طرفداری- افتخار این را داشتم تا در کنار جمعی از بزرگان فوتبال بازی کنم که آنقدر فوق العاده بودند که میل چندانی برای انتخاب بهترین شان ندارم. اما بارها از من درخواست شده تا تیم منتخب منچستریونایتد خودم را انتخاب کنم و از انجام این کار ناگزیر هستم. فرایند عذاب آوری بود و من حدود بیست بار نظرم را عوض کردم. برخی بازیکنان کلاس بالا و عده ای از اسطوره های یونایتد در تیم من جا نشدند. حتی جایی برای اریک نیست؟ قرار گرفتن در این ترکیب، تا این اندازه دشوار است.
دروازه بان
چگونه می توان دو تا از بهترین دروازه بانان تاریخ را از هم جدا کرد؟ پیتر اشمایکل و ادوین فن درسار می توانستند برای هر تیمی بازی کنند. ادوین از زمان جدایی پیتر، اولین دروازه بانی بود که در پست خودش عالی ظاهر شد. او یک سوئیپر-دروازه بان، همراه با توانایی بسیار خوبی در مهار شوت ها و مشارکت فوق العاده در است. اما بهترین خصلتش، برخورداری از خونسردی و اعتماد به نفس بود. دروازه بان یونایتد بودن شغل بسیار دشواری است اما ادوین حتی در بزرگ ترین میادین هم سراسیمه نشد.
ادوین دروازه بان با کلاسی است ولی در نهایت باید خدمت طولانی مدت پیتر را انتخاب کنم که در زمان ورود من به تیم نه تنها دروازه بانی بزرگ، بلکه شخصیت برجسته ای به شمار می رفت. او یکی از آن بازیکنان با انگیزه ای بود که می توانست به جوان تر ها نشان دهد برای رسیدن به بالاترین سطح، به چیزی نیاز دارند. پیتر در تمرینات مرا می کُشت. می توانست بی رحم باشد. اما این ناشی از میل به پیروزی نهادینه شده در او بود. به دور از هیچ بحثی، پیتر چند سالی بهترین دروازه بان دنیا بود و باید یکی از بهترین خریدهای سرمربی بوده باشد.
مدافعان
دنیس اروین آنقدری خوب بود که می توانستید او را در سمت چپ یا راست خط دفاع قرار دهید و او در هر صورت بی نظیر ظاهر می شد. به سختی می توان اشتباهی از او باید آورد و در صدر توانایی هایش می توانست نفوذ کند و یا ضربه ایستگاهی و پنالتی بزند. در یونایتد بیشتر در سمت چپ بازی کرد اما در این تیم مدافع راست خواهد بود زیرا قصد دارم پاتریس اورا را در سمت چپ قرار دهم. پاتریس بلافاصله در یونایتد ثمربخش نبود و برای سازگاری با سرسختی لیگ برتر به مدتی زمان نیاز داشت ولی بسیار زود اصول را یاد گرفت و از آن پس خود را به چالش می کشید. عده معدودی از مدافعان کناری در دنیا وجود دارند که در فاز تهاجمی از او بهتر باشند.
انتخاب مدافعان میانی، یک سر درد تمام عیار بود: استیو بروس، گری پالیستر، یاپ استام، نمانیا ویدیچ، ریو فردیناند. می توان با دو نفر از هر کدام آن ها، یک زوج سطح بالا تشکیل داد. با دیدن بروسی و پالیستر، فهمیدم که هرگز نمی توانم به عنوان مدافع میانی به ترکیب تیم راه پیدا کنم. در زمان ورود ما به تیم، آن ها بازیکنانی بزرگ و هم تیمی هایی فوق العاده بودند. اما انتخاب من زوج مدرن ویدیچ و ریو است؛ اگرچه نمی دانم چگونه یاپ استام را از تیم خود کنار می گذارم. یاپ بی نظیر و بسیار عالی بود. ما در نخستین فصل حضور او در تیم، سه گانه برنده شدیم و همان گونه که مربی گفته است، باید مدت بیشتری در تیم می ماند.
اما بی چک و چانه، ویدیچ باید در تیم حضور داشته باشد. هنوز نمی دانم که چگونه در فصل 11-2010 برنده جایزه بهترین بازیکن سال نشد. او با ثابت ترین و تاثیر گذار ترین بازیکن لیگ به شمار می رفت. می گویند ریو و ویدیچ برای ارائه بهترین عملکرد، به یکدیگر نیاز دارند و به همین خاطر است که من هر دوی آن ها را کنار هم قرار می دهم. آن ها ترکیبی فوق العاده و تلفیقی عالی هستند. توانایی شگفت انگیز ریو به عنوان بازیکنی همه چیز تمام، که می توانست قطع توپ کند و توپ را به تنگ ترین فضاها بفرستد، همراه بود با ویدیچی که سد راه هر چیزی می شد. حسن ختام سخن این که آن دو در دوران طلایی باشگاه، سه فینال لیگ قهرمانان کنار هم بازی کردند.
خط میانی
اعضای خط میانی تیمی که سه گانه برد، متشکل از دیوید بکام، روی کین، پل اسکولز و رایان گیگز، هافبک را به خود اختصاص می دهند. نمی توان آن ها را از هم جدا کرد. آن چهار نفر همه چیز تمام بودند. از یک طرف زمین گیگزی دریبل کرد و از طرف دیگر بکام سانتر انجام می داد. از طرف دیگر انگیزه باورنکردنی کینو و سرسختی اش، و همچنین پاس های لیزری اسکولز و توانایی گلزنی او را داشتیم. سرسختی، توانایی پاس دادن، نفوذ، انرژی، توانایی فنی، تکل زنی... همه این ها را داشتیم. چه انتظاری بیش از این می شد از خط میانی داشت؟
در فوتبال مدرن، بازی کردن با هافبک چهار نفره خطی سخت تر شده است. فوتبال دگرگون شده است. تیم ها تلاش می کنند تا در آن ناحیه از زمین، برتری عددی نسبت به شما داشته باشند. اما تا به حال چهار نفری را ندیدم که در خط میانی بهتر از آن ها خودشان را تکمیل کنند و با وجود تغییرهای تاکتیکی بازی، کسانی را نسبت آن ها در اولویت قرار نخواهم داد. همه آن ها بازیکنان بسیار باهوشی بودند که توانایی های بسیاری داشتند و مثل سگ تلاش می کردند. آن ها هر چه بخواهید، داشتند. برای من مایه افتخار بود تا همراه آن ها در یک تیم باشم.
مهاجمان
مشخصا کریستیانو رونالدو باید در نوک خط حمله حضور داشته باشد. گل هایی که برای یونایتد به ثمر رساند به علاوه توانایی بالایش برای وحشت زده کردن بازیکنان حریف، حضور او در تیم را ضروری می کند. به مدت سه سال از حوالی 2006 تا 2009، کریستیانو بهترین بازیکن دنیا بود و به همین دلیل باید در تیم حضور داشته باشد. زوج او باید رونی باشد یا کانتونا؟ روی این مورد خیلی فکر کردم و وسوسه شدن تا اریک را انتخاب کنم. او در این باشگاه حرمت یک مسیح را دارد و الگویی همیشگی است. با فکر کردن به فصل 96-1995 می دانم که نمی توانستیم در غیاب او قهرمان لیگ شویم. حیف که او برای قهرمانی در لیگ قهرمانان در تیم حضور نداشت.
اما وین به ما کمک کرد تا ظرف چهار سال به سه فینال اروپایی برسیم و به همین خاطر است که انتخاب می شود. حالا باید در سال های اوج خود به سر ببرد و همه چیز برای تبدیل شدن او به اسطوره ای در اولدترافورد مهیا است. صحنه برای او آماده شده است. بدین ترتیب رود فن نیسلتروی که بهترین گلزنی است که در کنار او بازی کردم، از ترکیب تیم بیرون می ماند؛ یا دوایت یورکی که در فصل سه گانه برای ما درخشید؛ مارک هیوز که همان اندازه جنگجویی باورنکردنی بود، جنگجوی بزرگی هم برای یونایتد به شمار می رفت؛ و اندی کول که بر شروعی سخت در اولدترافور غلبه کرد تا به یک ماشین گلزنی تبدیل شود.
اما اگر ترکیب تیم بیشتر بر روی بازیکنان تیم در سالیان اخیر سنگینی می کند، به این خاطر است که من نمی توانم موفقیت خارق العاده ای که برای رسیدن به آن فینال های اروپایی داشتیم را نادیده بگیرم. این دوران خاصی در تاریخ یونایتد بوده است. بنابراین ترکیب منتخب من این شد: اشمایکل- اروین، فردیناند، ویدیچ، اورا- بکام، کین، اسکولز، گیگز- رونی، رونالدو. خودم هم خوش شانس خواهم بود اگر بتوانم روی نیمکت چنین تیمی بنشینم.
برای خرید نسخه چاپی کتاب اینجا کلیک کنید