طرفداری- با رفع تحریمها، پروژه نفتی ایران وارد فاز جدیدی شده است.
زمانی که صحبت از برداشت منابع طبیعی میشود، مدتهاست که نام ایران در تاثیرگذاریهای کلان دیده نمیشود. اما حالا دولت بزرگترین نقش خود از سال 1979 (انقلاب) تاکنون را به کشورهای تولید کننده نفت پیشنهاد داده است. بهصورت تئوری، این یک پیشنهاد برد - برد برای طرفین است. ایران به درآمد نفتی نیاز دارد تا اقتصاد خود را احیا کند، سومین تولید کننده بزرگ در خاورمیانه، کشوری که پس از سالها از سایه تحریمها خارج شده است. در عینحال، شرکتهای خارجی از پتانسیل سودآوری ایران وسوسه شدهاند و این موضوع میتواند بهای نفت را دوباره بهجای اول خود بازگرداند. هرچند، مخاطراتی در سرمایهگذاری در ایران وجود دارد و دولت در تلاش برای پیدا کردن فرمولی است که بتواند شرکتهای خارجی را بدون خشمگین کردن ملیگرایانِ داخلی، جذب کند.
شرایط فعلی
نفت ایران تقریباً بهجایگاه پیش از تحریم خود بازگشته است. در پی توافق سال 2015 ایران با قدرتهای جهانی و مهار موضوع هستهای ایران، در ژانویه گذشته اکثر موانع برای تجارت جهانی ایران برداشته شد. هرچند وزارت نفت اما اهداف بزرگتری دارد و میخواهد تولیدات خود را تا سال 2021 ، 20 درصد دیگر افزایش دهد. سازمان کشورهای تولید کننده نفت (اوپک) در ماه سپتامبر تصمیم گرفتند تا مجموع تولیدات خود را برای اولینبار در هشت سال گذشته کاهش دهند، اما استثناهایی تا ماه نوامبر برای کشورهایی خاص درنظر گرفته میشود. ایران امیدوار بهبازگشت بهجایگاه قبلی خود، یعنی دومین تولید کننده نفت اوپک است. برای رسیدن به این خواسته، ایران نیاز به تکنولوژی، مدیریت تخصصی و سرمایه خارجی دارد. بنابراین دولت، کارخانههای خارجی را دعوت کرده است تا مبلغ 100 میلیارد دلار را در صنعت نفت ایران سرمایهگذاری کنند و درحال حاضر، پیشنویس قراردادها را آماده کرده است تا آنها را اغوا کند.
طرح توافق، پیشتر در سال 2014 آماده شده است، هرچند که در ایران مخالفانی دارد، بسیاری احساس میکنند امتیازاتی که به شرکتهای خارجی داده میشود بیش از حد است و در این راستا، با طرحهای دولت مخالفت میکنند. در این بین، کارگروه ایران در راستای رهنمودهای رهبر ایران، در ماه جولای اصلاحاتی را در برنامه بهوجود آوردند و که این اصلاحات در تاریخ 3 آگست توسط کابینه دولت ایران، بهتصویب رسید. جزئیات فرمول جدید، نشان میدهد که سرمایهگذاران نظم جدیدی میگیرند و اختلافات گذشته رفع خواهد شد، موضوعی که البته چندان سریع در دسترس نیست.
بحث اصلی
آیا ایران میتواند تکنولوژیهای روز دنیا، سرمایهگذاریهای سنگین و تعهدات بلندمدتی که بهدنبال آن است را جذب کند؟ شرکتهای بزرگ نفتی بهآسانی از فیلتر ایران عبور نمیکنند. نفت خام کشور برای استخراج ارزان است، نکتهای که در پیشنهادهای جدید، غیرمعمول است. هزینهها برای مثال، نسبت به مکزیک کمتر از نصف است و در ایران نفت زیادی وجود دارد. در واقع 10 درصد از ذخایر نفتی جهان در ایران قرار دارد. اما لیست خطرات احتمالی نیز کم نیست. روابط تجاری در ایران پیچیده است. سرمایهگذاران باید با شرکای محلی همکاری کنند، موضوعی که کار را برای شرکتها در راستای قانون جهانی مبارزه با فساد سختتر میکند و در عینحال، همچنان برخی از تحریمهای ایالات متحده باقی ماندهاند.
دولت هنوز مشخص نکرده است که آیا اختلافات احتمالی در دادگاههای بینالمللی مانند دادگاه داوری بینالمللی رفع خواهند شد یا خیر؛ قراردادهای بلند مدتتر پیشنهاد فرصتهای بیشتر اکتشاف را میدهند که موضوعی بسیار سودآور است، اما در عینحال شرکتها را در محیطی غیرقابل پیشبینی قرار میدهد. انتخابات سال آینده ریاست جمهوری در ایران در این بین نقشی کلیدی دارد. باید دید که جریان فکری مخالف حسن روحانی جایگزین او خواهد شد یا رییس جمهوری فعلی ایران بهکار خود ادامه خواهد داد.
نموداری که تغییرات تولیدات نفتی ایران را نشان میدهد. با آغاز تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا، میزان تولید ایران به زیر 2/5 میلیون بشکته در روز رسید، اما با رفع تحریمها، تولیدات ایران درحال رشد روزافزون است.
پیشینه
از اولین روزی که ایران امتیاز تولید نفت خود را در سال 1901 به بریتانیا داد تا سال 1979 که انقلاب اسلامی روی داد، ایران تقریباً کنترلی روی این منبع گرانبهای خود نداشت. برای دهههای متوالی، دولت بریتانیا با داشتن اکثریت سهام در شرکت نفت انگلو-پرشین (Anglo-Persian Oil Company)، بهشکل محسوسی نفت ایران را تصاحب کرده بود و سهم عمده سود را در اختیار داشت. پس از سالها نارضایتی، مجلس ایران نفت کشور را در سال 1951 ملی اعلام کرد. سیاسیون آن زمان به رهبری نخست وزیر، محمد مصدق در نهضت ملی شدن صنعت نفت، نقشی عمده داشتند. این سیاسون اما خیلی زود با کودتایی از سوی جریان حاکمیت سرنگون شدند و نفت ایران دوباره در اختیار بریتانیا و سرویس مخفی ایالات متحده قرار گرفت. بدین صورت بود که معاملهای میان شاه و غرب صورت گرفت. قدرت بهشاه بازگشت و نفت در اختیار غرب قرار گرفت. اما انقلاب اسلامی سال 1979 که شاه را خلع و سرنگون کرد، جرقه دوباره ملی شدن صنعت نفت ایران را زد. برای دو دهه، هیچ شرکت نفتی خارجیای در ایران فعالیت نداشت. زمانی که آنها در اواخر دهه 90 میلادی بازگشتند، تحت قراردادهای کوتاهمدت بهکار خود ادامه دادند که برای آنها سودآوری نداشت. برای هر حفاری و کشف چاه، مبلغی معیین به طرف خارجی داده میشد و خبری از سود تولیدات نفتی نبود. بیشتر همان شرکتها اما در سال 2010 بهطور کلی کار خود در ایران را تعطیل کردند، چراکه ریسک سیاستهای خارجی ایران، درحال ضربه زدن به آنها بود.
«یادداشتی که خواندید، تحلیلی بود بر وضعیت صنعت نفت در ایران، نوشته Sam Wilkin در وبسایت Bloomberg.»