مطلب ارسالی کاربران
دورتموند کلوپ..لیورپول کلوپ..یک نقطه اشتراک:جیگنپرسینگ
دورتموند کلوپ،لیورپول کلوپ..یک نقطه اشتراک:جیگنپرسینگ
تقریبا فلسفه جنگ همان است.دردورتموند باید با قدرت پولدارغارتگر(بایرن مونیخ)می جنگید وحالا درلیورپول نیزباید با قدرتهای پولدارغارتگر(سیتی،چلسی،یونایتد)بجنگد..اما آیا روش جنگ نیزهمان خواهد بود؟!!دردورتموند ،کلوپ یک بازی تاکتیکی برای این جنگ ابداع کرد به نام"جیگنپرسینگ".اکنون ابهام این است،که آیا این روش به آنفلید هم خواهد آمد!!؟؟
ابتدا نیازاست که تعریف سازی درمورد تاکتیک"جیگنپرسینگ" انجام داد:
مربیان تهاجمی همواره با یک ترس بزرگ روبرو هستند،ترس ازضدحملات..به همین خاطرهمواره درپی خلق راههایی برای جلوگیری ازضدحملات حریف بودند.ساکی فرهیخته این کاررا کرد،گواردیولای فیلسوف این کاررا کرد وکلوپ جذاب نیزبه ابداعاتی برای مهارضدحملات حریف دست پیدا کرد.
ساکی فرهیخته به یک پرس تجمعی به صورت 25مترفشرده عمودی-افقی ازهمه جهت روی توپ درفازانتقال ازحمله به دفاع برای تخریب ضدحملات حریفان اعتقادداشت.درواقع به مفهوم واضح تر،"فشردگی"،داروی فوتبال تهاجمی برای تخریب ضدحمله بود و خب این فشردگی به یکدفعه درذهن آریگوساکی رشدنکرده بود بلکه بذرش سالهای سال بود که درفازدفاع مستقیم یگانه راه شکست حمله درتفکربنیادگرای ساکی بود وحالا آن را به فازانتقال ازحمله به دفاع،وام داده بود..طبق ایده ساکی این فشردگی نه ازطریق تجمع نفرات ساختارنیافته حول محورتوپ،بلکه ازطریق نزدیکی خطوط به هم وایجاد فشردگی سازمان یافته توسط سیستم 442خطی بود که شکل می گرفت.خطوط باید چنان دریک مربع 25*25به پرس توپ-فضا می پرداختند که خفگی تاکتیکی برای حریف ایجادمی کردند.خفگی تاکتیکی به این منظور که بازیکن صاحب توپ حریف ،هیچ گزینه عمقی یا عرضی برای پاس دادن نداشته باشد حتی بازیکن نتواند دفع توپ بی هدف به جلو را داشته باشد زیرا ممکن است منجربه فراربازیکنان سرعتی حریف شود.تنها گزینه، پاس روبه عقب بود وبس.این ایده استارت شکل گیری کاتانچوبود،درواقع کاتانچو به زبان ایتالیایی یعنی"قفل" و وقتی تیمی فاصله بازیکن اول تا آخرش بصورت عمقی 25متراست وهمچنین فاصله بازیکن سمت راست وچپش نیزبصورت عرضی25متراست و سیستم تیم یا به معنای بهترساختارتیم که عمومابه شکل خطوط منظم است حفظ شده باشد یک فشردگی ایجاد می شود،فشردگی که منجربه قفل شدن حریف وپیرو آن خفگی تاکتیکی ورقم زدن مرگ فوتبالی برای تیم مقابل می شود.ساکی فرهیخته با تفکر"فشردگی"و"قفل"،فوتبال تهاجمی میلان به عنوان مخوف ترین تیم تاریخ را دربرابرضدحملات واکسینه کرد.
ایده های تاکتیکی انتقال ازحمله به دفاع گواردیولای فیلسوف را می توان استارت واولین نشانه های "جیگنپرسینگ"دانست.گواردیولا عمل انتقال ازحمله به دفاع را درقالب سه مرحله انجام داد:مرحله اول:بازیکنی که به پرس حامل توپ می پردازد.
مرحله دوم:سه بازیکن که به پرس فضا وکم کردن زاویه عبور حول بازیکن صاحب توپ می پردازند.
مرحله سوم:تیمی که به حمایت ازمراحل اول ودوم به پرس پوششی درشاخه های پرس یار-فضا می پردازند.
با انجام این سه مرحله وخصوصا مرحله آخر،مسئله بازی اردویی تیمهای گواردیولای فیلسوف درنیمه زمین حریف انجام می پذیرد.چادرزدن مدرن پست ها.کل تیم درنیمه زمین حریف قرارمی گیرند ومدافع یا مدافعان آخرنیزروی خط عرضی مرکز میدان چینش می یابند.اینجا چه اتفاقی رخ می دهد؟درواقع مسئله به صورت یک شمشیردولبه است،هم زخمی شان می کنی وهم زخمی می شوی..اینجا باید به یک جواب قاطع دست یافت که این ایده تاکتیکی برای گواردیولا مثبت بوده یا منفی؟؟نتیجه گرفتن همواره بهترین قاضی برای اندازه گیری کیفیت تاکتیکی یک تیم خاص دریک برهه زمانی خاص است وازاین رو تیمهای گواردیولا چه بارسلونا وچه بایرن مونیخ نتایج درخشانی گرفته اند هرچند این مورد دربایرن نسبت به بارسا با افت امتیازگیری فاحشی روبرو بوده است..پس با توجه به اینکه 99درصد حریفان روبروی پپ فیلسوف از2008تاکنون براساس فلسفه تخریب شدید وبی امان حملات حریف با بستن فضاها درزمین خودی وضدحملات پابه میدان گذاشته اند وبا توجه به اینکه پپ فیلسوف 98درصد ازآنهارا برده است پس نتیجه می گیریم که ایده تاکتیکی وی درتخریب ضدحملات حریف کارگرافتاده است.اما تیمهای وی همواره درفازانتقال ازحمله به دفاع دربرابریک مسئله شکست خورده اند.هرگاه که پای سرعت به وسط آمده،چرخه تخریب وپرسینگ گواردیولا ازکارافتاده وبا نقص های عدیده ای مواجه شده است.اینجا ممکن است یک ابهام شکل بگیرد که تفاوت سرعت وضدحمله چیست که تیمهای پپ این تناقض کیفی خوب وبد را مقابل آنها نمایش می دهند!!آیا ضدحملات نیزبرمبنای سرعت شکل نمی گیرند؟منظورازسرعت دراینجا آن سرعت گروهی اجرای تاکتیکها وبه تبع آن طراحی ونمایش ضدحملات نیست که ازپس تمرینات بسیارتیمها به آن دست یافته اند زیرا عمل انتقال سریع ازفازحمله به دفاع توسط تیمهای پپ با کیفیت تاکتیکی وسرعت مناسبی با توجه به پذیرش آن به مثابه یکی ازاصول تاکتیکی تیم شکل می گیرد وهمواره آنها درعمل پرسینگ به محض ازدست دادن توپ،یک قدم جلوترازتیمهایی هستند که سرعت ترکیبی به محض به دست آوردن توپ را انجام می دهند...ایراد اساسی تیمهای پپ دراین زمینه با ذکراین تعریف ازسرعت هست که تیمهای حریف ازبازیکنانی با سرعت فردی بالایی بهره مند هستند که با توجه به استقرارخط دفاعی تیم پپ درمرکزمیدان،آنها را به چالش می کشند.دراین مورد نمونه های استفاده چلسی ازرامیرز درنیمه نهایی 2012برابربارسلونا واستفاده رئال مادرید ازرونالدو درنیمه نهایی 2014را می توان یادآوری کرد که احتمالا جزو بدترین نتایج پپ دردوران مربیگری اش همراه با باخت 3-1برابراینتردرنیمه نهایی 2010با بارسلونا است که آنجا نیزتسلیم سرعت مایکون-اشنایدرشدند.می توان نتیجه گرفت که سیستم پرسینگ گواردیولا که منجربه قهرمانی های پرتعداد شده نیزبا نقص روبروست ولی نکته ای که بسیارمهم هست این است که اولین نشانه های "جیگنپرسینگ"به مفهوم کامل وهمراه با درصدبالای تخریب کنندگی ضدحملات حریف دراین سیستم دیده شد.
اما این یورگن کلوپ جذاب وخوشفکربود که سیستم پرسینگ موسوم به "جیگنپرسینگ"رابه تکامل والا ومتعالی رساند.
یک بخش درگزارش فنی یوفا هست که نشان می دهد آمارگل خوردن ازروی ضدحمله درفصل 2014-2015لیگ قهرمانان20،6درصد بوده،این آماردرفصل قبل ازآن 23درصد و درفصل قبل ترازآن 27درصد اعلام شده،نکته مهم اینکه درفصل 2005-2006یعنی حدود 10سال پیش نرخ گل خوردن ازروی ضدحملات 40درصدبوده است.چیزی که دراین آمارخودنمایی می کند این است که تیمهای بزرگ اهمیت بیشتری به مرحله انتقال ازحمله به دفاع داده اند وبرای آن ازایده های تاکتیکی مستحکمی استفاده نمودند.براساس گزارش فنی یوفا به رهبری توماس شاف مربی سابق وردربرمن،این تاکتیکها به شکل ویژه ای کپی شده ویا پیرو "جیگنپرسینگ"کلوپ هستند.درواقع کلوپ به معنای واقعی کلمه مسئله تاکتیکی ضدحمله رابه چالش کشید با مفهومی به نام"جیگنپرسینگ"که به معنای "ضدضدحملات"مورد استفاده قرارمی گیرد.برای این منظور کلوپ تمرکز را روی بازیکن صاحب توپ واطراف او بنا نهاد،حتی به قیمت ازدست دادن ساختار..واین بهترین اشاره به "جیگنپرسینگ" است.نکته ای که باید مورد توجه قراربگیرد این است که وقتی صحبت ازاطراف بازیکن صاحب توپ می شود بدین معناست که بازیکن صاحب توپ باید احاطه بشود،ازتمام جهات وبا5الی6نفرکه زاویه انتقال توپ عرضی،روبه جلو،روبه عقب وحتی زوایای متمایل را می بندند وهمزمان به سمت بازیکن صاحب توپ که هیچ انتخابی نداردیورش می برند.عمل"جیگنپرسینگ"یا"ضدضدحملات"فقط 5ثانیه ازلحظه ازدست دادن توپ درتفکرکلوپ ادامه می یابد زیرا اگرتوپگیری دراین تایم انجام نشود،ادامه روش باتوجه به عدم ساختارمانند یک خودکشی است،هرچند که نرخ توپگیری دورتموندی ها با این روش درفصل 2013-2014که به فینال چمپیونزلیگ رسیدند 80.2درصد بوده،چیزی بسیارعالی ترازبسیارعالی.سیستم بازی کلوپ 4231است واگربعدازپنج ثانیه توپگیری صورت نگیرد تیم سریعا به زمین خودی برگشته وبصورت 4411تجمع می کند.البته عمل تخریب ضدحمله همواره دراین روش موازی با مفهوم توپگیری نیست بلکه شیوه پرسینگ به شکلی است که اکثرا امکان پاس رو به جلو را ازحریف سلب می نماید و حتی درصورت توپ نگرفتن نیزباعث اقدام حریف به پاسهای روبه عقب وعرضی و داشتن زمان برای ایجاد سازمان دفاعی می شود.
اکنون برای اینکه مسئله استفاده کلوپ از"جیگنپرسینگ"درآنفلید مشخص شود دو سوال پیش روی است.آیا ابزاردورتموند با ابزارلیورپول شباهت برای اجرای سیستم پرسینگ را دارند؟یا اینکه کلوپ به مثابه یک مربی ایدئولوژیست برای اجرای تاکتیکهایش به ابزارنگاه ندارد وبازیکنان را به شکل تاکتیکهایش تراش می دهد؟
آنچه دردورتموند مشخص بود اینکه کلوپ درتمام روزهای مربیگری اش براساس یک فلسفه تاکتیکی مربیگری کرد و این فلسفه هیچگاه به خاطرغارت شدن بازیکنانش توسط تیمهای بزرگ تغیرپیدا نکرد.چه قبل ازلوواندفسکی وبازی "فالس ناین"،چه هنگام حضور لوواندفسکی وبازی با مهاجم هدف وچه دوباره بعد ازرفتن وی به بایرن مونیخ وخرید آبومیانگ به عنوان سانترفوروارد.همیشه فلسفه بازی ،مبتنی برحمله های سریع پشت سرهم وپرسینگ شدید بود.پس اینجا می توان نتیجه گرفت که کلوپ جذاب اصطلاحا به"سبک برتر"معتقد است و بازیکنانش را طبق آن تراش می دهد..اما حتی اگراین مورد را هم به فرض نادیده بگیریم بازشباهت های ابزاری برای اجرای تاکتیکهای مشخص بین دورتموند ولیورپول فعلی وجود دارد.شباهت های بازی لوواندفسکی-بنتکه،فرمینیو-رویس،هندرسون-گوندوغان،هوملس-لوورن،میلنر-بن در،کوتینیو-کروس رویتس،و ازتمام اینها مهمترمیانگین سنی جوان لیورپول فعلی با استعدادهای درخشان زیر 22سال وشباهت های بسیارزیاد آن با دورتموند تحت هدایت کلوپ.
این نشانه ها همگی دال براین دارند که نسخه اصلی"جیگنپرسینگ"درجزیره نیزروی کارخواهد آمد و درکنارآن چاشنی حرکات ترکیبی سرعتی پرتعداد درعمق نیز باعث یک فوتبال جذاب وپرشور،مثل ذات حقیقی لیورپول معروف به جذاب وپرشور وخود کلوپ جذاب وپرشور خواهد شد.
اما آیا این جذابیت وشور به جام می رسد؟
نویسنده:مجتبی مرشدنژاد