اختصاصی طرفداری- تاریخ فوتبال بزرگان بسیاری را به خودش دیده است و آنقدر بازیکنان بااستعداد و بزرگ داشته که به خاطر سپردن همه آنها شاید کاری غیرممکن به نظر برسد. اما در این میان ستارههایی بودهاند که با گذاشتن اثری از خود القابی فراتر از ستاره دریافت کردهاند. ابداع و نوآوری سبک یا شیوهای نوین از بازی، آنها را در تاریخ مستطیل سبز ماندگار کرده است. این قصه یکی از همان ستارههای جاودان فوتبال است. شاید بزرگترین بازیکنی که نسل جدید حتی اسمش را هم نشنیده باشند. این داستان "دیدی" (Didi) خدای فراموش شده فوتبال و اسطوره دوران جوانی پله است. ستارهای که اگر اسمش را نزد هواداران قدیمی فوتبال بیاورید تنها سعی میکنند تا هرآنچه کیفیت هوشمندی و زکاوت و مهارت است را به سخن درآورند و برایتان بازگو کنند.
والدیر پریرا مشهور به "دیدی" هافبک میانی و مغز متفکر نسل طلایی برزیل در سه جام جهانی 1954، 1958 و 1962 بود. وی با قهرمانی در دو جام جهانی پیاپی 58 و 62 به همراه تیم ماندگار برزیل نام خود را در ذهن هواداران فوتبال برای همیشه حک کرد. دیدی به پاسهای بلند، تکنیک منحصر به فرد، استقامت بدنی مثال زدنی و البته ضربات ایستگاهی نابش مشهور بود. مردی که قادر به ارسال پاسهای 50 متری از هر نقطه زمین بود. جایی که پله جوان درباره او چنین می گوید:
من در مقابل دیدی هیچی نیستم، من هرگز به خوبی او نمیشوم، اون الگوی منه، مردی که براش احترام خیلی زیادی قائلم. یادم میاد اولین کارتهای فوتبالی که خریدم تصاویر او بود.
استایل ضربات آزاد ستارههای امروزی و همچنین تقلید در سبک زدن ضربات ایستگاهی امروزه بسیار مورد بحث هواداران فوتبال قرار میگیرد؛ به طور مثال اینکه ضربات آزاد رونالدینیو مانند جونینیو و جونینیو مثل سلطان ضربات آزاد، زیکوی برزیلی است. اما حقیقت این است که ضربات منحصر به فرد ایستگاهی به خیلی عقبتر از حتی زیکو بازمیگردد.
زمانی که والدر پریرا یا بهتر است بگوییم دیدی از این نوع ضربات استفاده میکرد. در واقع دیدی مخترع ضربات آزاد کاتدار منحصر بفردی است که اکنون آن را از بازیکنان امروزی مانند کریستیانو رونالدو میبینیم. به زبان برزیلی نام "فولها سکا" به معنی "برگ خشک" را به آن دادند، چرا که به مانند برگریزان درختان پاییزی ابتدا جدا شده و به ناگهان در هوا مسیرش را عوض میکند و دوباره با شیبی ملایم به گوشه زمین یا در مستطیل سبز، درون دروازه مینشیند. سلاحی که دیدی از آن برای نخستین بار در تیم ملی مقابل پرو در بازی های مقدماتی جام جهانی 58 استفاده کرد و باعث صعود سلسائو به جام جهانی شد. ضربه بلند "برگ خشک" در واقع برند اختصاصی دیدی بوده و همیشه خواهد بود. کاریزما و رهبری ذاتی وی از دیگر نکاتی بود که دیدی را متمایز می ساخت. همواره نقش اول را در روشن کردن موتور بازیکنان تیمش داشت، حتی شاید بیشتر از مربی. هیچگاه دیدی به هم ریخته و ناامید دیده شد. او همیشه سرشار از انرژی بود، سرش را بالا میگرفت و به دنبال مناسبترین فرد برای ارسال پاسهایش بود. دیدی مشوق تیمش بود و باعث میشد تا همتیمیهایش بیشتر از آنچه که فکر میکنند را ممکن سازند. او یک فیلسوف تمام عیار فوتبال با فلسفه مخصوص به خود بود که گویی از آینده به گذشته سفر کرده بود.

دوران جوانی و تجربه اولین جام جهانی
دیدی که در خانوادهای فقیر در شهر کمپوس (در نزدیکی ریو دو ژانیرو) متولد شده بود، فوتبال را از خیابانهای ناهموار شهر خود آغاز کرد. به قدری ناهموار که در سن 14 سالگی در یکی از بازیها زانویش به شدت مصدوم شد و با توجه به سطح علم پزشکی پایین آن زمان حتی تا نزدیکی قطع کردن پایش هم رفت، چرا که پای دیدی عفونت کرده بود. سرانجام مجبور شد شش ماه کامل را روی ویلچر سپری کند تا دوباره توانایی بازی را پیدا کند. دو سال بعد وی با یک تیم محلی در ریو دو ژانیرو اولین قرارداد حرفهای خود را بست. علیرغم برخی از مشکلات قانونی و مالی در قراردادهای وی، باتوجه به استعداد چشم نوازش خیلی زود توسط استعدادیابهای باشگاههای بزرگ شکار شد. تنها سه سال بعد وی به اولین باشگاه بزرگ دوران بازیگریاش یعنی "فلومینینزه" که در لیگ ریو دو ژانیرو حضور داشت، پیوست. در آن زمان برزیل هنوز یک لیگ واحد و یکپارچه نداشت و ایالتهای مختلف لیگهای مختلفی داشتند که سائوپاولو و ریو دو ژانیرو معتبرترین آنها بودند. فلومینینزه تبدیل به سکوی پرتاب دیدی شد و آنقدر چشم نواز بازی میکرد که در همان سال برای حضور در ترکیب تیم ملی برای جام جهانی 1950 که پس از سالهای جنگ جهانی دوباره بعد از 12 سال از سر گرفته شده بود، زیر نظر قرار گرفت، اما به دلیل سن پایین و عدم تجربه ملی در لیست نهایی حضور نیافت. همان روزها قبل از برپایی جام جهانی، فدراسیون برزیل که پروژه ساخت استادیوم ماراکانا را آغاز کرده بود، در فاصله یک هفته مانده به شروع بازیها، تقریبا ورزشگاه کامل شده بود و در دیدار افتتاحیه آن، بازی دوستانهای برای رقابت تیم منتخب ستارگان ریو دو ژانیرو و ستارگان سائوپائولو ترتیب داده شده بود که دیدی با زدن اولین گل بازی به اولین گلزن تاریخ ورزشگاه ماراکانا تبدیل شد. در آخر تیم ستارگان ریو دو ژانیرو با نتیجه سه بر یک پیروز آن دیدار شدند.
سال بعد باشگاه با جذب ستارگانی مثل تله سانتانا (مربی بنام برزیل دهه 80) به اوج قدرت خود رسید و با هدایت "ززه موریرا" موفق به کسب عنوان قهرمانی لیگ ریو دو ژانیرو و سال بعد از آن (1952) موفق به کسب اولین جام معتبر بینالمللی یعنی جام "کوپا ریو" (که امروز به نام جام باشگاههای جهان معروف است) شدند.

سرانجام در جام جهانی 1954 سوئیس، فدراسیون برزیل موریرا مربی فلومینینزه را برای هدایت تیم ملی انتخاب کرد و او نیز دیدی را به عنوان هافبک مرکزی اصلی تیم برای جام جهانی دعوت کرد. برزیل شروع بسیار خوبی داشت و در اولین بازی خود مکزیک را در دیداری تاریخی در ژنو با نتیجه 5 بر 0 در هم کوبیدند که دیدی زننده دومین گل آنها بود. در بازی بعد برزیل مقابل یکی از مدعیان اصلی قهرمانی یعنی یوگوسلاوی که از قدرتهای برتر آن زمان فوتبال اروپا به حساب میآمد قرار گرفت؛ بازی دشواری پیش روی برزیل بود اما آنها به سختی با هنرنمایی دیدی کار را به تساوی کشاندند. دقیقه 69 پشت محوطه جریمه دیدی توپ را دریافت کرد و با یک چرخش دیدنی بدون آنکه دید واضحی از دروازه داشته باشد با شوتی قدرتمند دروازه یوگوسلاوی را فرو ریخت. اما در مرحله بعد آبی پوشان مقابل سرسخت ترین و قدرتمندترین قطب فوتبال آن زمان یعنی مجارستان قرار گرفتند. تیمی که در دو بازی گروهی خود 17 گل به ثمر رسانده و بیش از چهار سال بود که نباخته بود. آن بازی جذابترین بازی فوتبال تا به آن روز نام گرفت که به "نبرد برن" مشهور شد. اما چهره زشت فوتبال به واضحترین شکل ممکن در آن شب پرتلاطم خود را نمایان کرد. بازی مملو از پنالتیهای مشکوک و دعوا و جدالهای تمام نشدنی بود. این جنجالها تا رختکن ادامه پیدا کرد. 42 ضربه خطا، 2 پنالتی و 3 اخراجی آمار داوری در آن شب تاریخی بود. تیم طلایی مجارستان با خط حمله رعب آور خود در 7 دقیقه ابتدایی دوبار دروازه برزیل را گشود. در ادامه برزیل با گل پنالتی نیلتون سانتوس و سپس جولینیو به باخت 4 بر 2 در پایتخت سوئیس رضایت داد و جام جهانی را ترک کرد.

بوتافوگو، سکوی پرتاب دیدی
پس از جام جهانی تیم رقیب باشگاه در ریو، یعنی "بوتافوگو" تلاشهای خود برای انتقال دیدی را آغاز کرد. دیدی در رابطه اش با باشگاه و حتی همسرش دچار تزلزل شده بود و سرانجام پس از کشمکش های فراوان در سال 1956 با رکوردی جدید در نقل و انتقالات به "بوتافوگو" پیوست. دیدی 8 فصل مداوم بدون تقریبا هیچ غیبتی برای فلومینینزه به میدان رفت، در مجموع 298 بازی 91 گل به ثمر رساند که در نوع خود رکوردی به حساب می آمد. همزمان با پیوستنش به بوتافوگو او همسر و بچه هایش را نیز ترک کرد. دیدی و جوینا، همسر اول وی دوستان دوران بچگی هم بودند که پیش از پیوستن دیدی به فلومینینزه باهم ازدواج کرده بودند اما رفته رفته روابط آنها تیره و تار شد. طبق گفتهها دیدی در آخرین سال زندگی مشترکش با همسر اولش، با "گویمار" بازیگر و رقاص برزیلی دیدار داشته و باهم آشنا شده بودند. بنا بر گفته دیدی یک شب زمانی که در خواب به سر میبرد همسرش جوینا روی او نفت ریخته و سپس به آشپزخانه رفته تا کبریت را بردارد و دیدی را آتش بزند، اما نابغه برزیلی با مشام تیزش متوجه داستان می شود و از خانه فرار میکند.
انتقال دیدی به بوتافوگو همراه با دوره جدیدی از زندگی وی همراه بود و شاید دوره اول حضور وی در این باشگاه را (فصل های 57 تا 59) را بتوان پرافتخارترین و بهترین سالهای دوران حرفهای او نام برد. او در باشگاهی دیگر نسل طلایی آنها را رقم زد. بوتافوگو با در اختیار داشتن ستارههای ملی برزیل چون نیلتون سانتوس، گارینشا، زاگالو و حالا دیدی عصر درخشان خود را تجربه میکرد. پیش از شروع فصل، دیدی به هواداران قول داد که در صورت قهرمانی در لیگ، از ماراکانا تا خانهاش در لارانجیراس (منطقهای در نزدیکی ریو دو ژانیرو) که حدود 10 کیلومتر راه بود را پیاده خواهد رفت. در همان سال دیدی به همراه بوتافوگو قهرمان جام ایالتی ریودژانیرو و قهرمان "کامپوناتو کاریوکا" (مسابقه ای که بین تیم های برتر دو ایالت انجام میشد) شد و طبق گفتهاش با پای پیاده از ماراکانا به سمت محله اش در ریو حرکت کرد. حدود پنج هزار تن از هواداران تیم به او پیوستند و در طول مسیر همراهش بودند.

دیدی در فصل 1957 همه چیز را برد و در یکی از درخشان ترین تورنمنتهایش تا یک قدمی فتح جام کوپا آمریکا هم رفت اما نتواست اولین جام ملیاش را فتح کند. در اولین دیدار برزیل، دیدی در 24 دقیقه مقابل شیلی هت تریک کرد. در دیدار بعدی مقابل اکوادور که 7 بر 1 پیروز شدند یکی از 7 گل تیمش را به ثمر رساند. همچنین در دیدار پرگل دیگر مقابل کلمبیا، برزیل 9 بر 0 حریف را شکست داد که دیدی در آن بازی هم دبل کرد. در دو بازی دیگر مقابل اروگوئه و پرو هم، هرکدام یکبار گلزنی کرد و با 8 گل سومین گلزن برتر جام لقب گرفت. استعداد گلزنی دیدی به دوران جوانیش بازمیگشت، او فقط یک هافبک میانی نبود بلکه در عین حال یک دریبلزن فوق العاده به شمار میرفت و با چشمان تیزی که برای ارسال و دریافت پاسهای به موقع داشت، او را به یک مهاجم هدف در اوایل دوران بازیگریاش تبدیل کرده بود. اما رفته رفته متوجه گستردگی تواناییهایش شد و خودش را به محوطه جریمه محدود نکرد.
داستان خدای فراموش شده فوتبال؛ "دیدی" (بخش دوم)