تصویر بالا تندیسی از کوروش در تاجیکستان می باشد
اختصاصی طرفداری__ هردودت معروف به پدر علم تاریخ، در میان باستان شناسان و تاریخ نگاران به شخصی مشهور هست که نوشته هایش همواره آکنده از اغراق می باشد.
هرودوت شهوند یونان نشین هخامنشی بود، یونانیانی که دشمن درجه یک هخامنشیان در جهان باستان به حساب می آمدند. از این رو با جهان شرق همواره در ستیز بودند. هرودوت همواره نگاه خصمانه ای به جهان شرق داشت . و افسانه ها و روایات تخیلی از شرقی ها بیان میکرد که بیشتر جنبه افسانه ای داشتند تا واقعیت. برای نمونه هرودوت میگوید:
- نطفه هندی ها مانند بقیه انسان ها سفید و روشن نیست بلکه نطفه آنها همچون پوستشان سیاه است!!
هرودوت در باره ماساگت ها نیز نگاه خصمانه ای دارد و همانگونه که پیش از این خواندیم زن های ماساگت را فاحشه و مردانشان را آدم خوار توصیف کرده است. ماساگت هایی که در ۲۵۰۰ سال پیش، زمانی که در بیشتر قبایل زنان منزوی بودند، یک زن را به عنوان رهبر خود برگزیده بودند آیا سزاوار این صفات پست هستند یا بیشتر نگاه افسانه هرودوت میباشد؟
- مرگ کوروش از نگاه مورخین و جغرافیادانان جهان باستان
- هرودوت
- گزنفون
- کتزیاس
- آراتوستن
هرودوت در سری لاطائلات خود بیان میدارد که کوروش برای تمکین کردن اقوام بیابان گرد (ماساگت ها) به سمت شرق قلمرو خود لشکر کشی میکند. و سرانجام توسط ماساگت ها کشته میشود و حتی باز هم دست از افسانه سرایی بر نمیدارد و میگوید:
- ملکه ماساگت ها دستور داد سر کوروش بریده شود و در ظرفی از خون قرار داده شود!.
اما این ادعای هرودوت تا چه اندازه رنگ واقعیت دارد؟ پاسخ به این سوال را با بررسی کتیبه ها کتب مورخین جهان باستان خواهیم یافت.
- نخستین نکته مورد توجه اینجاست که بر اساس کتیبه های گلی بدست آمده در بابل (در آینده خواهیم خواند) کوروش تقریبا در درسال ۵۳۰ پیش از میلاد کشته شده است. در همان زمانِ آغازِ پادشاهی کمبوجیه. بر اساس این کتیبه ها میتوان فهمید کوروش تقریبا در سن ۷۰ سالگی از دنیا رفته است. پس آیا یک پیرمرد ۷۰ ساله در حالی که دو پسر آماده برای فرمانروایی همچون کمبوجیه و بردیا را دارد منطقیست که خودش به جنگ برود؟ یا بیشتر افسانه ای بودن روایت هرودوت را نشان میدهد؟؟
- نکته دوم بیان این موضوع میباشد که اگر کوروش توسط ماساگت ها کشته شده چرا هیچ گاه پس از آن نامی از ماساگت ها برده نشده؟ مگر میشود ماساگت ها پدر کمبوجیه را کشته باشند و او هیچ اقدامی نکند؟؟؟ چرا کمبوجیه پس از پادشاهی به آن سوی امپراتوری برای فتح مصر لشکری کشی کرد درحالی ک ماساگت ها در نزدیکی او بودند؟؟ همچنین چرا خشایارشا (خشایار شاه) پس از پادشاهی یونان را هدف خود قرار میدهد و هیچگاه ماساگت هارا تهدید حساب نمیکند؟؟
پاسخ به این دو پرسش سادست، ماساگت ها و سایر اقوام بیابان گرد برخلاف ادعای هرودوت هیچ گاه تهدیدی برای هخامنشیان به حساب نمیامدند برعکس تمدن های بزرگ آن زمان همچون یونان و مصر که هم موقعیت جغرافیایی خوبی داشتند و یا تهدیدی برای هخامنشیان بحساب میامدند. درنتیجه شاهان هخامنشی پس از تاجگذاری در صدد تصرف آن مناطق بودند.
- نقشه آراتوستن (جغرافیادان یونانی) در ۲۵۰ سال پیش از میلاد
آراتوستن جغرافیادان یونانی در ۲۵۰ سال پیش از میلاد همانگونه که پیش از این خواندیم، نقشه ای از جهان باستان کشیده است که در نام شهری در تاجیکستان امروزی به نام شهر کوروش (Cyropolis) میبینیم که تاجیکی ها علاوه بر نام کنونی شهر (استروشن = جای روشن) کماکان بین آنان به کوروش کده نیز شهرت دارد. این شهر به افتخار حضور کوروش در میان مردم آن منطقه به مناسب دور کردن بیابان گرد هایی همچون ماساگت ها و هپتال ها نام گرفته است. همانگونه که مشخص است هم این نوشته با توصیف افسانه ای هرودوت مبنی بر مرگ کوروش توسط ماساگت ها کاملا متضاد هست!
- مرگ کوروش از دیدگاه گزنفون
گزنفون که ۹۰ سال پس از مرگ کوروش میزیسته است، در بخشی از کتاب خود در مورد کوروش که در ایران به کوروش نامه شهرت دارد، از مرگ طبیعی کوروش سخن گفته است و حتی از اندرز پایانی کوروش را نیز پیش از مرگش نوشته است. بر اساس روایاتی که در میان مردم وجود داشته و گزنفون آن را به رشته تحریر درآورده است چنین آمده است (بخشی از اندرز پایان کوروش پیش از مرگ طبیعی در کتاب گزنفون) :
- من دوستان را به خاطر نيكوئي هاي خود خوشبخت و دشمنانم را مطيع خويش ديده ام.زادگاه من قطعه كوچكي از آسيا بود.من آن را اكنون مفتخر و بلند پايه باز مي گذارم.در اين هنگام كه به دنياي ديگر مي گذرم،شما و ميهنم را خوشبخت مي بينم و از اين رو ميل دارم كه آيندگان مرا مردي خوشبخت بدانند.
همانگونه که میبینید گزنفون هم اعتقادی به افسانه ها و لاطائلات هرودوت ندارد و خبر از مرگ طبیعی کوروش داده است. روایت گزنفون شباهت زیادی به مرگ کیخسرو در شاهنامه دارد چراکه در شاهنامه هم کیخسرو شاه شاهان خود از پادشاهی کناره گیری میکند و همچون روایت گزنفون جانشین خود را بر میگزیند اما دلیل مرگش در شاهنامه هیچگاه مشخص نمیشود. پیش از این در باره پندار یکی بودن کوروش و کیخسرو در شاهنامه خواندیم.
کتزیاس نگاه دیگری به مرگ کوروش دارد او بیان میکند که کوروش در جنگ با دربیکس ها (DERBIKES) زخمی شده و چند روز بعد کشته میشود. کتزیاس مینویسد:
- کوروش از اسب به زمین می افتد و یک جنگ جوی هندی با زوبین به بالای ران او زد … آنها میتوانستند کوروش را پس از آن زخم بکشند ولی در همان زمان نزدیکانش او را زنده از معرکه به در برده و به اردوگاه خود رساندند … پادشاه دربیکسها … و دو پسرش به کشته شدند. کشور آنان نیز به تسخیر سپاه کوروش درآمد… کوروش پیش از مرگ، پسرش کمبوجیه را به پادشاهی برگزید… کوروش برای کسانی که کردار نیک دارند آرزوی سعادت و به آنان که رفتاری زشت دارند را نفرین کرد… کوروش پس از این اندرزها، سه روز بعد از زخمی شدن، درگذشت.
.
همانگونه که مشخص هست هیچ کدام از تاریخ نگاران سرشناس جهان باستان که از قضا هم زبان هرودوت هم بوده اند! روایت افسانه ای آکنده از کینه و نفرت هرودوت را باور ندارند. البته که در مورد مرگ کوروش اتفاق نظر ندارند چرا که یکی میپنداشته کوروش چند روز پس از جراحت ناشی از جنگ با هندی ها کشته شده و دیگری مرگ آن را طبیعی پنداشته است اما نکته مشترک آنان این هست که هیچ گاه اقوام بیابان گرد چون ماساگت ها تهدیدی برای هخامنشیان به حساب نمی آمدند و از آنها یادی نکرده اند. فردوسی هم در کتاب خود مرگ کیخسرو را نامشخص دانسته است. اما این ادعای افسانه ای هرودت باعث سوء استفاده عده ای از گروهک های ایران ستیز و خود بیگانه پندار قرار گرفته است. همان اشخاص بی هویتی که کلا تاریخ ایران را قبول ندارند حال چگونه است که این بخش از تاریخ هرودوت را قبول دارند خود جای بسی شگفتیست!. شگفت انگیز تر آنکه برای اثبات گفته خود به نقاشی که هزار و چند صد سال پس از مرگ کوروش کشیده شده اکتفا میکنند. درواقع مستند آنها یک نقاشی قرون وسطی میباشد. در حالی که نقاشی کشیدن بر اساس روایات در میان غربی های قرون وسطی تنها یک هنر محسوب میشده. بُگذریم.
- خرد و اندیشه نگهدارتان 🌹🌹🌹🌹