آخرین خاطره ی خوب برزیل و طرفدارانش به سال 2002 برمیگردد. از آن سال به بعد این تیم در تورنمنت مهم جام جهانی درخشان ظاهر نشده و موفق به کسب عنوانی هم نشده است. امسال نیز این تیم از همان ابتدای جام نتوانست انتظارات بالای طرفدارانش را برآورده کند تا اینکه در بازی برابر بلژیک و طبق معمول در مرحله یک چهارم نهایی با جام جهانی وداع کرد. در زیر دلایلی آورده میشود تا شاید بتواند تا حدی این امر را توجیه کرده باشد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
{ دلیل اول }
شایعات و اخبار نقل و انتقالاتی بارسلونا و رئال مادرید :
این شایعات و اخبار روی مارسلو و پائولینیو اثر منفی گذاشت. مارسلو به علت احتمال جدایی دوست صمیمی اش (رونالدو) مضطرب شده بود و پائولینیو هم خبر انتقال احتمالی و مجددش به چین در رسانه ها منتشر شد. هم مارسلو هم پائول در بازی برابر بلژیک جنب و جوش بازی های قبلی را نداشتند و با فکری آشفته در بازی حضور پیدا کردند و معلوم بود که گویا دوست دارند بازی سریع تر تمام شود تا آنها بتوانند به مشکلات باشگاهی و شخصی شان بپردازند.
{ دلیل دوم }
تیته :
به اذعان بسیاری از کارشناسان و طرفداران برزیل ، بهتر بود تا سرمربی برزیل داگلاس کاستا را به جای ویلیان و فرمینو را به جای ژسوسِ گل نزن در ترکیب اولیه قرار میداد اما به دلایلی که هنوز کسی نمیداند و خود تیته هم آشکارا به آن اشاره نکرده است این اتفاق رخ نداد.
{ دلیل سوم }
محرومیت بد موقع کاسمیرو :
این بازیکن که در ترکیب جلوی مدافعان قرار داشت و در استحکام بیشتر خط دفاعی به هم تیمی هایش کمک میکرد در دقیقه 59 بازی برابر مکزیک کارت زرد دوم را گرفت و بازی بعدی را از دست داد. سرمربی وظایف کاسمیرو را به فرناندینیو سپرد اما او نتوانست از عهده ی این نقش بر بیاید. خصوصا بعد از گل به خودی سهوی فرناندینیو بود که باعث شد اشتباهات دیگری را از وی شاهد باشیم.
{ دلیل چهارم }
نیمار :
این بازیکن در رسانه ها و سایت ها تا قبل از شروع جام ، ستاره ی تیمش معرفی میشد اما با شروع جام همه دیدند آنطور هم که رسانه ها میگویند نمیتواند همیشه درست باشد. نیمار شخصیت اصلی اش را در این جام به نمایش گذاشت و ده ها بار با افتادن های الکی روی زمین وقت مسابقه را هدر داد و جلوی سرعت ضد حمله های تیمش را هم گرفت. انگار نیمار نمیدانست که در این جام از تکنولوژی VAR استفاده میشود و بنابراین کوچکترین حرکت مشکوکی را میتواند ضبط کرده و به نمایش مجدد درآورد. نیمار برخلاف مودریچ و هازارد و گریزمن و حتی امباپه نتوانست شماره 10 یا الگوی خوبی برای سایر هم تیمی هایش باشد. نیمار بازی گروهی برزیل را خراب کرد و با خودخواهی میخواست همه برای او بازی کنند تا پیروزی تیم فقط به نام او ثبت شود و فقط او باشد که مورد تمجید طرفدارها و مردم قرار میگیرد.
{ دلیل پنجم }
فساد در مجموعه مدیریتی فوتبال برزیل :
از سال 2003 اخباری مبنی بر وجود فساد در اعضای ارشد فدراسیون منتشر شد.
یکی از روسای فاسد فدراسیون ، دلنرو بود که در سال 2012 به جای رئیس فاسد دیگری به نام تکسیرا به این مقام رسید اما 3 سال بعد این رئیس جدید هم متهم به دخالت در ماجرای رشوه و جعل اسناد برای حق پخش مسابقات بین المللی شد وسپس مجبور به کناره گیری از سمتش گردید.
فساد در هر موضوعی که باشد میتواند به عنوان ترمزی برای توسعه ی آن موضوع عمل کند. فوتبال هم از این قضیه مستثنا نیست.
میزان فساد در فدراسیون به قدری بالا رفت که روماریو در سال 2014 با اشاره به این موضوع گفت :
-- فدراسیون فوتبال برزیل فاسد است و باید سران آن را زندانی کرد. جرم آنها کاملا مشخص است. آنها سرود ملی ما، پرچم ما، رنگ ما و بودجه کشور را برای خود گرفتهاند و هر کاری که میخواهند انجام میدهند.
--متاسفانه شاهد ایجاد یک بحران در برزیل هستیم فوتبال ما دیگر مثل گذشته نیست.فوتبال ما سالهاست که مسیر زوال را پیش رفته است. برنامههای اشتباه سران فدراسیون فوتبال برزیل باعث شده است که فوتبال ما نابود شود.
--فسادی که آنها در فدراسیون فوتبال برزیل ایجاد کردند به لیگ ما هم کشیده شده است. من دقیقا این شرایط را برای تیم ملی برزیل متصور بودم و میدانستم که ما در جام جهانی شکست سختی میخوریم.
{ دلیل ششم }
سطح بالاتر و کیفیت بیشتر لیگ ها و باشگاه های اروپا نسبت به برزیل :
از ابتدای دهه 90 ، برزیل از اصول فوتبالی خودش فاصله گرفت. این موضوع را میتوان در مهاجرت گسترده ی بازیکنان برزیلی از کشورشان جستجو کرد. تا قبل از دهه 90 ، اکثر ستارگان برزیلی در لیگ کشور خودشان بازی میکردند اما هرچقدر از سال های ابتدایی دهه 90 دورتر میشویم کمتر ستاره برزیلی را میتوان یافت که تا اواخر دوره ی فوتبالی اش در لیگ کشور خودش باقی مانده باشد.
متاسفانه در سالهای گذشته لیگ های اروپایی گوی سبقت را از لیگ های کشورهای آمریکای جنوبی برده اند بنابراین بازیکنان این قاره ی فوتبالی برای تبدیل شدن به بهترین در جهان همچنین دست یابی به شهرت و ثروت بیشتر به مهاجرت به اروپا وسوسه میشوند.قاره اروپا مساحت کمی دارد و کشورهای این قاره همانند شهرهای شمالی ایران مسافت کمی با یکدیگر دارند و تقریبا چسبیده به هم اند.گذشته از این ، دولت های اروپایی از دهه ها پیش تا الان به صلح پایدار رسیده اند و تفاوت های قومی و فرهنگی نیز بین مردم این قاره دیده نمیشود. بنابراین اگر یک فوتبالیست مثلا اهل کشور بلژیک برای ادامه ی فوتبالش تصمیم بگیرد مثلا به فرانسه منتقل شود از لحاظ بُعد مسافت و مسائل فرهنگی دچار مشکل نمیشود.
اما این موضوع برای یک بازیکن برزیلی صادق نیست.
برزیل در قاره ای جدا از اروپا قرار دارد . برزیل مسافت زیادی از اروپا دارد و تنوع فرهنگی و حتی آب و هوا و غذای متفاوتی نسبت به قاره ی سبز دارد بنابراین یک بازیکن برزیلی تا خودش را با این شرایطِ متفاوت هماهنگ کند از علت مهاجرتش که همان فوتبال بود تقریبا غافل میشود.بازیکنان زیادی از برزیل برای مثال زدن هستند که به خوبی ثابت کرده اند که چگونه آثار منفی این موضوع باعث به پایان رسیدن زودهنگام عمر فوتبالی شان شده است.
گابریل ژسوس و گابریل باربوسا دو نمونه ی جدید برای این موضوع هستند
این دو بازیکن تا قبل از مهاجرت به اروپا در لیگ داخلی بازی میکردند. باربوسا در سانتوس و ژسوس در پالمیراس بازی میکرد. باربوسا برای ادامه ی فوتبالش سانتوس را به مقصد اینتر ایتالیا ترک کرد اما در این تیم به جای حضور در زمین حضور در نیمکت ذخیره ها را تجربه کرد.
حتی تعویض چندین سرمربی مختلف در این باشگاه هم کمک حال باربوسا نشد. باربوسا از طرف باشگاه به بنفیکای پرتغال قرض داده شد اما وی در این باشگاه جدیدش هم وضعیتی بهتر از اینتر پیدا نکرد و به ناچار به همان باشگاه اول خودش سانتوس بازگشت.
ژسوس هم تا قبل از عزیمت به انگلیس در پالمیراس بود. او در این باشگاه بومی زیر نظر مربیان بومی رشد کرد و حتی در بازی های انتخابی جام جهانی هم از سوی تیته به تیم ملی دعوت شد و تقریبا در هر بازی گلزنی میکرد. درخشش ژسوس ادامه داشت تا اینکه همه گفتند شماره 9 گمشده ی برزیل اکنون در دسترس است. اما این بازیکن بعد از انتقال به منچسترسیتی هم افت کیفی پیدا کرد و هم دوبار مصدومیت شدید را تجربه کرد. تا اینکه این بازیکن در جام جهانی امسال نشانی از ژسوسِ پالمیراسِ برزیل و ژسوس مرحله ی انتخابی جام جهانی نداشت و بدون درخشش و گلِ زده جام را ترک گفت.
شاید برزیل بتواند با تکیه به همین سبک محتاطانه و تقریبا دفاعی فعلی اش به موفقیت هایی در تورنمنت های آتی برسد ولی این موفقیت ها احتمالا همانند موفقیت های برزیل در دهه 90 و سالهای ابتدائی قرن جدید زودگذر خواهد بود و این تیم مجددا به تونلی که آن سویش تاریک و ناپیداست وارد خواهد شد.
در پایان شایان ذکر است که بگویم نمیتوان جلوی خروج تمام بازیکنان از لیگ داخلی را گرفت و نیازی هم به این کار نیست اما مدیران فوتبال برزیل اگر میخواهند تیم ملی شان همانند سالهای دهه 80 ، 70 ، 60 و 50 به سبک ژوگوبونیتوی خودش بازی کند باید ابتدا رونق بیشتری به لیگ شان بدهند سپس اسکلت تیم ملی شان را روی بازیکنان داخلی شکل بدهند و اگر قرار است از بازیکنان شاغل در لیگ های خارجی دعوت شود باید توجه شود تا فرم بازی باشگاهی که آن بازیکن در آن بازی میکند با فرم بازی باشگاه های برزیل همخوانی داشته باشد.