طرفداری- هواداران فوتبال، دلایل خود را برای حمایت از تیمشان دارند. گرچه اغلب به خاطر شرایط جغرافیایی یا خانوادگی، مجبور به حمایت از تیمی خاص می شوند. این تصمیم ها معمولا لحظهای هستند، اما باعث می شوند یک فرد تا پایان عمرش، آن رنگ ها را به مانند خون در رگ هایش ببیند. برای دیگو آبوآنتانو، بازیگر ایتالیایی، حمایت از تیم مورد علاقهاش یک وحی الهی بود.
دیگو با ذوق و مستی ناشی از یک روسونرو بودن، داستانی را به رشته تحریر در می آورد که قهرمان زندگی اش، شخصیت اصلی داستان است. او پسر جوانی بود که همراه با پدربزرگش تفریح می کرد. ناگهان کیف پولی را دید که بر زمین افتاده است. مشخص بود کیف پول، متعلق به یک مرد مسن است. از روی کنجکاوی آن را باز می کند و با عکس دو مرد مواجه می شود.
یکی از آن ها به سادگی قابل شناسایی بود و احتمالا کشیش بود. دیگری، قطعا فوتبالیست بود، اما آبوآنتانو او را نمی شناخت. به همین دلیل از پدربزرگش پرسید. با توضیحاتی که شنید، فهمید این مرد فوتبالیست، یک معجزه گر و آن کشیش، یکی از مردان محبوب در شهر پولیاست. آن معجزه گر، جیووانی ریورا بود که بیشتر با لقب «جیانی» شناخته می شود.
مردی با موهای پرپشت، مشکی و ژولیده که خیلی زود، در قلب آبوآنتانو جا باز کرد و از او یک میلانیستا ساخت. علت اینکه ریورا فراتر از یک قهرمان فوتبالی است، ریشه های زیادی دارد، اما فقط می شود گفت، جیانی کسی بود که چهره ورزشِ ایتالیا، میلان و فوتبال را تغییر داد.
یک الگو
نام جیانی ریورا در یک جمله، همواره با صفات عالی همراه می شود. غیرممکن است به چیزی غیر از این فکر کنیم. او نه تنها یک رهبر و الگوی خاص برای بازیکنان بود، بلکه تعریف جدیدی از بازیکن شماره 10 را ابداع کرد و از آن موقع تا الان، شماره 10 ها ریورا را الگوی خود قرار دادند. او درک بسیار مناسبی از بازیکنان اطراف خود داشت. کاملا می توانست همه آن ها را در زمین پیدا کند و حتی در آن دوران، پاس های او در فضاهای خالی، زبانزد عام و خاص شده بود.
او خصوصیات متفاوتی هم داشت. می توانست از یک هافبک دفاعی بازیساز، به مهاجم تبدیل شود و کاملا در تمام پست هایی که به میدان می رود، بدرخشد. میانگین یک گل در هر چهار بازی، بیانگر این بود نه تنها خودش بار سنگین خط حمله تیم را به دوش می کشید، بلکه فقط او می توانست بهترین بازی ها را از دیگران بگیرد. شاید بشود ریورا را به دکتر استرنج فیلم های مارول تشبیه کرد که از میان هزاران و میلیون ها احتمالات ممکن، یکی از احتمالات را که شانس زیادی برای موفقیت دارد، انتخاب می کند و با نهایت قدرت، به سراغ اعمال آن می رود. جیانی اینگونه بود.
در نتیجهِ این سبک دیوانه وار که تا به حال دنیای فوتبال به خودش ندیده بود، پرورش اسطوره هایی چون مارکو فن باستن، یوهان کرایوف، روبرتو باجو را شاهد شدیم. البته از نظر من مناسب ترین شخص برای مقایسه با ریورا، زین الدین زیدان است. حرکات ظریف و باله مانند ریورا، در زیدان هم دیده می شد. همه چیز به طور بی نقص به یکدیگر شباهت داشت.
ترکیب این بینش، هوش و خلاقیت باعث شد ریورا تبدیل به یکی از بازیکنان مورد احترام در میلان و ایتالیا شود. نرئو روکو، دوست قدیمی و سرمربی اسبق جیانی، در مورد وی گفته بود: "بله، او زیاد نمی دود. اما اگر فوتبال زیبا می خواهم، باید اجازه هنرنمایی در 90 دقیقه را هم دهم. فقط ریورا می تواند این موهبت را به من ببخشد. نمی خواهم اغراق کنم، چون در نهایت این فوتبال است که در موردش صحبت می کنیم، ولی باید بگویم ریورا یک نابغه است."
روسونری
ایتالیایی ها از کلمات مخصوص به خود در فوتبال استفاده می کنند. Trequartista (ترکوارتیستا)، به بازیکنی گفته می شود که درست پشت سر مهاجمان بازی می کند. fantasista (فانتازیستا)، بازیکنی خلاق و تکنیکی است که از هیچ، موقعیت گل می سازد. Regista (رجیستا) هم کارگردان نمایش است. یعنی تمام بازیگران حاضر در زمین را از خط هافبک کنترل می کند. اگر تمام این ویژگی ها در یک بازیکن نهفته باشد چه؟ خب جواب ساده است. این اتفاق قبلا رخ داده و جیانی ریورا پدید آمده است.
از این لحاظ، ریورا بازیکنی پیچیده بود. در سال 1959 در تیم شهرشان الساندریا بازی کرد و فقط 15 سال داشت. سومین بازیکن جوان تاریخ فوتبال ایتالیا که دومین گلزن جوان برتر هم محسوب می شود. او تمام رکوردها را جا به جا کرده است. جوزپه مه آتزا، یک بار در تحسین ریورا گفته بود:
او بازیکنی منحصر به فرد با قدرت پا به توپ مثال زدنی است.
همین خصوصیات او را یاری کردند تا به تیمش در راه کسب سه اسکودتو، چهار کوپا ایتالیا، دو قهرمانی اروپا کمک و توپ طلای 1969 را تصاحب کند. نرئو روکو، بین سال های 1961 تا 1963 که سیستم کاتناچیو معروفش را پیاده کرد، از ریورا در مرکز پروژه خود بهره برد و موفق هم بود. هواداران میلان عاشق ریورا بودند. او نه تنها کاپیتانی فوق العاده بود، بلکه در میان جامعه فوتبالیست ها شخصی قابل احتراه به حساب می آمد. ریورا «پسر طلایی» میلان بود. لقبی که به خاطر بی نظیر بودنش، به او اعطا شده بود.
باشخصیت
جیانی ریورا همانطور که اشاره شد، فوتبالیستی بزرگ بود، ولی نمی توان به شخصیت بزرگ او چشم پوشید. مخصوصا که بیرون از زمین، کاملا یک الگوی عالی بود. در سال 1986 سیلویو برلوسکونی میلان را خرید و خودش را به عنوان رئیس به جهانیان شناساند. پیش از آن، ریورا نایب رئیس بود، اما دیدگاه های سیاسی این دو کاملا با هم تفاوت داشتند. یک راستگرای ایتالیایی، نمی توانست عقاید یک چپ گرا را تحمل کند. به همین علت، ریورا از باشگاه کنار گذاشته شد.
در سال 2011، ریورا جایزه ریاست یوفا را دریافت کرد که عنوانی بزرگ به حساب می آید. همه این ها به خاطر دستاوردهای عالی این مرد بزرگ بود. جیانی ریورا در کنار امثال بکن باوئر، یوهان کرایوف، دی استفانو و اوزه بیو، در تاریخ جاودان ماند. در مراسم اهدای جوایز، پلاتینی جملاتی در تحسین از ریورا بر زبان آورد.
جیانی ریورا یکی از بزرگترین سفیران فوتبال در رده باشگاهی و ملی است. پیراهن میلان را بیش از 500 بار بر تن و تیم ملی کشورش را در چهار جام جهانی، همراهی کرده است. او یک شخصیت بزرگ بود و تا امروز هم چنین است.
امروزه بازیکنان به مانند ریورا بازی نمی کنند، حتی می شود گفت هیچ بازیکنی در آن سطح بازی نمی کند. بازیسازی که بتواند نبض بازی را در همه جای زمین که حضور داشته باشد، در اختیار گیرد. گاهی فوتبال هم پیچیده می شود. شاید حتی غیرقابل درک. گاهی هواداران به بازیکنان القابی مثل پولکی یا پول پرست می دهند، اما خب باید درک کنند عمر فوتبالی این بازیکنان هم کم است و آن ها هم نیاز دارند خانواده خود را در رفاه نگه دارند. البته گاهی افرادی چون ریورا ظهور می کنند و با ابراز عشق و علاقه به لوگوی باشگاه، نشان می دهند هنوز فوتبال معنایی فراتر از یک ورزش ساده دارد.
این روزها وقتی بازیکنی لوگوی باشگاه را در میان هواداران پر شور و شوق می بوسد و عمرش را فدای باشگاهی که عاشقش است، می کند، بی تردید احترام می گذاریم. یاد جیانی ریورا می افتیم و بیش از پیش، عاشق فوتبال می شویم. جیانی ریورا نمونه کامل فردی است که باید دوستش داشت.
به قلم Edd Norval در وب سایت Thesefootballtimes