مطلب ارسالی کاربران
نقد انیمیشن Ralph Breaks The Internet
نظرمنتقدان (امتیاز متاکریتیک ۷۱ از ۱۰۰)
منتقد : جیمز براردینلی (۷٫۵ از ۱۰)
- دنبالهی سال ۲۰۱۲ «رالف خرابکار»(Wreck-It Ralph) که ما را بسیار در انتظار نگه داشت و معمولاً هم تاخیر میخورد، یعنی فیلم «رالف اینترنت را خراب میکند»(Ralph Breaks the Internet) را میتوان تا حدی فیلمی برای طرفداران و کشتهمردگان این اثر، تا حدی برای تبلیغ محصولات مختلف و تا حدی برای غرقکردن بینندگان در برخی نمونههای فرهنگ عامه است. فیلم تازه، جذاب و نشاط و شادیبخش است و همچون نمونهی قبلی خود بیشتر بر روی حس نوستالژی و آشناییبودن با یک سری مفاهیم تکیه میکند تا اینکه بخواهد بر روی یک روایت منجسم و قوی تکیه کند. فیلم یک نمونهی کاملا حرفهای و رسمی از ترکیب ژانرهای مختلف با یکدیگر به ما نشان میدهد و شخصیتهای اثر به گونهای در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که پیش از این صرفا در ویدئوهای موجود بر روی یوتیوب دیده بودیم. اگرچه داستان احتمالاً نقطهی ضعف «رالف اینترنت را خراب میکند» باشد اما به حدی کارایی دارد که بتواند بستر مناسبی برای روایت بخشهای مختلف اثر باشد و همچنین دلیل لذتهای کوچک اثر که گاه و بیگاه دیده میشوند نیز باشد.
- ۶ سال پس از پایان رویدادهای «رالف خرابکار»، «رالف»(با صدای جان. سی ریلی) و «وانلوپی»(صدای سارا سیلورمن) همچنان خودشان را مغازه بازیهای Arcade «لیتواک» به راحتی پنهان کرده اند؛ «رالف» به عنوان شخصیت بد در بازی «فیکس درستکننده» و «وانلوپی» به عنوان ستارهی مسابقهی «شوگر راش». این زندگی برای «رالف» زندگی ایدهآلی است؛ او از تکرار و قابل پیشبینی بودن لذت میبرد. اگرچه این یکسان بودن همهچیز برای «وانیلوپی» چندان خوشایند نیست. همانند تمامی پرنسسهای دیزنی، او قصد دارد که یک ماجراجویی بزرگ در یک مکان بزرگتر را تجربه کند. به زودی نیز او به آرزویش خواهد رسید.
- وقتی که «شوگر راش» آسیب میبیند و آقای «لیتواک»(با صدای اد اونیل) نمیتواند قطعهی جایگزینی با قیمت مناسب پیدا کند، او تصمیم میگیرد تا این کنسول را با اوراق تعویض کند و در نتیجه «وانیلوپی» و دهها فرد را «بدون بازی» میکند. برای جلوگیری از این مسئله، «رالف» و «وانیلوپی» یک سفر بسیار خطرناک به داخل «اینترنت» میکنند آن هم به وسیلهی یک پورت که به تازگی وصل شده به نام «وای فای». سفر آنها شامل یک بازدید از قسمت نوار جست و جو (جایی که متصدی همهچیدان آن تمام درخواستهای «رالف» برای جست و جو را قبل از پایان آنها حدس میزند)، یک توقف کوتاه در یک بازی رانندگی آنلاین، گردشی در دنیای تاریک «دیپ وب» و همچنین یک بازدید از سایتی که در تمام مسائل مربوط به دیزنی شخصی سازی دارد(مارول، پیکسار و جنگ ستارگان). «رالف» و «وانیلوپی» قطعهای که نیاز دارند را در eBay پیدا میکنند و اما برای پرداخت مبلغ آن، آنها به پول نیاز دارند؛ بنابراین «رالف» یک مجموعهی ویدئویی درست میکند(از جمله قسمتی که در آن ادای «باب راس» نقاش را در میآورد) که به سرعت در سطح جهانی مشهور میشوند. اگرچه، هر چقدر که «وانیلوپی» بیشتر با اینترنت آشنا میشود، تمایل او برای بازگشت به جایی که «خانه» میدانندش کمتر میشود.
- مضامین محوری «رالف اینترنت را خراب میکند» را همان موارد سنتی فیلمهای انیمیشنی تشکل میدهند؛ یادگرفتن ارزش واقعی دوستی و اینکه این مسئله نیازمند چه فداکاریهایی است. اگر این مسئله به نظر خیلی واضح و مبرهن میرسد، این نکته را در نظر داشته باشید که «رالف اینترنت را خراب میکند» بیشتر از اینکه دربارهی این موارد باشد، دربارهی شیوه و سبک بصری است، به اینگونه که خلاقیت و تصور در این فیلم در محوریت قرار دارد البته نه در زمینهی پیام و داستانگویی. آنگونه که اینترنت توصیف و ارائه شده است، همانند یک شهر بزرگ که هر وبسایت ساختمان مخصوص خود را دارد و هر کاربر همچون فیزیک مجازی خودش نشان داده میشود را میتوان خلاقیت اثر دانست. «رالف اینترنت را خراب میکند» با الهامگیری از دنیای مجازی «فیلم ایموجی»(The Emoji Movie) و دنیای در ابعاد کوچک «درون بیرون»(Inside Out) توانسته تا دنیای واقعیای از رایانهها و نحوهی ارتباط آنها با یکدیگر بسازد، بهگونهای که همه و حتی بچهها نیز با آن ارتباط بگیرند.
- در یک حرکت غیرمعمول از کمپانی دیزنی، این فیلم هیچ شخصیت منفی واقعیای ندارد. اگرچه یک تهدید در این اثر وجود دارد که آن هم از نداشتن اعتماد به نفس «رالف» نشات میگیرد. این مسئله باعث شکلگیری یک نقطهی اوج اکشن محور میشود. آن هم بدون نیاز به تقابلهای سنتیای که از یک انیمیشن احتیاج داریم. «رالف اینترنت را خراب میکند» چندین شخصیت جدید را معرفی میکند که از مهمترینهای آنها میتوان به رانندهی سرسخت ماشینهای مسابقهای یعنی «شنک»(با صدای گال گادوت) و موجودی به نام «یِسسس»(با صدای تاراجی.پی.هنسون) که محتوای داغ در سطح شبکههای اجتماعی را تبیلغ میکند.
- بامزهترین سکانسها(و آن سکانسهایی که بیشک مورد بحث قرار خواهند گرفت) در داخل «دیزنیلند» شکل میگیرند. در داخل این وبسایت هرچیزی از متعلقات دیزنی و بسیاری از شخصیتهای آن را نیز میتوان پیدا کرد. مارول در این وبسایت توسط «مرد آهنی»،«گروت» و خود «استن لی»(که با توجه به اتفاقات دنیای واقعی میتوان آن را یک ادای احترام به او فرض کرد) به تصویر درآمده است. نمایندگان «پیکسار» را نیز «باز لایتیر»(با صدای تیم الن) و پرنسس مریدا(با صدای کلی مک دونالد) تشکیل میدهند. جنگ ستارگان هم با چند سرباز و یک C-3PO(با صدای آنتونی دنیلز) به نمایش درآمده است. اما بدون هیچ شکی، جذابترین بخش متعلق به پرنسسهای دیزنی است، چندین پرنسس جذاب که حاصل دههها فیلم انیمیشنی هستند و بسیاری از آنها نیز توسط بازیگر ابتدایی خود صداگذاری شده اند(برای مثال شخصیت «آریل» توسط «جودی بنسون» صداگذاری شده است). آنها به «وانیلوپی»، توصیهی پرنسسها را میکنند و آن هم دربارهی اهمیت داشتن ترانهای است که از قلب جاری بشود. وقتی که او این ترانه را مییابد، توسط «آلان منکن» اجرا میشود.
- محتمل است که برخی این ایراد را به اثر وارد کنند که فیلم بیش از حد تبلیغ مصرفگرایی را میکند اما دلیل قرارگرفتن این سکانسها در اثر بیشتر به خاطر سرگرمی بوده است و نه چیز دیگر. بیشک دیدن شخصیتی از جنگ ستارگان مثل ۳-CPO در کنار «بل» و «سفید برفی» جذاب است، نه؟ با توجه به موقعیتی که برای این کار پیش آمده است، تمام شخصیتها از جمله ۱۱ پرنسس در این فیلم حضور دارند(به علاوهی تعدادی از پرنسسهای قدیمیتر) و انیماتورهای اثر توانسته اند که با دقت ظاهر این پرنسسها را با تکنولوژی امروزی بازطراحی کنند. مشخصا این چیزی نیست که دیدن هر روزهی آن جذاب باشد اما با توجه به شرایط میتوان گفت که دیدن آنها در «رالف اینترنت را خراب میکند» یک عنصر واجب بوده است.
- با توجه به رابطهی شکرآبی که بین بخش انیمیشن «دیزنی» و «پیکسار» وجود دارد، به آسانی میشود فراموش کرد که این دو شرکت در فیلم نیز جدا از یکدیگر باقی بمانند. پیچیدگی یک خط مرزی مشخص است- فیلمهای دیزنی به لحاظ موضوعی سادهتر از فیلمهای پیکسار هستند و این مسئله در اینجا نیز واضح است. رویکرد «پیکسار» به خاطرات کودکی و نوستالژی بازی باعث خلق شاهکاری مثل «داستان اسباببازی ۳» شد که به لحاظ احساسی بسیار قوی بود. در «رالف اینترنت را خراب میکند» یک سطحینگریای در این باره وجود دارد اما باز هم برخی افراد بالغ با محتوای این اثر اشک خواهند ریخت. در عوض، این بازی زمان عشقبازی بازیهای ویدئویی قدیمی، اینترنت و دیزنی است. این انیمیشن شفاف، جذاب و چشمنواز است.