مطلب ارسالی کاربران
چرا فوتبال؟ (۵)
قسمت پنجم - مبارزه
وقتی آلمانی ها شکست سختی را در جنگ جهانی دوم متحمل شدند، قهرمانی در جام جهانی ۱۹۵۴ برای ملت شکست خورده آلمان بیشتر شبیه به یک معجزه بود. معجزه برن. این معجزه نه برای این بود که آلمان توانسته بود بر مجارستان شکست ناپذیر غلبه کند و نه به خاطر این که بزرگترین بازگشت تاریخ فینالهای جام جهانی را رقم زند. این بازی معجزه برن نام گرفت، چون یک ملت را دوباره زنده کرد. آلمان دوباره احیا شد. مردم جان دوباره ای گرفتند. آنها انتقام خود را از اروپا به خاطر جنگ جهانی دوم گرفته بودند.
وقتی انگلیسی های مزدور جزایر مالویناس را از آرژانتینی ها گرفتند، چه چیزی می توانست مرحمی شود بر مردم بی روحیه و زخم خورده آرژانتین. جام جهانی ۱۹۸۶ وقتی مارادونا گلچینی از بهترین بازیکنان فوتبال انگلیس را یکی یکی کنار زد و زیباترین گل تاریخ جام جهانی را به ثمر رساند، فقط به یک چیز فکر می کرد؛ غرور از دست رفته مردم آرژانتین. وقتی با دست خدا سیلی محکمی به انگلیس استعمارگر زد. وقتی یک مرد یک تیم را شکست داد. وقتی دیگو آرماندو مارادونایی که از جام جهانی ۱۹۸۲ در میان مردم کشورش منفور شده بود، شد اسطوره مردم آرژانتین.
وقتی سانتر زیبای زرینچه را استیلی به گل قرن آسیا تبدیل کرد. وقتی مهدوی کیا برای گلزنی به آمریکا، کارت معافیت از سربازی گرفت. وقتی رهبر ایران پس از پایان بازی، از این بازی و این برد به عنوان تصویری دیگر از پیروزی مردم ایران بر آمریکا پس از پیروزی انقلاب و دفاع مقدس یاد کرد. وقتی شادی و پیروزی دوباره به مردم جنگ زده ایران بازگشت. یا حتی وقتی پیش از انقلاب تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا با نتیجه قاطع ۳ بر صفر بر اسرائیل پیروز شد، مردم به خیابان آمدند و شادی کردند.
وقتی یک بازی معمولی مثل رنجرز و سلتیک در اسکاتلند که شاید برای خیلی از فوتبالی ها کوچکترین اهمیتی هم نداشته باشد، اما برای مردم شهر گلاسگو به یک جنگ مذهبی میان هواداران کاتولیک و پروتستان شهرت یافته است. وقتی در بوئنوس آیرس نبرد ریور پلاته و بوکا جونیورز به رقابت مردم ثروتمند شمال با مردم جنوب شهر که در سطح پایینتری زندگی می کنند، تبدیل شده است. حتی وقتی در ایران تیم دولتی تاج با پرسپولیسی که تیم قشر ضعیف جامعه شناخته میشد، به نبرد دو طبقه ثروتمند و کارگر در میان مردم معروف شده بود.
در حالی که بسیاری تصور می کنند فوتبال و ورزش از سیاست جدا هستند، شاید بتوان ورزش را از سیاست جدا کرد؛ اما هرگز نمیتوان با فوتبال چنین کرد. چون فوتبال یک جنگ تمام عیار میان مذاهب، عقاید، نژادها، سیاستها و البته دو طیف گسترده مردمی یعنی طبقه بالا و پایین در جامعه است. فوتبال ورای ورزش میدانی است برای مبارزات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برای مردم چه در سطح گسترده ای همچون دو ملت و چه در سطح کوچکتری مثل دو محله. یا بگذارید چنین بیان کنیم که فوتبال برای بسیاری از مردم تنها جنبه ورزشی ندارد، بلکه آنها فوتبال را به دلایل دیگری دنبال می کنند؛ به طور مثال در آذربایجان ایران تراکتور هواداران بسیاری دارد که اصلا فوتبالی نیستند. آنها تراکتور را دوست دارند، چون نماینده سرزمین آذربایجان، زبان ترکی و مردم این منطقه در فوتبال کشور و حتی فراتر از مرزهای آن در فوتبال آسیا هستند.