مطلب ارسالی کاربران
مختصری از زندگینامه حضرت
مثل بقیه حضرت هم در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد.
او فرزند آخر خانواده بود.با اینحال در هنگام تولد سیبیل داشت.پدر گرامی اش با دیدن این صحنه جمله ای تاریخی بر زبان راند خطاب به حضرت:
ای د..ی..وص به کی رفتی تو؟
حضرت دوران کودکی را به هرسختی و مشقت بود با موفقیت به پایان رسانید و به مرحله نوجوانی رسید.
دوران نوجوانی حضرت با حوادث بزرگی همراه بود.
نخستین ج..ق او در دوازده سالگی به وقوع پیوست،او دراین سن روزانه چهار بار میزد!
تا اینکه پدر گرامی اش مچ اورا گرفت و تنبیهش نمود.
ولی حضرت دست بردار نبود،چنانچه عملیات را به شش بار در روز افزایش داد تا پدرش اورا به نقطه ای دوردست
نزد حکیمی بداخلاق تبعید نمود تا به حضرت حکمت و سواد و اخلاقیات بیاموزد.
پایان قسمت اول
برگرفته از زندگینامه حضرت ممد موسوی
جلد اول