از نقطه صفر داستان بزرگ و قدرتمند نبودند. برای بسیاری از باشگاههای بزرگ فعلی فوتبال اروپا و دنیا سالها طول کشید تا به قله برسند و چندین سال فقط یک تیم معمولی در کشور خودشان محسوب میشدند. بایرنمونیخ تیم محبوب ایالت باواریا و باشگاه اول فوتبال ژرمنها تا دهه ۱۹۶۰ میلادی فقط و فقط ۲ جام داشت، تا این که یکباره اوج گرفت و سال به سال قویتر شد. داستان باواریاییها و مسیری که در روزهای سخت معمولی بودن سپری کردهاند جالب و خواندنیست.
آخرین تصویر از پپ گواردیولا در بایرنمونیخ زمانی بود که او جام قهرمانی حذفی آلمان را بالای سر برد و مربی اسپانیایی خودش را برای حضور در انگلیس و باشگاه منچسترسیتی آماده میکرد. اما چهره او نشان نمیداد که از این قهرمانی لذت برده یا اتفاق خاصی در دوران مربیگریاش رخ داده است. پپ آخرین جام خودش با یکی از بزرگترین باشگاههای فوتبال جهان را کسب کرده بود. دو هفته قبل از آن هم بایرنمونیخ پس از قطعی شدن قهرمانیاش جایزه معروف بوندسلیگا را دریافت کرد که به Salatschüssel یا همان کاسه سالاد هم معروف است! این دومین دبل گواردیولا همراه بایرن بود و چهارمین جام متوالی بوندسلیگا برای آنها. به رغم موفقیتهای داخلی بسیاری از طرفداران بایرن حس میکردند این جامها کافی نیست و دوست داشتند مثل زمان یوپ هاینکس سهگانه را کسب کنند تا جام لیگ قهرمانان اروپا جلوه بهترین به این افتخارات بدهد. اتفاقهایی مثل قهرمانیهای متوالی بایرنمونیخ در کشورهای دیگر مثل ایتالیا و فرانسه برای یوونتوس و پاریسنژرمن رخ داده. شاید در حال حاضر این قهرمانیها به مرور زمان کمارزشتر شوند، ولی باید تاریخ باشگاهها را مرور کنید تا متوجه شوید برای رسیدن به قدرت فعلی چه سختیهایی کشیدهاند.
بایرن دسته دومی
نخستین قهرمانی زودهنگام تاریخ در بدو تأسیس این باشگاه رقم خورده، زمانی که در رقابتهای محلی شرکت کرده بودند! پس از آن بایرنمونیخ که باشگاهی چندان مطرح در فوتبال آلمان محسوب نمیشد فصل ۱۹۳۲-۱۹۳۱ تنها قهرمانیاش در دوران برگزاری جام قهرمانی آلمان پیش از دوران شروع بوندسلیگا را بهدست آورد. رقابتهایی که رایش سوم آن را برگزار میکرد و قهرمان و نایبقهرمان هر منطقه از آلمان در این رقابتها حاضر میشد، تیمها به صورت حذفی بازی میکردند تا در نهایت یک تیم به جام برسد. آن قهرمانی باواریاییها با برتری برابر اینتراخت فرانکفورت رقم خورد. فوتبال آن زمان در دیار ژرمنها یک ورزش آماتور محسوب میشد، تا این که سال ۱۹۶۳ بوندسلیگا تشکیل شد. بایرنیها هم برای کسب قهرمانی بعدی ۳۷ سال صبر کردند.
وقتی اواخر تابستان ۱۹۶۳ بوندسلیگا آغاز به کار کرد بایرنمونیخ حتی بین باشگاههای حاضر در این رقابتها هم نبود. فدارسیون تصمیم گرفت سطح اول فوتبال بوندسلیگا باید شد و لیگهای منطقهای در سطح دوم با نام رجیوناللیگا برگزار شود. طبق تصمیم فدارسیون فوتبال آلمان از هر شهر هم بیش از یک تیم نمیتوانست در بوندسلیگا بازی کند و مونیخ ۱۸۶۰ نسبت به بایرن اولویت داشت. در جدول جنوب همان فصل ۱۹۶۴-۱۹۶۳ بایرن با قرار گرفتن در رده دوم به پلیآف صعود رفت، اما حذف شد. فصل ۱۹۶۵-۱۹۶۴ را میتوان نقطه عطفی در کارنامه باشگاه بایرنمونیخ دانست. وقتی که در دسته دوم صدرنشین شد و این مرتبه در گروه ۲ پلیآف هم با پشت سر گذاشتن آلمانیا آخن، ساربروکن و تنیس بروسیا برلین راه خودش به سمت بوندسلیگا را هموار کرد.
۱۸۶۰ بزرگ
یک باشگاه ژیمناستیک سال ۱۸۴۸ در مونیخ تأسیس شد. عدهای در یک کافه در شهر مونیخ تصمیم به تشکیل آن گرفتند، اما انقلاب آن سال مانع از شروع فعالیت جدی آنها شد چرا که سلطنت باواریا به بهانه انجام فعالیتهای جمهوریخواهانه این باشگاه را از انجام فعالیت منع کرد. سرانجام به صورت رسمی ماه مِی سال ۱۸۶۰ با بازسازی باشگاه ادغام با چند ورزش دیگر دوباره باشگاهی تأسیس شد که این روزها به نام مونیخ ۱۸۶۰ شناخته میشود. البته ورزش فوتبال از سال ۱۸۹۹ به این باشگاه افزوده شد، یعنی یک سال قبل از تأسیس بایرنمونیخ. اولین فصلی که بایرن به بوندسلیگا رسید عملکرد بسیار خوبی داشت و شگفتیساز شد. تیم سوم رقابتها بود و فقط ۳ امتیاز از قهرمان کمتر گرفت، اما قهرمان چه تیمی بود؟ مونیخ ۱۸۶۰، تیم همشهری. ردههای ششم، پنجم و مجدداً پنجم در فصلهای بعدی جایگاه بایرنمونیخ بود و آنها حتی به جامدرجام باشگاههای اروپا هم رسیدند که حضورشان در فصل ۱۹۶۷-۱۹۶۶ این رقابتها اولین تجربه اروپاییشان بود. اما دیگر این روزها نشانی از تیمی که بایرنیها را زیر سلطه خودش قرار داده بود، نیست. بایرن نه تنها تیم اول و بزرگ شهر مونیخ است بلکه در آلمان هم آن را حاکم مینامند و یکی از بزرگان فوتبال جهان به حساب میآید.
قیصر، گربه و بمبافکن
در یکی از دیدارهای فصل ۱۹۶۶-۱۹۶۵ بایرن با ۴ گل تیم دویسبورگ را در فینال جام حذفی شکست داد. این نخستین جام آنها در دهه ۱۹۶۰ میلادی محسوب میشد، پیش از کسب اولین قهرمانی بوندسلیگا. اهمیت آن فینال بیش از یک قهرمانی بود، چرا که یک پسر ۲۰ ساله گل چهارم مونیخیها را زد که بعدها تبدیل به اسطوره فوتبال آلمان و بایرن شد؛ فرانتس بکنباوئر. پرورش استعدادهایی مثل بکنباوئر را نتیجه اعتماد مردی کروات به نام زلاتکو چایکوفسکی معروف به چیک میدانند. ستاره سالهای گذشته پارتیزان بلگراد برای بازی کردن به کلن آمده بود. پس از عظیمت کوتاه به اسرائیل مربیگریاش را هم از همین تیم کلن آغاز کرد. او سال ۱۹۶۲ کلن را به قهرمانی آلمان رساند و ویلیام نویدِکر سرمایهگذار و رئیس باشگاه بایرنمونیخ با استخدام چیک در سال ۱۹۶۳ کودتا را در مونیخ آغاز کرد. بایرنیها استعدادهای جوانی مثل بکنباوئر داشتند که خوب از آنها استفاده نمیکردند و وظیفه اصلی چایکوفسکی هم پرورش همانها بود. باشگاه میدانست فرانتس که سال ۱۹۵۹ به باشگاه آمده بود میتواند یک ستاره باشد و یک مربی باید به او فرصت بدهد. دروازهبان ۱۸ سالهای به نام سپ مایر قبل از دوران چایکوفسکی در بایرن بازی کرده بود و مربی کروات بیشتر به او بها داد. بعدها به دلیل جهشهای فوقالعاده لقب این سنگربان بزرگ «گربه آنتسیگ» شد. چیک یک بازیکن بااستعداد را هم از نوردینگن به خدمت گرفت که کسی نبود جز گرد مولر. او هم با ۱۸ سال سن در بین ستارههای مونیخ قرار گرفت. رئیس باشگاه میگفت او مثل یک فیل کوچک در میان بزرگان است، اما اعتقاد چیک او را تبدیل به یک فوقستاره کرد تا بهترین گلزن تاریخ باواریاییها شود. او را هم به دلیل قدرت فوقالعاده تمامکنندگیاش «بمبافکن» نامیدند. عمر حضور چایکوفسکی در مونیخ بیش از ۵ سال نشد و حتی قهرمانی اول در بوندسلیگا هم پس از او با هدایت یک کروات دیگر یعنی برانکو زبتس رقم خورد، اما اعتماد به جوانان توسط چیک پایهگذار بایرنمونیخ قدرتمند شد. البته فراموش نکنیم چایکوفسکی هم ۲ قهرمانی حذفی و اولین قهرمانی اروپایی در جامدرجام را برای مونیخیها به ارمغان آورد. جامی که با شکست گلاسکو رنجرز اسکاتلند با تنها گل یک بازیکن ۲۲ ساله یعنی فرانتس روت به ویترین باشگاه اضافه شد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی و اوایل دهه ۱۹۷۰ پس از بکنباوئر، مایر و مولر ستارههایی مثل پل برایتنر، فرانتس روت، اولی هوینتس و هانس گئورگ شوارتسنبرگ به فوتبال ژرمنها معرفی شدند. آنها نه تنها با تیم مونیخی قهرمانیهای متعدد باشگاهی در داخل و خارج آلمان کسب کردند بلکه اسکلت اصلی مانشافت در جام جهانی ۱۹۷۴ را تشکیل میدادند که با شکست هلندِ بزرگ به قهرمانی رسید.
دژ دفاعی
در روزهایی که چایکوفسکی برای هدایت هانوفر بایرنمونیخ را ترک کرد برانکو زبتس وارد شد. او که پس از عملکرد خوب در دیناموزاگرب در ۳۹ سالگی هدایت باواریاییها را در دست گرفت به دلیل رویکرد دفاعیاش معروف بود. با همین تغییر تاکتیکِ زبتس هم بایرنیها به آن چیزی که میخواستند رسیدند، یعنی نخستین قهرمانی بوندسلیگا. در آخرین فصل چایکوفسکی آمار خط حمله بایرن عالی بود، ۶۸ گل زده در ۳۴ بازی به طور میانگین ۲ گل در هر دیدار، اما آمار دفاعی آنها با دریافت ۵۸ گل نگرانکننده بود و میانگین ۱٫۷ گل خورده در هر دیدار برای قهرمانی یک تیم کافی نبود. در اولین حضور زبتس بایرن ۶۱ گل زد که نزدیک به آمار تهاجمی قبل بود. گرد مولر به تنهایی ۳۰ گل را وارد دروازه رقبا کرد. نکته مثبت در بایرن این بود که آمار گل خورده به طرز چشمگیری کمتر شد و از ۵۸ گل به ۳۱ گل رسید. اولین دبل تاریخ بایرن فصل ۱۹۶۹-۱۹۶۸ ثبت شد و در جام حذفی هم قهرمان شدند. این نتیجه اعتماد به جوانان و پس از آن اتخاذ تصمیم و تاکتیکهای درست بود.
وقتی بایرن، بایرن شد
همان گروه جوان در ابتدای دهه ۱۹۷۰ با ۳ قهرمانی متوالی استارت روزهای بزرگی را برای بایرنمونیخ زدند. جوانهایی که باتجربه شده بودند و به تاریخ باشگاه بایرنمونیخ ارزش دادند. این شروعی برای ۵ دهه پرافتخارِ باواریاییها در تاریخ فوتبال آلمان و اروپا بود. سه فصل قهرمان بوندسلیگا شدند و فصلهای بعد از آن هم قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را جشن میگرفتند، روزهایی که هیچگاه از یاد طرفداران قدیمی بایرن نخواهد رفت. اتلتیکومادرید قهرمان اسپانیا، لیدزیونایتد قهرمان انگلیس و سنتاتین قهرمان فرانسه همگی قربانی جاهطلبی مونیخیها شدند.
پول بیارزش و فوتبال پایه
در آلمان بخش بزرگی از موفقیت بایرنمونیخ را تشکیل گروهی جوان از بازیکنان بااستعداد آلمانی میدانند که هیچ تعلق خاطری به مسائل مالی نداشتند و موفقیت برای آنها نسبت به پول در اولویت بود. زمانی که بایرن پشت سر هم قهرمان میشد سال ۱۹۷۳ باشگاه کلن یوپ کاپلمن را به عنوان گرانترین بازیکن آلمانی خرید. همان سال بایرن همچنان به جذب استعدادهای جوان اهمیت میداد و کُنی تورستنسون سوئدی را از باشگاه آتویدابرگس جذب کرد. بایرنمونیخ با این که در طول این سالها باشگاه پولداری شده و به راحتی میتواند بسیاری از ستارهها را جذب کند اما باز هم هزینه کمی برای نقلوانتقالات میپردازد. شما به چگونگی حضور فیلیپ لام، توماس مولر، دیوید آلابا و حتی متس هوملس توجه کنید که یا از آکادمی باشگاه مطرح شدهاند یا مثل هوملس با مبلغی به مراتب کمتر از میزانی که انگلیسیها میپرداختند به مونیخ برگشت. در حال حاضر بایرنمونیخ در ورزشگاه فوقالعاده مدرن آلیانتسآرنا بازی میکند. تا چندی پیش هم با مونیخ ۱۸۶۰ آن را به اشتراک گذاشته بودند، اما سقوط ۱۸۶۰ به پایینتر از دسته دوم اجازه استفاده از آلیانتس را از آبیهای مونیخی گرفت. بایرن حتی شرکت آلیانتس را به عنوان اسپانسر دائمی ورزشگاهش انتخاب کرده و در سالهای طولانی با شرکتهایی مثل آدیداس و آئودی هم همکاری کرده، اما وجود این اسپانسرها و توانایی مالی هم منجر به بیتوجهی به فوتبال پایه نشده است، چرا که باواریاییها خوب یادشان هست انقلاب در باشگاه با اعتماد به بازیکنهای جوان آلمانی شروع شد.
منبع: FootballPink