طرفداری- سال 2006 ضربه تمام کننده بلتی به دروازه مانوئل آلمونیا، نتیجه سال ها تلاش و برنامه ریزی و البته عقده های فروخورده ای بود که بارسلونایی ها در طی قرن ها با خود حمل کرده بودند. از پرچم های زرد و قرمز کاتالانی که به سان یک آلت قتل در جام پایتخت نشینان فرو می رفت تا زمین سبز نیوکمپ که میعادگاه عشاق کاتالان و البته بارسا بود. از فریاد های اعتراضی بر سر دیکتاور فرانکو تا دقیقه 17 و ثانیه 14 در نیوکمپ که تمام دنیا برای کاتالانی ها بدل به یک توپ و یک پرچم می شود. داستان بارسلونا فراتر از آنچه هست که می خوانید، داستان بارسلونا چیزی ورای کلمات هست و فقط باید با جان خویش به آن بنگرید تا از سر تا ته آن را ببینید. این داستان عشق است.
سال 1992 یوهان کرایوف به همراه ضربه تمام کننده رونالد کومان هلندی، میراثی را از هلند برای بارسا به همراه آوردند که شاید امروز باشگاه های تحت هدایت پپ گواردیولا و صد ها باشگاه دیگر از آن بهره می برند. بارسلونا برای اولین بار در سال 1992 قهرمان اروپا شد و از آن روز داستان عجیب این تیم آغاز شد. اما همیشه داستان برای بارسلونا اینقدر جذاب و شاد نبوده است. روز های سخت بارسلونا، روز های عجیبی بودند. قهرمانی سال 2006 برای هواداران به مانند فرو ریختن دیوار برلین بود.
بسیاری فوتبال بارسلونا را برگرفته از طرز تفکر هلندی ها می داند. افرادیی چون کرایوف، فن خال و رایکارد که هر کدام در بازه ای هدایت آبی و اناری ها بر عهده داشتند.شاید دوران حضور فرانک رایکارد خصوصا اوایل دوران حضورش یکی از سخت ترین بازه های تاریخ باشگاه بوده باشد. زمانی که لاپورتا و سایر مدیران دست به تغییر نسلی عجیب زدند. تغییر نسلی که پایه گذار اصلی آن کرایوف بود. بها دادن به لامیسیا و تیم های پایه سبب شد تا بارسلونا جزو بزرگ ترین تیم های اروپا و دنیا بایستد و تعظیم همگان را بگیرد. اما یک هلندی دیگه نیز نامش جا مانده است. ادگار داویدز. او تنها 19 بازی برای بارسلونا انجام داد اما تاثیرش اونقدر عظیم بود که نادیده نمی توان گرفت.
اوایل قرن جدید بود و رئال مادرید در حال ایجاد یک کهکشان روی سیاره زمین بود و بارسلونایی ها گیج و مبهوت تنها بازیکنان بزرگ این تیم را نگاه می کردند. نوبت تغییر رسیده بود. شکست در ال کلاسیکوی دسامبر سال 2003 اولین قدم برای تغییر بود.بارسلونا بازیکنان نامی بزرگی در ترکیب خود داشت و رایکارد هم مربی بزرگی بود اما گویی چیزی در تیم لنگ می زد. کلایورات و گارسیا در خط حمله، خط حمله زهراگینی را ساخته بودند. در دفاع کارلس پویول در اول جوانی می تاخت. لوییز انریکه و فیلیپ کوکو و حتی رونالدینیو در میانه زمین و پست وینگر می درخشیدند اما بارسلونا نمی برد. فصل 04-2003 آغاز شده بود و بارسلونا در 19 بازی نخست بسیار بد بود. رتبه هفتم تا پایان نیم فصل عملکرد پسران رایکارد بود. بارسلونا از رتبه دوازدهم خود را به این جایگاه رسانده بود. حتی ژاوی و ساویولا هم کاری از پاهایشان ساخته نبود. رایکارد تحت فشار عجیب رسانه ها قرار داشت اما او یک هلندی است و تنها زیر فشار به بازده 100 درصد می رسد. رایکارد نقطه ضعف تیم پر ستاره اش را می دانست. یک هلندی راه علاج درد بود. یک هلندی با ظاهری عجیب که در یوونتوس توپ می زد. ادگار داویدز اولین بازیکن عصر جدید بود که با ظاهر عجیب و جالب به میدان می رفت. مو های بافته شده و عینک بی مانند او حتی اگر بازی هایش فراموش شوند، فراموش نخواهند شد. در یوونتوس اوضاع برای داویدز خوب پیش نمی رفت. مارچلو لیپی دیگر علاقه چندانی به استفاده از هافبک 30 ساله اش نداشت. پس او در نیم فصل چمدان هایش را بست، یک بلیط به طرف بندر بارسلون گرفت و به صورت قرضی به بارسلونا پیوست.
اولین بازی داویدز با پیراهن بارسلونا در ژانویه 2004 بود. یک تساوی 1 بر 1 مقابل اتلتیک بیلبائو شروع درخشانی برای داویدز حساب نمی شد اما از همان اول هم نشانه های تغییر چشم ها را خیره می کرد. چند روز بعد پیروزی 1 بر 0 مقابل سویا در شهر سویل سر آغاز نه پیروزی متوالی بود که بارسا را رتبه سوم رساند. هفته بعد نوبت بدرقه تیم آلباسته با 5 گل بود که سهم داویدز یگ گل بود. تک گلی که تنها عدد 0 جلوی 18 بازی داویدز برای بارسا را از بین برده است چون نقش داویدز در بارسا را باید دیگری جست. او تنها یک بازیکن بود اما نقش آخر پیچ یک ماشین را داشت. بدون آن پیچ ماشین کار نخواهد کرد. حالا پیچ آخر بارسلونا به این تیم ملحق شده است. در 19 بازی اول فصل بارسا، 25 گل خورده بود این آمار پس از حضور ادگار تا پایان فصل تنها 14 عدد بود. نقش او در خط حمله هم چشمگیر است. 26 گل در 19 بازی نخست به 36 گل در بازه مشابه آمار قبل شد. البته کارت قرمز او در بازی با اتلتیکو مادرید آمار بازی ها در بارسلونا کمتر کرده است اما در بازی هایی که او بوده است بازیکنی چون رونالدینیو آزاد عمل بیشتری پیدا کرده است و تاثیر آزادی شاعر فوتبال دنیا در تیم بارسلونا چیزی شد که بارسا در آن فصل تجربه کرد. یک روزی زشت و یک روی زیبا.
داویدز نقش بوسکتس کنونی را در این تیم داشت. با وجود او ژاوی رو به بازی کوتاه و پاس های طلایی خود آورد و مسئول جنگیدن و حمایت از بازیکنان به داویدز رسید. روند شکست ناپذیری بارسلونا برای هفت بازی دیگر ادامه داشت که 5 بازی از این 7 بازی پیروزی را به همراه داشت. فصل به آخر نزدیک می شد و بارسلونا در دیداری تعیین کننده در آوریل 2004 به رهسپار برنابئو شد و به مصاف رئال مادرید رفت. بازی فوق العاده داویدز در ان بازی و از کار انداختن زیدان و حملات رئال مادرید و راه انداختن تیم از عقب در آن بازی از یاد هواداران پاک نخواهد شد. داویدز همان پیچی بودی که در بازی ماه دسامبر(ال کلاسیکوی رفت) سر جایش نبود. پیروزی تعیین کننده در پایتخت سبب شد تا بارسلونا بتواند در انتهای فصل به رتبه دوم برسد. آن هم تنها با 5 امتیاز کمتر نسبت به تیم اولف والنسیای رافا بنیتز. این را هم باید اضافه کرد رئال مادرید در پایان فصل با 70 امتیاز چهارم شد. رئال مادرید 5 بازی آخرش را پشت سر هم شکست خورد و سرمربی آن روز های لوس بلانکوس نیز کارلوس کی روش، سرمربی کنونی تیم ملی ایران بود.
در آخر فصل مرد هلندی بارسلونا به دوران کوتاهش در بندر پایان داد و به اینتر ایتالیا پیوست. وی پس از آن در باشگاه هایی چون تاتنهام، کریستال پالاس و آژاکس نیز به میدان رفت. 14 برد و 2 شکست و 3تساوی ثمره حضور او در 19 بازی بارسلونا بود اما میراث داویدز در کاتالونیا بیش از اعدادی هست که می بینید. نقش او را در بارسلونا سال های بعد بازیکنانی چون ادمیلسون، توره و فن بومل بر عهده داشتند. نقشی که بیشتر بدون توپ بود و در بازی به چشم همه نمی آمد. از نقش ذهنی او و کمک به آزاد سازی بازیکنانی چون رونالدینیو و ژاوی در آن بازه هم نمی توان گذشت.
درک تاثیر ادگار داویدز در بارسلونا در طی 19 بازی به سان درک عشق کاتالان ها به پرچم خود است، به طرز تفکر خود است، باید عاشق بود و با جان آن را درک کرد.