طرفداری - حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا و فینال جام ملت های اروپا در کنار قهرمانی جام جهانی، عناوینی نیستند که یک سرمربی بتواند اتفاقی به آنها دست پیدا کند. هر سه تورنومنت، بدون شک، مهم ترین تورنومنت های بین المللی جهان فوتبال هستند که نهایت آرزوی هر سرمربی و بازیکنی در رقابت های بین المللی محسوب می شود.
در میان هواداران فوتبال اما پیش از جام جهانی شک و تردیدهای زیادی پیرامون دیدیه دشان وجود داشت. برای آن ها که سبک سرمربی گری و رویکرد او را به طور جدی دنبال و مطالعه می کنند، خیر. مهم ترین درس جام جهانی 2018 متعلق به خودِ اوست. آن جا که نشان داد برای موفقیت در فوتبال مدرن همیشه نیاز نیست که شما نبوغ را در کارهای پیچیده معنا کنید. گاهی می شود در عین سادگی و انعطاف پذیری، اهرم را در دست بگیرید و در هر جا، همان قدر که نیاز است از آن استفاده کنید. حالا که فرانسه قهرمان جهان شده و دیدیه دشان ماموریت دشوار را به سرانجام رسانده، نوبت تاکتیک نویسان رسیده تا در سراسر دنیا با دقت و آرامش بیشتری در مورد فرانسه دشان بنویسند. فرانسه ای که برگ مهمی از تاریخ فوتبال مدرن را توانست ورق بزند.
دیدیه دشان همان طور که پیش از آغاز اولین بازی تاکتیک نویسان انتظار داشتند، جام را با آرایش پایه 3-3-4 مقابل استرالیا آغاز کرد. با همان خط دفاعی مورد انتظار، به همراه انگولو کانته در پست شماره 6 و نقش «Destroyer»، پل پوگبا و کورنتین تولیسو در نقش «Shuttler» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) و خط جلوی سه نفره متشکل از دمبله، گریزمان و ام باپه. بزنگاه برای دشان اتفاقا همین بازی نخست بود. جایی که احتمالا ضعیف ترین نمایش فرانسه در کل تورنومنت رخ نمایی کرد و فرصتی را فراهم آورد تا دشان و تیم فنی اش خیلی زود یک بازنگری کلی در رویکرد و مهره های تیم انجام دهند. این طور شد که از بازی مقابل پرو دو تغییر مهم فرانسه در ترکیب و رویکرد تیم اعمال شد. همین دو تغییر توانست رویکرد اصلی فنی فرانسه در جام جهانی را شکل دهد. دو تغییری که دیدیه دشان به خوبی در بهترین زمان ممکن توانست آن را اعمال کند.
اولیویه ژیرو به عنوان یک شماره 9 در نقش «Target man» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) به ترکیب تیم اضافه شد و ماتویدی نیز به جای تولیسو در خط میانی کنار کانته و پوگبا قرار گرفت. در ادامه خیلی بیشتر از نقش این دو تغییر و رویکردی که فرانسه پیدا کرد، صحبت خواهیم کرد.
نیک رایت، فوتبال نویس مشهور اسکای اسپورتس، در مطلب تحلیلی مفصلی که پیرامون فرانسه دشان به نگارش درآورده، از این مساله مهم گفت که سرمربی فرانسه به خوبی از اهمیت تقسیم انرژی در دور گروهی تورنومنتی همچون جام جهانی آگاهی پیدا کرده بود. دشان به خوبی درک کرده بود که صرف کمترین انرژی ممکن در دور گروهی می تواند این تیم را در صورت طی راه طولانی، در فینال در نقطه ماکزیمم قرار دهد. این طور شد که فرانسه در دیدار مقابل پرو و دانمارک نیز همچون مصاف با استرالیا، کمترین انرژی ممکن را صرف کرد. دقیقا به همان اندازه ای که نیاز بود پرو را 1-0 ببرد و با دانمارک نیز به تساوی 0-0 دست پیدا کند. آن ها با همین شرایط خیلی راحت عنوان سرگروهی را کسب کردند. مسئله ای که شاید در ابتدا به مذاق هواداران عامه فوتبال خوش نیامد، اما در آینده اهمیت آن مشخص شد.
بازی مقابل آرژانتین در یک هشتم نهایی به خوبی رویکرد فرانسه و دیدیه دشان را پس از دو تغییر در بازی نخست مشخص کرد. آن تیم بی روح، آرام و در ظاهر بدون انرژی دور گروهی، همچون تیری رها شده از کمان تبدیل به تیم جدیدی در مرحله حذفی شد. بازگردیم به دو تغییری که پس از بازی با استرالیا در ترکیب تیم اعمال شده بود. حضور اولیویه ژیرو در نقش «Target man» به عنوان یک شماره 9 کلاسیک فرصت را برای فرانسه فراهم آورد تا به بازی طولی روی بیاورد و از این طریق فشار مستقیم بیشتری را بر مدافعان میانی حریفان وارد کند.
ماتویدی نیز به نسبت تولیسو بازیکنی است که از خود گذشتگی بیشتری دارد و علی الخصوص در فاز تدافعی از هیچ کوششی دریغ نمی کند. حضور ژیرو، ام باپه و گریزمان در خط جلو، باعث شد تا دشان با استفاده از هنر پل پوگبا در ارسال پاس های بلند، ریسکی و با طول زیاد از عقب زمین به شدت حریفان را تحت فشار قرار دهد. به عنوان مثال تصویر زیر تعداد پاس های بلند، ریسکی و با طول زیاد پل پوگبا را در دیدار مقابل آرژانتین نشان می دهد. جایی که می بینیم هافبک فرانسوی چگونه با ارسال پاس های دقیق بلند و با طول زیاد خود چندین بار از طریق فرارهای ام باپه و مدافعان کناری فرانسه علی الخصوص هرناندز، توانست آرژانتین را تحت فشار قرار دهد و مهم ترین موقعیت های تیم را از همین طریق خلق کند.
انعطاف پذیری فرانسه در مرحله حذفی خارق العاده بود. آن ها راه های ساده ای برای رسیدن به دروازه حریف داشتند. دیدیه دشان نشان داد که تیمش تا چه حد در صورت نیاز حتی می تواند «Ultra-aggressive» باشد. دیدار مقابل آرژانتین در نیمه دوم پس از عقب افتادن، از لحاظ تهاجمی بهترین نمایش فرانسه در طول جام جهانی بود. جایی که دشان توانست یکی از انفجاری ترین نمایش های جام را خلق کند. تصویر زیر وضعیت مدافعان کناری فرانسه را در نیمه دوم پس از گل برتری آرژانتین نشان می دهد. جایی که می بینیم آن ها تا چه اندازه بالا بازی کردند و آرژانتین چه فشاری را در آن دقایق طلایی متحمل شد. دشان به خوبی می دانست که چه زمانی اهرم تیم را به سمت بالا و چه زمانی به سمت پایین بکشد. او به خوبی تیمش را برای چنین شرایطی در طول تورنومنت آماده کرده بود.
اولیویه ژیرو نقش مهمی در رویکرد تهاجمی فرانسه داشت. شعاع حرکتی گریزمان بسیار نزدیک به ژیرو بود به حدی که کمترین فاصله ممکن را زمانی که فرانسه از عقب زمین توپ را دریافت می کرد، با ژیرو داشت. این مسئله فرصتی را فراهم می آورد تا پس از ارسال پاسی بلند به هدف ژیرو و اثر گذاری موفق احتمالی مهاجم چلسی در نبرد هوایی، مهاجم سریع اتلتیکومادرید به خوبی با فراری سریع در کنار ام باپه یک حمله سریع دیگر را طراحی کنند. این مسئله بارها و بارها در بازی فرانسه به چشم آمد. تصویر زیر دیدار مقابل کرواسی را نشان می دهد. جایی که می بینیم ژیرو هدف یک پاس بلند قرار گرفته و گریزمان به چه ترتیب کاملا آماده است تا با پیروزی احتمالی ژیرو در نبرد هوایی، یک حرکت سریع را طراحی کند.
از انعظاف پذیری دشان در ارائه انواع مختلف تاکتیک ها صحبت کردیم. دیدار مقابل بلژیک از لحاظ فنی بسیار متفاوت بود. علی الخصوص پس از گل اومتیتی. فرانسه هر چه بیشتر به دقایق پایانی نزدیک می شدیم، مطابق انتظار بیشتر به عقب رانده می شد و اینجا بود که دیدیه دشان دفاع موسوم به «Defending deep» را در دستور کار قرار داد. فرانسه بخش قابل توجهی از دقایق نیمه دوم پس از گل برتری را با سیستم 1-4-5 دفاع کرد. به طوری که انگولو کانته در نزدیک ترین نقطه بین واران و اومتیتی قرار گرفت. ماتویدی از کانال سمت چپ و پوگبا از کانال سمت راست کاملا به مرکز زمین متمایل شدند تا در نقش «Double pivot» کنار هم قرار گیرند. ام باپه و گریزمان نیز در راست و چپ به طور کامل یک خط به عقب آمدند تا خط میانی چهار نفره فرانسه را تشکیل دهند. دشان بدون اشتباه در زمین خودی با این آرایش قرار گرفت و تقریبا هیچ فضا و لحظه خطرناکی را در نقاط کلیدی به مهره های تهاجمی فوق العاده بلژیک نداد. تیم «Ultra-aggressive» نیمه دوم مقابل آرژانتین ناگهان تبدیل به تیمی شده بود که می توانست مقابل بلژیک در زمین خودی هیچ فضایی به بازیکنانی همچون هازارد، دی بروین و لوکاکو ندهد.
دیدار پایانی مقابل کرواسی نیز آیینه تمام نمای دشان و فرانسه بود. جایی که مجموع آنچه صحبت کردیم، در پکیجی کامل بار دیگر اجرا شد. همان رویکرد همیشگی در فاز تهاجمی با استفاده از قدرت پل پوگبا در ارسال پاس های بلند، ریسکی و با طول زیاد به هدف اولیویه ژیرو و ام باپه و حمله های انفجاری. به همین دلیل بود که کرواسی بیش از 65 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشت. دشان مطابق انتظار توپ را به دالیچ داد تا از عقب زمین خیلی سریع به محض دریافت توپ با استفاده از هنر پوگبا تیمش را تغذیه کند.
آن ها در بازی مقابل کرواسی در فاز تدافعی آرایش متفاوتی گرفتند تا باز هم انعطاف پذیریشان را به رخ بکشند. بر خلاف دیدار مقابل بلژیک، فرانسه همان طور که در تصویر زیر می بینیم این بار با آرایش 2-4-4 دفاع می کرد. ماتویدی در سمت چپ، پوگبا و کانته در مرکز و ام باپه در سمت راست. گریزمان و ژیرو در جلو ماندند تا در مواقع لزوم خط دفاعی و میانی کرواسی را پرس کنند. ام باپه نیز در بسیاری از مواقع به این جمع اضافه می شد تا پرس با شدت بیشتری انجام شود. کرواسی که از لحاظ بدنی کاملا در نیمه دوم خالی شده بود (آن ها در نیمه اول عالی بودند اما کاملا طبیعی بود با توجه به شرایطشان در نیمه دوم تبدیل به تیمی متفاوت شوند) توانایی تحمل بازی بدون توپ فرانسوی ها را نداشت.
دیدیه دشان هیچ گاه از آن دسته مربیانی نبوده که برای رسانه ها جذاب باشد. نه چهره جذابی دارد، نه حرکات خاصی در کنار زمین انجام می دهد نه حتی پس از گل به طراحی ژست خوشحالی برای دوربین ها در کنار خط می پردازد. شخصیت او از تفکراتش نشات می گیرد: خیلی ساده، خیلی آرام و خیلی انعطاف پذیر. سایمون کوپر، اَبَر فوتبال نویس مشهور، دشان را در این جام جهانی به یک دونده استقامت تشبیه کرد که احتمالا بهترین وصف برای بیان شخصیت و نوع تفکر این سرمربی فرانسوی است. دشان نشان داد که چگونه می شود بدون سروصدا و خودنمایی سرمربی گری کرد و مهم ترین جام جهان فوتبال را به دست آورد.