به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، محسن مسلمان یك نیمفصل نه چندان موفق، اما كاملا پرحاشیه را در تهران گذراند و برای آغاز لیگ چهاردهم به ذوبآهن برگشت.
مسلمان در پرسپولیس هرگز آن بازیكنی نبود كه هواداران انتظارش را داشتند. او كه در بازی با راهآهن با از دست دادن یك موقعیت دو به تك گلزنی در دقایق پایانی موجبات از دست رفتن قهرمانی سرخپوشان را فراهم كرد، بعدتر با مصاحبه بسیار عجیبش خشم هواداران این تیم را برانگیخت.
بازیكن تیم امید كشورمان در این گفتگوی مستند كه هرگز نتوانست آن را تكذیب كند، مدعی شده بود حاضر بوده تنها در ازای دریافت هزار تومان استقلالی شود، اگر علیرضا منصوریان سرمربی این تیم بود.
این مصاحبه واكنشهای تند فراوانی را برانگیخت و باعث شد جدایی او از پرسپولیس، به آن صورت هوارادان این تیم را ناخشنود نكند.
شاید تا اینجای كار را بتوان به نوعی توجیه كرد. مسلما هیچ جای دنیا بازیكن یك تیم پرهودار به این شكل به اسطوره رقیب و اصلا كل باشگاه رقیب ابراز ارادت نمیكند، اما حالا كه ما ایرانیها اهل بخشش و گذشتیم و به همین راحتی از سر تقصیرات انصاریان و نیكبخت میگذریم، چه اشكالی دارد مسلمان را هم عفو كنیم؟
قبول، شما عشق منصوریان، شما عشق استقلال، پس چرا قراردادت را با ذوبآهن باز هم تمدید كردی آقای مجنون؟
مسلمان در حالی پای میز مذاكره با ذوب نشست و قراردادش را تمدید كرد كه هنوز یك سال دیگر از تعهد او به این باشگاه اصفهانی باقی مانده بود.
در فوتبال باشگاهی این مملكت هم استقلال به فعالیتش ادامه میدهد و هم علیرضا منصوریان وارد حرفه مربیگری شده است؛ پس چرا آقا محسن منتظر نماند تا تتمه قراردادش با ذوب به پایان برسد و خیلی راحت به عنوان بازیكن آزاد به مرادش برسد؟ كدام را باید باور كنیم؛ آن ادعای آتشین را یا این امضای پیش پیش را؟
تقصیر هوادار نیست اگر دیگر این فوتبال را دوست ندارد. آنچه او از بیشتر ستارههای این مملكت میبیند، عشقهای سطحی و تعصبهای آبكی است.
بازیكنی كه 23 سالش را هم پر نكرده و هنوز هیچ دستاور مهمی در دنیای فوتبال نداشته، مثل آب خوردن پشت رل گرانترین اتول بازار تكیه میدهد و حرفهای شاعرانه میزند.
دو روز بعد اما سادهتر از آب خوردن همه چیز را از یاد میبرد و آهنگ دیگری مینوازد. ما بچههای ساده سكوییم، شما بزنید ما میرقصیم...