست است نه قدرت، فقط یک بازی است! اما در بیشتر کشورهای جهان، طرفداری فوتبال چیزی فراتر از انتخاب بین رنگ ها و تیم هاست. برای خیلی از طرفداران فوتبال در جای جای این کره خاکی، انتخاب تیم محبوب هم بخشی از هویت فرد است هم نشانه ای از تعلق او به یک گروه مشخص. باشگاه های فوتبال در واقع نمادی از یک سبک زندگی هستند. آنها نهادهایی هستند با فرهنگی غنی و تاریخی مملو از شیرینی و تلخی و پستی و بلندی. این تاریخ خیلی وقت ها رنگ دینی، سیاسی یا اقتصادی هم به خود می گیرد. فوتبال و باشگاه های فوتبال مجالی هستند برای انسان ها که احساس شان را ابراز کنند و به کنکاش آنچه هستند و آنچه می خواهند باشند، بپردازند. وقتی صحبت از طرفداران افراطی می شود، این یعنی آدرنالینی که در روز مسابقه می تواند شما را تا مرز جنون پیش ببرد!
در اروپا و آمریکای جنوبی می توان نمونه های فراوان و متنوعی از این طرفداری افراطی پیدا کرد. در بسیاری از مناطق این دو قاره، فوتبال به نوعی ریشه جنبش های اجتماعی است و حتی می توان آن را دی ان ای فرهنگی مردم نامید. خیلی از این شهرها در روز برگزاری بازی، چهره ای متفاوت پیدا می کنند. این فضا و اتمسفر حتی روی زندگی کسانی که طرفدار فوتبال نیستند هم تاثیر می گذارد. چون فوتبال فستیوالی است که مثل سیل وارد شهر می شود و فرار از موج هایش کار ساده ای نیست.
وقتی در مورد یک گروه هواداری افراطی صحبت می کنیم، لزوما همه چیز مربوط به روز بازی تیم موردنظر نیست. این گروه بخشی از زندگی افراد است که هرروزشان را دربرمی گیرد و باشگاه تبدیل می شود به نبض زنده همه آنها. چنین هوادارانی را فقط نمی توان محدود به ورزشگاه های فوتبال کرد. خیلی از آنها در رویدادهای ورزشی چون والیبال و بسکتبال هم وارد ورزشگاه شده از باشگاه محبوب شان حمایت می کنند. چون دیگر داستان فراتر از فوتبال است: باشگاه، قطب نمای آنها شده و سفر منتظر کسی نمی ماند!
فوتبال دین آنهاست و باشگاه محلی است برای عبادت. به عنوان مثال می توان به کشور هلند نگاه کرد. در سرزمین لاله ها طرفداران افراطی فوتبال، تیم محبوب شان را می پرستند و تمام زندگی خود را حول محور آن معنا می بخشند. از رستوران ها گرفته تا مغازه ها، هرجا که بروید می توانید یک شال یا نشانه ای دیگر بیابید که تیم محبوب صاحب مکان را نشان می دهد؛ نوعی شناسنامه فوتبالی! طبیعتا در این میان، طرفداران آیندهوون جایگاهی ویژه دارند.
به یونان که برویم داستان کمی رعب آور می شود. طرفداران پاناتینایکوس تا سر حد مرگ از تیم شان حمایت می کنند. از نظر مردم یونان، آنها افرادی بی فکر هستند ولی اتحاد و عشقی که در این میان وجود دارد، غیر قابل انکار است.
در کنار ستایش این عشق و وفاداری باید این نکته را هم پذیرفت که خشونت همیشه یکی از کلیدواژه های طرفداران افراطی بوده و متاسفانه نمی توان این فاکتور را از مجموعه ویژگی های اولتراها حذف کرد. مخصوصا اگر از اروپا دور شده و به سمت آمریکای جنوبی حرکت کنیم. آنجا خشونت و درگیری های خونین یک امر عادی است در نبرد هواداران تیم های رقیب. اصلا همین خشونت بین تیم های رقیب و بزرگتر از آن، رقابت شدید بین برزیل و آرژانتین است که بخشی از هویت فوتبال آمریکای لاتین را شکل داده است. برخلاف بریتانیا که نسبت به گذشته تحولات زیادی صورت گرفته و اولتراها بخش بزرگی از قدرت شان را از دست داده اند، در آمریکای جنوبی هیچ نشانه ای از بهبود اوضاع نیست.
در فوتبال برزیل سال 2012 سیاه ترین سال از نظر خشونت فوتبالی بود: 29 مورد منجر به مرگ در درگیری های گزارش شده. سال 2013 این رقم به 30 مورد رسید. صدها نفر هم در این درگیری ها مجروح شدند. در اروپا شاید بدترین صحنه ها فقط در ورزشگاه دیده شود ولی در آمریکای جنوبی، روبروشدن دو گروه هواداری در خیابان های شهر اتفاق می افتد. البته در این میان نباید تدابیر امنیتی و قدرت پلیس در کشورهای اروپایی را هم فراموش کرد. چیزی که متاسفانه در کشورهایی چون برزیل و آرژانتین دیده نمی شود.
در کشورهایی چون روسیه و لهستان داستان متفاوت است. اینجا گروه های افراطی در مناطقی درگیر می شوند که می دانند دور از دایره کنترل پلیس و نیروهای امنیتی است. بدین ترتیب ریسک دستگیری هم کاهش پیدا می کند. درضمن گروه های زیرزمینی هواداری در این کشورها به راحتی قابل شناسایی نیستند. در واقع این دسته از مردان از مبارزه و درگیری تغذیه می کنند و زیاد هم مهم نیست که بهانه این درگیری فوتبال باشد یا چیز دیگری.
گاهی این درگیری ها ریشه فوتبالی ندارند. به عنوان مثال در جریان برگزاری جام جهانی برزیل، بسیاری از مردم این کشور در خیابان ها تظاهرات کردند چون به نفس برگزاری جام جهانی در برزیل اعتراض داشتند و معتقد بودند دولت نباید پول کشور را در این راه خرج کند. همه می دانند که برزیل کشور فقیری است و بسیاری از مردمش از رفاه و آسایش نصیبی نبرده اند.
ساده انگارانه است که در تمام این درگیری ها، فوتبال را مقصر بدانیم. اقتصاد هم نقش پررنگی در این میان ایفا می کند. به عنوان مثال می توان به فرهنگ هواداری فوتبال در ایتالیا نگاه کرد. مناطقی که از نظر اقتصادی چالش های زیادی دارند (مثل ناپل)، همیشه از مناطق شمالی کشور که از رفاه بیشتری برخوردارند خشمگین و ناراحت بوده اند. این احساس نه از فوتبال ریشه گرفته نه در مرزهای فوتبال جای می گیرد اما تجلی و نمایش آن در استادیوم های فوتبال به وقوع می پیوندد.
این مساله، تنها محدود به اقتصاد نیست. به آرژانتین که برویم، بوینس آیرس میزبان یکی از مشهورترین و بزرگترین رقابت های دنیای فوتبال است: بوکا جونیورز و ریورپلاته. دربی های این دو تیم همیشه پر از جنجال و درگیری بوده است. ریشه رقابت این دو تیم نمادین و بزرگ کشور آرژانتین را باید در تاریخ فرهنگی این سرزمین جستجو کرد. ریورپلاته باشگاه میلیونرها و طبقه مرفه است ولی بوکاجونیورز، تیم محبوب طبقه کارگر. گروه های طرفداری این دو تیم قدرت باورنکردنی در آرژانتین دارند تا جایی که می توانند در سیاست هم تاثیرگذار باشند.
البته این گروه ها گاهی دچار درگیری های داخلی هم می شوند. به عنوان نمونه، در جولای 2013 دو گروه از طرفداران افراطی بوکاجونیورز با هم درگیر شدند و کار به استفاده از سلاح گرم کشید. قدرت، پدیده ای است که همیشه می تواند وسوسه انگیز و در عین حال، ویرانگر باشد. در یونان هم از زمانی که رکود اقتصادی امان مردم را بریده، درگیری های طرفداران افراطی خونین تر از قبل شده است.
در پایان می توان گفت، عشق به فوتبال، گام اول ایجاد هر گروه هواداری در جهان است ولی وقتی از طرفداران افراطی فوتبال می گوییم، یعنی کسانی که تا پای جان به باشگاه و باورهایشان ایمان دارند. به عنوان مثال طرفداران افراطی گالاتاسارای ترکیه که اولترا اصلان نام دارند وقتی می بینند باشگاه دچار مشکلات اقتصادی است، با خرید تمام بلیت های فصل و خرید پیراهن و سایر محصولات باشگاه، منابع مالی تیم محبوب شان را تقویت می کنند. در چنین شرایطی هوادار، پولی که برای مایحتاج روزانه خود نیاز دارد را بی دریغ و بی منت در اختیار باشگاه قرار می دهد تا در راه موفقیت و استمرارش قدمی برداشته باشد.