فیلم های اکشن و پر زد و خورد معمولا همونقدر که سریع به اوج میرسن، گاهی سریع هم از یاد میرن یا حداقل دیگه اون طرفدارای سابق رو ندارن. ولی فیلمهای عاشقانه معمولا به خاطر داشتن داستان قوی و احساسی همیشه در یاد بیننده باقی میمونه. و دیدن دوباره ش میتونه تازگی خاصی داشته باشه.
در سینمای هند که قالب فیلمهای ساخته شده بر مبنای عشق و ازدواجه و یک زمینه کمدی هم توش به کار برده میشه خیلی سخت میشه از بین این همه فیلم، عاشقانه ترین فیلم های دنیا رو انتخاب کرد. اما در سینمای اروپا و امریکا به خاطر کمتر ساخته شدن این دست فیلمها تسخیص و انتخاب عاشقانه ترین فیلم های دنیا کمی آسونتر هست. از طرفی عمق داستان فیلمهای عاشقانه هالیوودی بسیار عمیقتر و شیواتر هست. چون درگیر خیلی از محدودیت های فرهنگی و مذهبی آسیا نیست. بنابراین توی مطلب تصمیم گرفتم برای انتخاب عاشقانه ترین فیلم های دنیا از سینمای هالیوود و تولیدات اروپا مایه بزارم.
16-او Her 2013
یکی از برترین فیلمهای ساخته شده درباره هوش مصنوعی توسط اسپایک جونز که وابستگی ما به تکنولوژی را نشان میدهد. این فیلم درباره مردی (خواکین فینیکس) است که در سالهای آینده لوسآنجلس زندگی کرده و عاشق یک سیستم کامپیوتری میشود. اسکارلت جوهانسون در این فیلم یکی از بهترین نقشهای دوران بازیگریاش را ایفا میکند، آن هم بدون اینکه از نظر فیزیکی ظاهر شود! به همین دلیل هنوز هم پس از چهار سال دیدن این فیلم خالی از هیجان نیست.
16--اتاقی با چشم انداز A Room With a View ( جیمز ایوری 1985)
داستان دختری است به اسم لوسی که در سفر فلورانس، با پسر جوانی به اسم جورج آشنا میشود ولی پس از اقامت کوتاهش در فلورانس به خانه ییلاقیشان در انگلستان، پیش مادر و برادرش، فردی برمیگردد. پس از مدتی، جوانی به نام سیسل با بازی دنیل دی لوییس، به لوسی پیشنهاد ازدواج می دهد و لوسی هم قبول میکند ولی قبل از ازدواجشان، سر و کله ی جورج پیدا میشود که همین موضوع در تصمیم ازدواج لوسی خلل ایجاد میکند
15-غرور و تعصب (Pride & Prejudice جو رایت)
آقای بینگلی جوان ثروتمند و خوش تیپیه که به تازگی همسایه خانواده بنت شده. خانواده بنت 5 دختر دم بخت دارند و تمام سعیشون رو می کنن تا شوهرهای ثروتمندی برای دخترانشون پیدا کنن. آقای بینگلی با دختر بزرگ آقای بنت یعنی جین دوست میشه، از طرفی بینگلی دوستی بنام دارسی داره که الیزابت دختر دوم خانواده در دل به اون علاقمنده ولی آقای دارسی کمترین توجهی به الیزابت نشون نمیده
14-دو عاشق Two Lovers- ۲۰۰۸(جیمز گری)
عشق همیشه تأثیرگذار است بخصوص اگر ژاک فنیکس هم حضور داشته باشد. جیمز گری کارگردانی و نویسندگی آن را بر عهده داشت و البته از داستان کوتاه “شبهای سفید” فئودور داستایفسکی الهام گرفته و آن را به یک فیلم موفق تبدیل نموده است. ونسا شاو، گوینت پالترو و ژاک فنیکس در یک مثلث عشقی قرار دارند. این فیلم با صحنه خودکشی آغاز شده و صحنههای بعدی نیز از آن شادتر نیستند، اما کارگردانی گری آنقدر موفق است که این داستان را به یک داستان متفاوت تبدیل میکند
13-داستان عشق Love Story (آرتور هیلر 1970)
به خاطر اقتباس های متعددی که بعدها از این فیلم شد، امروز داستان آن نخ نما به نظر می رسد اما در زمان خود غوغایی به پا کرد. این اثر جزو آن دسته آثاری است که از کتابش بهتر شد.
موسیقی فوق العاده فرانسیس لای بعدها از خود فیلم هم مشهورتر شد، که تنها اسکار فیلم به او تعلق گرفت. «داستان عشق» که سال 1970 توسط آرتور هیلر کارگردانی شد، از آن دسته ملودرام های تراژیک است که تمام سعی اش جاری ساختن اشک بیننده است و البته که در این کار موفق است.
کارگردانی هوشمندانه و دقیق آرتور هیلر، داستان اریک سیگل را روح تازه ای بخشید و توجه او به جزییات و هدایت خوب بازیگران، اثر قابل قبولی را مقابل دیدگان مخاطب قرار داد. «داستان عشق» با هنرنمایی رایان اونیل و الی مک گراو نامزد هفت جایزه اسکار شد
12-دفترچه امیدبخش Silver Linings Playbook ( دیوید او راسل) 2012
فیلم درام، کمدی و عاشقانهٔ آمریکایی به کارگردانی دیوید او راسل است. فیلمنامهٔ این اثر نوشتهٔ خود راسل برگرفته از رمانی با همین نام از متیو کوئیک میباشد. جنیفر لارنس و بردلی کوپر در این فیلم نقش یک زوج شکستخورده اما جذاب را ایفا میکنند. این رابطه کمدی جالب و درعینحال تأثیرگذار است زیرا در کنار هم میتوانند عشق واقعی را بیابند. جنیفر لارنس از آن دست بازیگرانی است که هویت جدیدی به شخصیت بخشیده و به همین دلیل جایزه بهترین بازیگر زن فیلمهای کمدی را دریافت نمود
11-تنها عاشقان زنده میمانند Only Lovers Left Alive(جیم جارموش 2013)
نام فیلمی بریتانیایی-آلمانی است که در سال ۲۰۱۳ به کارگردانی جیم جارموش ساخته شد. او این فیلم عاشقانه را با بودجه ۷ میلیون دلاری در خرابههای دترویت و تانگیر ساخت. آدام موزیسین گوشهگیرِ خونآشامی است که قرنها در دیترویت زندگی کرده، پس از مدتی یار همیشگیاش ایو از آفریقا نزد او بازمیگردد. این دو از بازار سیاه خون تهیه میکنند و به آنها کاری ندارند. پس از مدتی خواهر کوچکتر ایو که او هم خونآشام است نزد آنها آمده و درباره ارتباط انسانی آدام با دنیای بیرون خیالهایی در سر دارد.
10-گرگومیش( Twilight – ۲۰۰۸ استفانی میر)
در این فیلم از کاترین هاردویک شاهد داستان یک خانواده خوش آشام، از استفانی مایر، خواهیم بود که اگرچه با بودجه ۳۷ میلیون دلاری و بازیگران ناآشنا ساخته شد اما به یک فیلم پرفروش تبدیل شد. بلا سؤال (کریستین استوارت) یک دختر دبیرستانی معمولی است که به یک شهر کوچک میرود تا با پدرش (بیلی برک)، که یک پلیس است، زندگی کند. زیرا مادرش مجدداً ازدواج کرده است. او عاشق ادوارد کولن (رابرت پاتینسون) میشود که خونآشام است و پوستش زیر نور خورشید میدرخشد. اما این به آن معنا نیست که این خوش آشام ها با دیدن انسان وسوسه میشوند. اگرچه این فیلم در ابتدا باعث نگرانی سینماگران شد اما بهزودی به موفقیت رسید و در زمان اکران ۷۰ میلیون دلار فروش داشت و به موفقترین فیلمی که توسط یک زن کارگردانی شده بود تبدیل گشت. این فیلم در سراسر جهان ۴۰۲,۲ میلیون دلار فروش داشت و سپس ادامه آن تولید شد
9- بروکلین Brooklyn.(جان کرولی 2015)
هر از چند سالی، یک فیلم لایق نامیده شدن با عنوان «خوشایند» میشود. «بروکلین» چنین فیلمی است که چه در خوشی و چه در درد و رنج توجه همگان را به دست آورده است. داستان درباره مهاجرت الیس زن ایرلندی نقش اول فیلم (یکی از بهترین بازیهای سیرشا رونان Saoirse Ronan) به آمریکا است که نهتنها عاشق کشور جدیدش، بلکه عاشق مرد ایتالیایی مهربانی که در مهمانی رقص دیده است نیز میشود؛ هر دو رابطهها بهسختی بهدستآمدهاند و هیچچیز بهآسانی در اقتباس جان کرولی John Crowley از رمان کولم توبین Colm Tóibín پدید نیامده است. چیزی که الیس به آهستگی متوجه میشود این است که وقتی بازگشت به خانه یک گزینه نیست، ساختن خانه جدید یک انتخاب است و کسی که همراه انسان است از اینکه در کجا قرارگرفتهاند بسیار مهمتر است.
8--دریای آبی عمیق Deep Blue Sea(رنی هارلین 1999)
ترنس دیویس Terence Davies تنها هشت فیلم در طول زندگی حرفهایاش ساخته و هیچیک به اندازه «دریای آبی عمیق» مایه دلشکستگی نیست. دیویس نویسنده-کارگردان به کلی رمان ترنس رتیگان Terence Rattigan را متعلق به خود کرده و بازی فوقالعاده تام هیدلستون Tom Hiddleston و ریچل وایس Rachel Weisz دو عاشق نگونبخت که خاطراتشان از جنگ جهانی دوم به مهلکی عشق نگونبختشان است، به او در این راستا کمک کردهاند. وایس گفت: «تراژدی کلمه بسیار بزرگ و قطعاً غمگینی است اما بهسختی یک سوفوکل (یکی از سه تراژدینویس یونان باستان است که نمایشنامههایش باقیماندهاند.) محسوب میشود». ولی ممکن است شما بعد از دیدن سختیهایی که شخصیت او در فیلم متقبل شده نظر دیگری داشته باشید.
7-رومئو و ژولیت Romeo and Juliet( باز لورمن 1997) بهترین فیلم عاشقانه تراژدی
مگه میشه صحبت از عاشقانه ترین فیلم های دنیا باشه و به رومئو و ژولیت اشاره ای نشه؟دیکاپریو در نوجوانی یکی از بهترین گزینه ها برای بازی در فیلم رومانتیک خارجی محسوب میشد و فیلم رومئو و ژولیت یکی از بهترین اجراهای دیکاپریو به حساب میاد. خلاصه داستان : خانواده های مونتانگو و کپولت از خانواده های اشراف زاده و بانفوذ شهر ورونا هستند که دشمنی قدیمی ای با هم دارند. یک شب که در منزل خانواده کپولت مهمانی برگزار شده یکی از پسران خانواده مونتانگو بنام رومئو مخفیانه در جشن شرکت می کنه و عاشق ژولیت دختر کپولت ها میشه. رومئو و ژولیت که سخت عاشق هم هستند تصمیم می گیرند تا مخفیانه با هم ازدواج کنند
6--«پیش از طلوع» Before Sunrise (1995) / «پیش از غروب» Before Sunset(2004) / «پیش از نیمهشب» Before Midnight(2013)، ریچارد لینکلیتر
ممکن است اینکه هردو فیلم«غروب» و «نیمهشب» یکجا قرارگرفتهاند یک تقلب باشد، اما فیلمهای رمانتیک زمان واقعی ریچارد لینکلیترRichard Linklater هیچوقت تابع قوانین نبودند. بااینوجود، چه تعداد فیلمهای دارای امتیاز اصلی واقعاً در قسمت جدیدشان بهبود پیدا میکنند؟ «پیش از غروب» از همان ابتدا فیلم کاملی به نظر میرسد و ایده دوباره ساختن آن حداقل کمی نسنجیده به نظر میآید. ایثن هاوکEthan Hawke و ژولی دلپی Julie Delpy ثابت کردند که یکی از بهترین و شکیباترین زوجهای سینمایی هستند. بهترین لحظه تمام این سهگانه، صحنه آخر «پیش از غروب» است که ابهام شهوانی آن به اندازه وسوسه کنندگیاش رضایتبخش است.
5-دفترچه یادداشت (The Notebook)2004 نیک کاساویتز
مرد جوان فقیری عاشق زنی پولدار میشه، با هم ازدواج میکنن ولی در نتیجه تفاوت های طبقاتی بین اونها در سطح اجتماعی ، خیلی زود از هم جدا میشن.
5-درخشش ابدی ذهن پاک Eternal Sunshine of the Spotless Mind(میشل گوندری، 2004)
پسر با دختر آشنا میشود. آنها به هم دل میبازند. دختر از دست پسر خسته میشود. دختر خاطرات خود از پسر را از ذهنش پاک میکند. پسر هم این تکنولوژی را مییابد و او نیز خاطرات خود از دختر را پاک میکند. این خط داستانی فیلم رمانتیک «درخشش ابدی ذهن پاک» با بازی جیم کری و کیت وینسلت است. همانطور که از نویسنده فیلمهای «جان مالکوویچ بودن» و «اقتباس» انتظار دارید، «درخشش ابدی ذهن پاک» یک داستان سرراست درباره یک رابطه محکوم به شکست نیست. فیلمنامه را چارلی کافمن نوشت. کافمن کاری میکند که عشق باارزشترین چیز دنیا به نظر برسد.
4-بر باد رفته Gone With The Wind(ویکتور فلمینگ 1939) پرفروش ترین فیلم رومانتیک امریکایی
بر باد رفته یکی از عاشقانه ترین فیلم های تاریخ سینماست که خیلی از ما بارها و بارها تماشاش کردیم. اسکارلت اوهارا بزرگترین دختر جرالد اوهارا صاحب مزرعه بزرگ پنبه در جنوب آمریکاست. اسکارلت که دختری جذاب و زیباست از کودکی عاشق اشلی ویلکز پسر زمیندار همسایه بوده، وقتی خبر نامزدی اشلی با ملانی دختر خاله اشلی رو می شنوه تصمیم می گیره درباره عشق یک طرفه ش با اشلی صحبت کنه، ولی….
3--برخورد کوتاه Brief Encounter(دیوید لین، 1945)
چند کشور دیگر «برخورد کوتاه» را به عنوان بهترین فیلم رمانتیک تاریخ سینما انتخاب میکنند؟ اما برای نسلی که یادش است زمانی قطارها سر وقت میرفتند و بوفه ایستگاهها مانند بوفه این فیلم، مرتب و منظم بود، «برخورد کوتاه» چنین جایگاهی دارد. داستان درباره زنی (سلیا جانسن) است که در ایستگاه قطار به طور تصادفی با یک پزشک (ترور هوارد) آشنا میشود. ما عادت داریم فیلمها را متعلق به کارگردانها بدانیم، اما درمورد این فیلم، نوئل کوارد به اندازه دیوید لین، مولف است. او فیلمنامه «برخورد کوتاه» را بر مبنای نمایشنامه تکنفره خود نوشت. ترجیح کوارد در فیلم این بود که خانواده و ثبات خانوادگی محترم شمرده شود
2--تایتانیک Titanic( جیمز کامرون 1997)
داستان و جک و رز در کشتی تایتانیک رو دیگه تقریباً همه شنیدن،بهترین فیلم عاشقانه خارجی که شاید در تاریخ سینمای هالیوود ساخته شده. پسری از طبقه فقیر جامعه که آرزوی سوار شدن به کشتی تایتانیک رو داره و در یک قمار برنده بلیط این کشتی میشه و در طی اتفاقاتی که در کشتی میافته با رز آشنا میشه. رز که از طبقه مرفه و اعیان جامعه ست، در طبقات فوقانی کشتی به همراه خانواده ش و شوهر آینده ش سکونت داره. آشنا شدن جک و رز باعث میشه شبی در بین عشق بازی این دوتا حواس ملوان کشتی پرت بشه و با کوه یخی برخورد کنن. نتیجه این برخورد منجر به زنجیره ای از اتفاقات و غرق شدن کشتی میشه که خودت باید ببینی
1-کازابلانکا Casablanca(مایکل کورتیز، 1942)
نکته ناگفته بیشتر رمانسهای سینمایی دوران جنگ این است که فیلم باید به احساسات زوجی که جنگ آنها را از هم جدا کرده، اشاره کند. مسئله صرفا این نیست که آنها هر دو جان سالم به در میبرند، بلکه این نکته مهم است که آیا عشق و علاقه میتواند بر وسوسههای ناشی از زندگیهای جداگانه غلبه کند. در «کازابلانکا» ما فرض را بر این میگذاریم که ریک (همفری بوگارت) و ایلزا (همفری بوگارت) در پاریس پیش از جنگ دوران خوبی با هم داشتهاند، اما وقتی چند سال بعد به شکلی ناشیانه همدیگر را در شمال آفریقا میبینند، از آن دوران خوب نشانی نیست، بلکه با یک مثلث عاشقانه روبرو هستیم که ضلع دیگرش ویکتور (پل هنرید) است. ما در مقام تماشاگر باید در نهایت دو نفر را انتخاب کنیم و البته میدانیم ریک چه تصمیمی گرفته است. او دست آخر ایلزا را به عنوان بخشی از تعهد جدید خود در مبارزه با فاشیسم، رها میکند. «کازابلانکا» در بیشتر لحظهها یک فیلم رمانتیک است. این فیلم اسکار بهترین فیلم را برد. «کازابلانکا» کمی پس از آنکه متحدین در جنگ جهانی دوم کازابلانکا واقعی را اشغال کردند، روی پرده رفت. واقعیت این بود که طلاق و خیانت در دوران جنگ بیشتر شده بود، اما «کازابلانکا» به همه یادآوری کرد که شرافت در این شرایط محفوظ مانده است.