اختصاصی طرفداری - و سر انجام این بارسا بود که باری دیگر شکست سختی را برابر بایرن تحمل کرد و با به دست آوردن دومین نتیجه ضعیف تاریخ لیگ قهرمانان اروپا در مرحله نیمه نهایی، یعنی نتیجه 7 بر 0 (در مجموع دو بازی) همه را متعجب کرد.
تعجب نکنید! این همان بارساست. همان بارسایی که در همین ومبلی منچستر را 3-1 شکست داد. همان بارسایی که رئال را 5-0 تحقیر کرد. همان بارسایی که بایرن را 4-1 شکست داد. همانی که تا سال گذشته هیچ تیمی نبود که بتواند جلوی حرکات برق آسا و سریع و پاسهای پیشبینی نشده و دقیق بازیکنانش را بگیرد. همان است، فقط با بازیکنانی سالخوردهتر، بازیکنانی بی انگیزه و تیکی تاکایی که تنها برای نگه داشتن توپ مفید است.
پدرو، دیگر آن بازیکن سریعی نیست که با فرارهای ناگهانیاش یک تهدید جدی برای دروازه حریف ایجاد میکرد. ویا دیگر نای دویدن ندارد. ژاوی وقتی بین چند بازیکن قرار میگیرد توپ را لو میدهد. اینیستا مانند سال گذشته دیگر یکی از بهترین هافبکهای دنیا نیست، حداقل الآن نیست! حال شما از تیمی که ستارهاش در زمین نیست و همه با بی انگیزگی دنبال توپ می دوند، چه انتظاری دارید؟
بارسا اکنون مشکلات زیادی دارد که همه آنها باعث حذف تحقیر آمیز آنها در لیگ قهرمانان شد. حال دیگر همه میدانند که اگر مسی نباشد بارسا هیچ است، واقعا هیچ. حتی یک بازیکن در کاتالونیا نیز وجود ندارد که به اندازه نصف مسی قدرت گلزنی داشته باشد و چندین سال است که بارسا برای گلزنی همیشه برای مسی موقعیت ایجاد میکرده و انصافا در این سالها این روش جواب داده است. اما حال که مسی مصدوم است چه؟ کسی هست که جایگزینش شود؟ بارسا تاکتیکی جدید دارد که در نبود مسی به گل برسد؟ این مشکل بزرگی در تیم آبی اناری هاست. وابسته بودن تا این حد به مسی نتیجهاش میشود همین باخت 7 بر 0!
یکی دیگر از مشکلات بارسا قدیمی شدن کارهای تاکتیکی آنان هست. نزدیک 4 یا 5 سال است که یک روش در بازی بارسا میبینیم و حالا دیگر هر تیمی میتواند برای کاتالانها مشکل ایجاد کند. حداقل تا سال گذشته تیکی تاکایی سریع، همراه با جا به جایی های عالی بازیکنان در زمین و حملاتی برق آسا میدیدیم و پاسهای فراوان بارساییها به زیبایی بازی و تهاجمی شدن آن کمک میکرد؛ اما اکنون این پاسها تنها برای حفظ توپ است و دیگر خود طرفداران بارسا هم گاهی اوقات از پاسهای بیهوده و خسته کننده بازیکنان در زمین کلافه میشوند. این تیکی تاکا آن تیکی تاکایی نیست که اسپانیا را قهرمان جام جهانی 2010 کرد، همانی نیست که فرگوسن را مجبور به بزرگتر شمردن بارسا کرد و همانی نیست که همه تیمهای جهان میخواستند آن را اجرا کنند.
شاید اگر بارسا در تابستان گذشته یک مدافع قابل اطمینان و یک مهاجم گلزن مانند آگرو خریده بود، هیچ کدام از این مشکلات به وجود نمیآمدند. اصلا شاید اگر گواردیولا از بارسا خسته نشده بود و در نیوکمپ میماند دیگر نیازی به تیتو هم نبود و در نتیجه پپ باز هم شاهکار میکرد. در ابتدای فصل، پس از شروع بی نظیر بارسا در لالیگا همه به تیتو امیدوار شدند، اما در پشت این نتایج عالی حقیقت تلخی وجود داشت که حداقل نگارنده این متن آن را پیش بینی میکرد. آن بارسا حاصل پپ کبیر بود و آن بازی بی نظیر ابتدای فصل دست رنج زحمات او. میشد حدس زد که تیتو توانایی مدیریت تیم را در لحظات سخت و حساس ندارد و این بازیهای بزرگ و سخت هستند که قدرت یک تیم را مشخص میکنند، نه بازی برابر تیمی مانند رئال بتیس و گل باران کردن آن تیم!
داستان بارسا تمام شد! حداقل الآن دیگر تمام شده است. شاید فصل بعد با تعویض سرمربی و 5 یا 6 خرید جدید و سر و سامان دادن به تاکتیک بازی بارسا دوباره شاهد قدرتنمایی بارسا باشیم. اما اکنون دیگر بارسا را تمام شده بدانید.
بارسا باخت! بد هم باخت. تحقیر شد و با نتیجهای بسیار بد حذف شد. اما شاید این تحقیر لازم بود. لازم بود تا هم بازیکنان، هم مربیان و هم مدیران از خواب بیدار شوند و بدانند که بارسا تا ابد بهترین تیم نخواهد بود. طرفداران بارسا باید خوشحال باشند چون این باخت تلنگری بر پیکره بی جان این تیم بود و نقطه ای برای یک شروع تازه!