زیاد پیش میآید که پدر و پسری دو راه متفاوت یا متضاد را در زندگی بروند. کم نبودند پسرانی که علیه پدران شوریدند. اما یکی از شگفتانگیزترین تضادها میان پدر و پسری است همه نام آنها را شنیدهاند: پدر بزرگترین سازندۀ جهان عرب بود و پسر بزرگترین ویرانگر جهان عرب: «محمد بن لادن» و «اُسامه بن لادن».
یکی از جالبترین شخصیتهای عرب «محمد عوض بن لادن» بود، شاید همانقدر عجیب که پسر هفدهمش، اسامه بود. هر دو اسطوره شدند، یکی اسطورۀ ساختوساز و دیگری اسطورۀ ویرانگری. یکی از بهترین سوژههای مطالعه محمد بن لادن است و اگر میخواهید عربستان را در یک مورد مطالعاتی بشناسید با او آشنا شوید.
کمتر کسی در تاریخ جهان رشد خیرهکنندۀ محمد بن لادن را کرده است. محمد، مردی که بزرگترین میلیارد عرب شد، روستازادهای یمنی و در جوانی باربر بود. اما آنچه بیش از هر چیز ذهن آدمی را درگیر میکند این است که چه ربطی میان بن لادنِ پسر و بن لادنِ پدر وجود دارد؟ تنها میتوان گفت: «شهوت سیریناپذیر» وجه مشترک این دو مرد بود. محمد از سازندگی و زن سیر نمیشد، اسامه از ویرانگری و جنگ.
محمد در روستایی در حَضرَموت در یمن در سال 1908 به دنیا آمد. در جوانی از زادگاهش کوچ کرد، مدتی به حبشه و در سال 1931 به جدّه، شهر بندری بر ساحل دریای سرخ رفت. تنها یک سال بعد خاندان سعود توانست خاندان هاشمی را (خاندانی که از چند صد سال پیشتر امیر حجاز و خادمالحرمین شریفین بود) شکست دهد و در کل شبهجزیرۀ عربستان اعلام پادشاهی کند. محمد در لحظهای تاریخی به شهری آمده بود که در دهههای آتی رشدی خیرهکننده را تجربه میکرد.
وقتی به جده آمد نه پول داشت و نه سواد. شغل؟ «باربری»! اما رفته رفته به کار بنایی روی آورد و پیشرفت غیرمنتظرهای کرد. تا آنجا که توانست نظر ملک عبدالعزیز، نخستین شاه عربستان (1932ـ1953) را جلب کند و پروژههای بزرگ را از خاندان سعود بگیرد. پس از آن نیز چه با ملک سعود (پادشاهی 1953 تا 1965) و چه ملک فیصل (پادشاهی 1964 تا 1975) دوستی و رابطۀ نزدیکی داشت. خاندان سعود پروژههای ساختوساز بزرگ را به محمد میدادند، از ساخت کاخ تا مسجد، از برجها تا جادهها. حتا در زمان ملک فیصل وزارت افتخاری ساختوساز به محمد اعطا شد.
پیشرفت اقتصادی او مانند همۀ شئون دیگر زندگی اقتصادی عربستان به نفت ربط داشت. شرکت نفت عربستانـآمریکا معروف به آرامکو که در سال 1933 به عربستان آمده بود پس از چند سال با خواست مقامات سعودی سعی کرد برای طرحهای توسعۀ خود با شرکتهای عربی قرارداد ببندد و محمد هم که در آن زمان در منطقۀ نفتخیز ظَهران بر ساحل خلیج فارس کار میکرد از آمریکاییها قراردادهای خوبی گرفت و رفتهرفته پیشرفت کرد و وارد حوزههای اقتصادی دیگر نیز شد. کمپانی بزرگ بن لادن از سال 1950 با عنوان «گروه سعودی بن لادن» به توسعۀ خود ادامه داد.
وقتی فیصل در سال 1964 به پادشاهی رسید محمد آنقدر متمول شده بود که به ملک فیصل پیشنهاد داد به بودجۀ کشور کمک کند و پاداش این همکاری هم این بود که فیصل طی حکمی دستور داد همۀ قراردادهای ساختوساز به کمپانی بن لادن واگذار شود. بخش همیشگی پروژههایی که کمپانی بن لادن انجام میداد توسعۀ اماکن مقدس عربستان و حتا دیگر کشورهای عربی بود، حتا مسجدالاقصا. از افتخارات اسامه بن لادن هم این بود که پدرش در دهههای 1950 و 1960 سه مسجد اصلی مسلمانان، مسجدالاقصا، مسجدالنبی و مسجدالحرام را بازسازی کرده بود.
محمد 22 زن و 54 فرزند داشت. کارمِن بن لادن، زنِ یکی از 24 پسر بن لادن، در کتابش مینویسند همان شبی که محمد بن لادن در پی سقوط هواپیمایش کشته شد قصد داشت با زن بیستوسومش ازدواج کند. مادر اسامه یازدهمین زن محمد بود، زنی سوری به اسم «حمیده العطاس».
محمد بن لادن وقتی در سال 1967 در پی سقوط هواپیمای خصوصیاش درگذشت ثروتمندترین مرد از خاندانی غیرسعودی بود. در آن زمان اُسامه فقط 10 سال داشت.