مطلب ارسالی کاربران
در انتظار گودو
در انتظار گودو (آزادی)
بر پنکه ی سقفی
دختری همراه من
آویزان
بر زخم هایش
چاقوها
بر ضجه هایش
ددمنشانه
می گریستند
گریان
او را در آغوش کشیدم و گفتم:
– ناله مکن
هر قدر که سختی به درازا کشد
عاقبت آزادی، ما را در بر خواهد گرفت
خر خر کنان در دم آخر گفت:
افسوس… افسوس
که آزادی
خود منم
احمد مطر