در یک تیم خوب مثل یک ارکستر خوب هر کس به نحو احسن وظیفه خودش را انجام می دهد، اما بدون تردید هر چقدر سطح یک رقابت بالاتر باشد حساسیت آن بیشتر خواهد بود، هر بازیگر باید از آمادگی روانی بیشتری برخوردار بوده تا در یک بازی تیمی در نهایت تیم او از روان تیمی بالاتری برخوردار باشد.
یک مربی خوب در نهایت زیرکی قادر است که بازیکنانش را به فکر کردن وا دارد، چه بطور انفرادی و چه بطور دسته جمعی.
تردید نیست همواره غلبه بر ترس و گذشتن از مرز اضطراب تا به اعتماد به نفس رسیدن دستور کار هر مربی توانایی است تا بتواند به درستی رفتار بازیکنانش را تحت تاثیر قرار دهد.
در نمودار زیر توانایی بازیکنان برای فراموش کردن ترس و اضطراب تا رسیدن به اعتماد به نفس و خود باور داشتن را نشان می دهد.
ترس- اضطراب- اعتماد به نفس خود باور داشتن
همواره یک مربی خوب از خود می پرسد:
آیا بازیکنانش از نظر فیزیکی آماده هستند؟
آیا آنها از نظر تکنیکی و تاکتیکی در نهایت توانایی هستند؟
آیا آنها از نظر روانی پرداخته اند؟
آیا آنها از نظر احساسی در آمادگی به بسر می برند؟
اغلب سوال برانگیز است، چرا که یک بازیگر در یک روز بهتر از دیگر روزهاست آیا این یک اتفاق است، یا باور داشتن و اعتماد به نفس به نهایت توانایی خود رسیدن.
بسیاری از ورزشکاران خوب اعتقاد دارند، هر گاه آنها نیاز به خوب بودن داشته اند به آن رسیده اند در نهایت توانایی و قادر به کنترل "احساسات" خود بودند.
بالا بودن کمیت یک رقابت و خوب ظاهر شدن در آن همواره بازتابی است از آرامش درونی احساسات کنترل شده یک ورزشکار یا مربی، و تاثیر آنها در لحظات متفاوت بطور مثال تاثیری روی سرعت، ضربان قلب و یا حتی رفتار و گفتار یک مربی.
ورزشکاران با تجربه به خوبی می توانند در گیرودار یک رقابت چقدر مشکل است تا به خوبی قادر به فکر کردن بود به خصوص هنگامی که در لحظات حساس یک بازی و یا یک رقابت فشرده نیاز به آن است و چگونه باید از خشم و دست زدن به حرکات و درگیری هایی که منجر به آن می شود، خود را بازداشت تا بتوان دوباره در خدمت تیم بود یا در نهایت با کنترل رفتار دوباره در خدمت تیم بود یا در نهایت با کنترل رفتار دوباره به مسابقه بازگشت گر چه در این لحظات خشم، نفرت، کمبود انرژی و نگرانی می تواند بر یک ورزشکار غلبه کند و او را از مسیری که نباید در آن قرار گیرد، قرار دهد.
همه می دانند که چگونه افسردگی، پریشانی خاطر و بی میلی می تواند منجر به یک نمایش بد می شود. هم چنانکه خشم و اضطراب می تواند تعادل شیمیایی را در درون بدن به هم ریخته و احساسات را به هم برانگیزد، در حالی که آرامش و تعادل می تواند در لحظات حساس بازی کنترل احساسات را در بر گرفته و منجر به گرفتن تصمیمات خوب در حین رقابت شود! به همین دلیل است که چنین بازیکنانی را بازیکنان آماده و سرسخت برای پیروزی در رقابت می نامند، آیا چنین سرسختی و مبارز بودن یک هدیه خداوندی است، یک میراث خدا دادی است یا یک استراتژی قابل یادگیری و تمرین شده است؟
چگونه می توان ورزشکار افسرده و پژمرده ای را درون زمین بازی دید در حالیکه همین بازیکن در هفته ای که گذشت شاخص ترین و بهترین بازیکن درون زمین مسابقه بوده است. آیا این دلیلی نیست که باید نمایش یک بازیگر را زیرذره بین قرار داد، روز به روز و لحظه به لحظه.
در یک کار تحلیلی ورزشکاران یک تیم در نظر گرفته شده اند در حالیکه هم آنها از یک مربی دستور می گرفته اند شرایط جسمانی همه آنها در تمرینی مشابه پایه ریزی شده است و و سایل ورزش اعم از کفش گرمکن لباس ورزش و حتی محیط ورزشی یکسان برخوردار بوده اند اما در مشاهدات به این نتیجه رسیده شده است که، رفتار، شخصیت و آسودگی خاطر در مسائل خانوادگی به ورزشکار توان آن را داده است که درون زمین بازی متفاوت باشند. هر گاه ورزشکار آرامش خاطر و از شرایط روانی و احساس خوبی برخوردار بوده است نمایش او درون زمین بازی بالا بوده و ورزشکار نهایت توانایی های جسمی، روانی و احساسی خود را نشان داده است.
در یک بررسی آماده از صد ورزشکار مختلف در همه سطوح از ورزشکاری که برای تیم مدرسه اش بازی کرده است تا ورزشکاری که در سطح جهانی به میدان آمده است، نمونه برادی شده است، همه آنها در یک جمله متفق بوده اند، بدون توجه به سن و سطح مسابقه، آنها اعتماد داشته اند.
"وقتی که آنها در یک آرامش درونی، بوده و از خشم و اضطراب و ترس در وجود آنها نشانه ای نبوده است، دارای انرژی فراوانی بوده و بهتر تصمیم گرفته اند و اغلب روز خوبی را پشت سر گذاشته اند، در روزی که همه آنها از کاری که کرده اند راضی بوده اند و شادمانه زمین مسابقه را ترک کرده اند و در نهایت از نبرد سربلند بیرون آمده اند.
چرا که توانایی آنرا داشته اند، که در نهایت آرامش بهترین تصمیم ها را در نهایت سادگی و روانی گرفته و از تمرکز بسیار خوبی برخوردار بوده اند.آقایSVEN GORAN ERIKSON (اریکسون) یک سوئدی است، او برنده لیگ های، سوئد، پرتقال و ایتالیاست، او تجربه بیست و هفت سال مربی گری اش را با قبول کردن مسئولیت مربی گری تیم ملی انگلیس به ریسک گذاشته است، او شدیداً به روانشناسی اعتقاد دارد و می گوید: من شانس زیادی برای تمرین با بازیکنانم ندارم. آنها باید در لیگ انگلیس و در با شگاه های خود تمرین کنند. من فقط آنها را در روزهای مسابقه و در روزهای بعد از بازی های لیگ انگلیس یعنی فقط دوشنبه ها در کنار خود دارم، چه کار می توانم انجام دهم جزء اینکه انتخاب درستی از بازیکنانم داشته باشم و در حد امکان انجام دهم در مکان هایی که عادت به بازی کردن داشته اند بازی کنند، او در تیم انگلیس و در کنار خود یک روانشاس تمام وقت دارد و برای هر بازی دستیارانی را از میان مربیان انگلیسی شاغل در باشگاه های مختلف به تیم ملی دعوت می کنند تا در کنار او باشند، اریکسون اعتقاد دارد کار روانشناس تیم کاری است برتر از وظیفه او چرا که این یک کار تخصصی است و اگر قرار است کسی به روان بازیکنان بپردازد بهتر است که در کارش تخصص داشته باشد، او می گوید امروزه برخورد با مسائل روانی و احساسی بازیکنان بیشتر از همیشه در ورزش مورد توجه قرار خواهد گرفت و فوتبال هم از این مساله مستثنی نیست. اریکسون می گوید: ما به عنوان مربی کار خود را از نظر تکنیکی ، فیزیکی و تاکتیکی هر آنچه را در توان ما است انجام می دهیم اما از نظر روانی و احساس هر چیزی قابل تغییر است.
بهر حال PSYCHOLOGOCAL SKILS TRAINIVJ یا (PST) اساسی جز علم روان شناسی را در بر نمی گیرد و برای اینکه از نظر روانی در بالاترین شرایط مبارزه بود باید آنرا نیز چون تمرینات فیزیکی، تکنیکی و تاکتییکی تمرین کرد. امروزه خوب بازی کردن نیز تمرین داده می شود هم چون هدف ها را ارزیایی کردن و چگونگی دست یافتن به آنها و تمرکز فکری و تمرین آن ها و اعتماد به نفس گفت و گوی با خود و چگونگی غلبه بر اضطراب و تنش و حفظ آرامش.
در موارد بسیاری و برای بسیاری از بازیکنان که مورد گفت و گو قرار گرفته اند اضطراب و منفی بودن اغلب اوقات آنها را از انجام یک نمایش خوب باز داشته است چرا که آنها قادر نبوده اند آرامش روانی خوبی قبل از مسابقه داشته باشند.
امروزه مربیان بسیاری با آگاهی از ارزش های آمادگی روانی قبل از آغاز فصل از بازیکنانشان می خواهند که خود را با خواسته های آنها تطبیق دهند، این همواره موجب بروز ناراحتی هایی می شود، اما داشتن اصول روشن که به خوبی قابل درک باشد به کم کردن اضطراب و ناراحتی و برخوردها کمک می کند و بازیکنان در می یابند هنگامی که مربی آنها را نشانه می گیرد به معنای متهم کردن آنها نیست بلکه سعی در کم کردن اشتباهات و بالا بردن دانش تیمی است، اگر قبول کنیم دلیل باخت را باید در ابعاد روانشناسی آن بررسی و تجزیه و تحلیل کرد بازیکنان برتر نه تنها از آمادگی بدنی و بصرت تاکتیکی برخوردارند بلکه قبل از هر مسابقه نیز خود را از نظر روانی آماده می سازند، این آمادگی می تواند، مستقیم یا غیر مستقیم بوده و به بازیکن کمک کند که چگونه خود را از هر جهت در شرایط مطلوب فیزیکی و روانی نگاه دارد. امروزه روش زندگی، سلامتی کامل، اعتماد به نفس و قادر به کنترل احساسات بودن EMOTIOHA MANAGEMENT و شناخت و دانش درگیری در لحظه های حساس بازی یک بازیکن معمول را به یک بازیکن فوق العاده تبدیل می کند. اغلب سوال می شود چه چیزی در یک بازیکن جوان تحسین برانگیز است، آقا و با شخصیت بودن، زیرکی، زود یاد گرفتن و با هوش بازی کردن و سریع بودن در سرعت عکس العمل ها، همراه با سرعت بهنگام توپ داشتن از اصول است، به خاطر داشته باشند، رفتار و منش جزئی از حرکات یک بازیکن درون زمین بازی است، در حالیکه اگر یک بازیکن بتواند، در هر بازی نهایت استعداد خود را بکار گیرد در مسیر درستی قدم برداشته است. فراموش نکنیم که بسیاری از بازیکنان پیش رفتی میلی متری سال به سال دارند.
اشتیاق برای بردن و یا ایجاد انگیزه برای پیروزی در یک تیم را امروزه در کلاس های روانشناسی و در یک واحد درسی بنام موفقیت در رهبری یک تیم تدریس می کنند. در این کلاس ها مربی به فرا گرفتن، روحیه داشتن و روحیه دادن، "INSPIRE" در کنار انگیزه های متفاوت و خلاقیت برای برنده شدن گفت و گو می شود، هدایت یک گروه هماهنگ برای رسیدن به نهایت پیروزی کار آسانی نیست چرا که همه مربیان به پیروزی می اندیشند و این کار را بسیار سخت تر می کند وقتی که تنها یک تیم می تواند قهرمان شود، می گویند از دیگر ابزاری که می تواند در موفقیت یک تیم سهم داشته باشد، تجزیه و تحلیل یک مسابقه و نشان دادن آمار و ارقام به یک بازیگر و یا بعد از مسابقه برای آماده شدن او در رقابت دیگر است. از سال 1950 بررسی و مقایسه ارقام و اعداد سهم شایسته ای را در فوتبال و بطور کلی ورزش به خود اختصاص داده است، بهمین خاطر مربی باید با در اختیار داشتن اطلاعات از تیم مقابل و آماده کردن و همراه نمودن آن با تاکتیک و استراتژی مورد نظر خود به توانایی های بازیکنانش چه از نظر فردی و چه از نظر تیمی بپردازد. شاید سخت ترین مرحله انتقال دانش و آگاهی است که مربی باید آنها را برای آمادگی تیم خود با تمرین هایش در آمیزد، اغلب این اطلاعات به طریق علمی و از زبان ارقام و سختی های نمایشی حرکات مدد کار مربیان و بازیکنان است.
در سال 1990 وقتی آقای چارلزهیوز مربی نامدار انگلیسی کتاب WINING FORMULA را به چاپ رساند، او که در آن زمان دایر کتور مربی گریASSOCIATION F. A FOCTBALL یا جامعه مربیان انگلیسی بود، از آمار و ارقام در روش های متناسب برای پیروزی و موفقیت سخن گفت، او از بکار گرفتن بازی مستقیم و روان با توجه به مالک بودن توپ در حمله سخن گفت و خوب بازی کردن را یک وظیفه دانست او اعتقاد دارد که یک مربی باید به سرعت در یابد، که چه چیزهایی سبب می شود که تیمش کارائی لازم را نداشته باشد.
بازی کنان کلیدی او چه کسانی هستند و آگاهی آنها از پستی که بازی می کنند تا چه اندازه است و مشکلات چه زمانی بیشتر می شود و در چه منطقه ای از زمین این مشکلات ظهور می کند.
اغلب در یک تیم خوب با یک سازمان تیمی قابل قبول بازیکنان برجسته قابل به درک این مشکل بوده و خود قادر به برطرف کردن آن هستند. وقتی ما قادر به درک و شناخت مشکلات تیم خود باشیم، هدف های ما برای رفع آن به ما کمک می کند، اما نیاز به دید و درک و بینش و دانش نزد مربیان و انتقال آن به بازیکنان همیشه سوال بزرگی است.
در یک فوتبال خوب همیشه سه مساله:
زمان TIMING
فصل SPACE
عمل FUNCTION
باید مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار گیرد، و همیشه شما با این سه سوال روبرو هستید.
کی WHO
چگونه WHAT
کجا WHERE
مشکل را ایجاد می کنند
همواره مشاهدات یک مربی در ارتباط با سه وضعیت مشخص باید بررسی شود.
1- مالک بودن تیم خودی (یعنی در اختیار داشتن توپ و به عبارت دیگر بهنگام حمله)
2- مالک توپ بودن تیم حریف (معنی از دست دادن توپ و به عبارت دیگر بهنگام دفاع)
3- انتقال از مرحله یک به دو "چگونگی از دست رفتن توپ" و انتقال از مرحله دو به یک "چگونگی صاحب توپ شدن" با همه آن ها زیبایی فوتبال در آن است که لحظه به لحظه عوض می شود، اما دانش و تجربه یک مربی و انتقال آن به بازیکنانش همواره می تواند کارساز باشد.