بررسی تفاوتهای یونایتد با "فرگی" و "مویس" نکات جذاب زیادی خواهد داشت
احمدرضا تدریسی پارسامقدم- تحریریه ایفکا
" آریگو ساکی"، سرمربی اسبق میلان میگوید:«مسئله سیستم ۴-۴-۲ یا ۴-۲-۱-۳ نیست. مسئله داشتن تیمیست که نظم دارد. تیمی که در آن بازیکنان با یکدیگر ارتباط دارند و با یکدیگر حرکت میکنند. درست مثل اینکه کل تیم یک بازیکن است. امروز تیمهای کمی در دنیا میدانند چطور باید این کار را انجام دهند. تیمهای خیلی کمی مثل یک واحد کار میکنند؛ واقعا خیلی کم. بیشتر تیمها از گروههای کوچکی تشکیل شدهاند و هیچ ارتباطی میان آنها نیست. هیچ توزیع خوبی میان بازیکنان درون زمین نمیبینیم. بارسلونای "گوآردیولا" یکی از تیمهایی بود که این خصلت را داشت. برابر منچستریونایتد در فینال ۲۰۱۱ این را به خوبی دیدیم. این مهمترین تفاوت دو تیم بود. یک تیم مثل یک واحد بود؛ تمام ۱۱ بازیکن تیم طوری حرکت میکردند که انگار یک نفر هستند. تیم دیگر کاملا انفرادی بود و هر بازیکن با دیگری فاصله مشخصی داشت. میلان من هم تیمی بود که خوب حرکت میکرد و بازیکنان ارتباط خیلی نزدیکی با هم داشتند.»
منظور "ساکی" در واقع این است که سیستم تیم، فقط یک منبع برای بازگو کردن پست آنها درون زمین است. مهمترین چیز، جاگیری بازیکنان در هر لحظه از بازی نسبت به توپ، فضا، هم تیمیها و بازیکنان حریف است. مربیان این موضوع را شکل تیم مینامند. بارسلونای "گواردیولا"، به این دلیل خیلی موفق بود که قادر بود در طول بازی شکل تیمی خود را برای سبک خاص تیکیتاکا حفظ کند. منظور از نقل و قول بالا این نیست که منچستر "فرگوسن" تیم بدی بود. در واقع بارسلونا در دوران اوج خود بود و برای هر تیمی بیش از اندازه قدرتمند به حساب میآمد.
شکل تیم، ساختار اصلی برای اصول بازی تیم است. توانایی اجرای اصول بازی کاملا بستگی به شکلی دارد که بازیکنان ایجاد میکنند. به عنوان مثال در بارسلونای "پپ"، تیکیتاکا به هیچ عنوان ممکن نبود اگر شکل تیمی درست به آنها تزریق نمیشد. مهم نیست بازیکنانی مثل مسی، ژاوی یا اینیستا به صورت فردی چقدر خوب باشند.
بنابراین ممکن است دو مربی متفاوت، دقیقا از بازیکنان و سیستم یکسان استفاده کنند اما سبک بازی آنها کاملا متفاوت باشد. این به خاطر شکل متفاوت تیمی است که در فاز تهاجمی یا تدافعی میتواند ایجاد شود. حتی یک تغییر کوچک در شکل تیم، میتواند به طور کامل اصول بازی یک تیم را تغییر دهد. پس برای آنالیز تفاوتهای دوران "فرگی" و "مویس"، اولین کار، باید نگاه کردن به شکل تیمی باشد.
در آخرین فصل "فرگوسن"، یونایتد توانست با 11 امتیاز اختلاف قهرمان لیگ شود. فقط به این خاطر که موثرترین تیم بودند. این تاثیرگذاری، در متغیر بودن حرکات تهاجمی یونایتد بود. آنها از زوایا و جهتهای مختلف با شدت بالا و سرعت زیاد حمله میکردند. آنها به حدی غیرقابلپیشبینی بودند که حریفان به سختی میتوانستند در زمان حمله یونایتد، بازیخوانی کنند و عکسالعمل نشان دهند.
برای اجرای این اصول بازی شکل تیم در یک حرکت هجومی باید دارای فرمهای متفاوتی از پاس باشد. کوتاه، رو به جلو، پاس بلند به وسط و کنارههای زمین تا حرکت هجومی در نقاط مختلف زمین به جلو برود. این گزینهها با حرکتهای روان بازیکنان قابل دسترس بودند. مهمترین المان این حرکات، سریع بودن انتقال شکل تیمی بود. وقتی توپ از یک منطقه به منطقهای دیگر ارسال میشد، آنها به سرعت و با شدت بالا حریف را دستپاچه میکردند. این به خوبی توضیح میدهد چرا یونایتد فصل آخر "فرگوسن"، در ضد حملات تیم خوبی بود.
توضیحات بیشتر روی عکس
این شکل تیم در فاز طراحی حمله بود. بازیکنی که در دایره قرمز قرار دارد، گزینههای متفاوتی برای ارسال پاس کوتاه به عرض یا وسط داشت. او میتواند پاس عمقی ارسال کند یا با ارسال پاس قطری بلند، به حمله تیم بعد جدیدی اضافه کند. در نهایت بازیکن یونایتد تصمیم گرفت پاس قطری بلند ارسال کند تا بازیکنی که پیکان آبی به آن ختم شده، حرکت بعدی را انجام دهد.
این کلید سرعت بالای انتقال شکل تیمی یونایتد از طراحی حمله تا یکسوم دفاعی حریف بود. همانطور که میبینید، ولبک و رونی که از گزینههای پاس کوتاه بودند، در عرض چند ثانیه، خودشان را به محوطه جریمه رساندند. این کار جلوی حریف را برای سازمان دادن به خط دفاع میگیرد.
کریک گزینههای زیادی برای ارسال پاس دارد. او میتواند با ارسال پاس کوتاه به همتیمیاش، به تشکیل مثلثهای بیشتر کمک کند. یا اینکه با یک پاس به مرکز یا سمت راست، حمله را به جلو هدایت کند.
او این جا با ارسال پاس بلند روی سر هرناندز، مدافع حریف را غافلگیر کرد. دوباره، متغیر بودن شکل حمله را میبینید.
سناریو مشابه. کریک صاحب توپ است. اما این بار او با ارسال پاس رو به جلو توپ را به رونی میرساند.
بعد از آن رونی با یک پاس زیبا، فنپرسی را با دروازهبان تک به تک میکند. این حمله از وسط طرحریزی شد.
اگر یونایتد تصمیم میگرفت با مالکیت توپ بیشتر بازی کند، مثلثهای مختلفی شکل میگرفتند تا با بازیهای ترکیبی، توپ را به یک سوم دفاعی حریف برسانند.
در این عکس، بعد از چند پاس کوتاه برای جمعکردن حریف در وسط، فضای خوبی برای اورا در سمت چپ بوجود آمد. همانطور که میبینید، بازیکنان در حال حرکت برای انتقال به مرحله بعدی شکل تیمی هستند.
سیستم فرگی تاثیرگذار بود، چون سرعت بالای تیم در انتقال شکل تیم، فوقالعاده زیاد بود. در عکس بالا، انتقال شکل تیم از طراحی حمله تا رسیدن به یک سوم دفاعی حریف به حدی سریع بود که مشکلات زیادی را برای حریف درست کرد.
در عکسهای بالا دیدیم که هدف "فرگوسن"، حمله از سه جناح بود: چپ، راست و مرکز. گزینههای یونایتد، پاسهای کوتاه و بلند برای شکل دادن فرمهای مختلف حمله بودند. بزرگترین نقطه قوت یونایتد، سرعت بالای انتقال شکل تیمی بود.
مردم همیشه میگویند فلسفه "فرگوسن" فقط در مورد بازی از کنارهها بود. این در واقع آسانترین راه برای توصیف سیستم تاکتیکی اوست. بدون هیچ شکی، بازی یونایتد در کنارهها یکی از مهمترین نقاط قوت آنها بود اما این تنها یکی از چند روش یونایتد برای هجوم به سمت دروازه حریف به شمار میرفت. دلیل موفقیتهای زیاد یونایتد با "فرگی"، متغیر بودن تاکتیک تیم بود. یونایتد میتوانست بازی کوتاه یا مستقیم را انجام دهد؛ از وسط یا کنارهها حمله کند یا زیر فشار برود روی ضدحملات برنامهریزی کند. برای همین، حریفان کار سختی برای مقابله با یونایتد داشتند. تمام موضوع، متغیر بودن تاکتیکها و غیرقابل پیشبینی بودن حرکات تیم بود.
"گری نویل" در اینباره میگوید :« یونایتد همیشه تیمی بوده که موجهای تمام نشدنی حمله دارد آن هم برای زمانهای طولانی، بدون هیچگونه عقبنشینی. موضوعی که بالاخره حریف را دستپاچه میکند. وقتی این اتفاق نیفتد، حریف زمان پیدا میکند بین حملات استراحت و ریکاوری کند.»
وقتی یک مربی جدید روی کار میآید، طبیعی است که فلسفههای مخصوص خودش را داشته باشد و سعی کند ایدههای خودش را به تیم تزریق کند. در مورد تاکتیکهای "دیوید مویس"، توضیح دادن این که دقیقا سبک بازی او چه بود، کمی سخت است. شکل تیمی او ایستا و بعضا بیش از اندازه باز بود. معمولا بازیکنان فاصله زیادی با یکدیگر داشتند. بنا براین، یونایتد قادر نبود برای مدت زمان زیادی توپ را نگه دارد و حمله را طراحی کند. دلیلش نبود گزینههای کافی برای پاس بود. بعدها، یونایتد بیش از اندازه تک بعدی شد. تنها هدف آنها بردن توپ به کنارهها و ارسال آنها روی دروازه بود. در واقع هیچگونه انعطافی در حملات آنها وجود نداشت.
با آمدن خوان ماتا و بازگشت فنپرسی و رونی از مصدومیت، "مویس" سعی کرد سبک بازی تیمش را تغییر دهد. شکل تیمی کمی تغییر کرد. چهار نفر جلو از حالت ایستا در آمدند و کمی نزدیکتر به هم بازی کردند. این باعث شد تا کمی آزادی برای حرکت پیدا کنند.
وقتی بازیکنان انعطافپذیری مثل فنپرسی، رونی و ماتا دارید، بسیار خوب است که در یک سیستم روانتر بازی کنید. جایی که بازیکنان مرتب جایشان را تغییر میدهند. اما باز هم باید در چارچوب ساختار شکل تیم باشد تا بتوان اصول بازی را پیاده کرد. به عنوان مثال در بازی فصل قبل مقابل استوک سیتی، یونایتد یک مشکل مهم داشت. بازیکنان در کل زمین حرکت میکردند بدون آن که هدف مشخصی از این کار داشته باشند. این باعث میشد تا شکل کلی تیم بسیار ناخوشایند شود. بنا براین طبیعی بود که یونایتد نتواند روان بازی کند و از خلق موقعیت گل عاجز بود.
توضیحات بیشتر روی عکس
فنپرسی، رونی و ماتا روی یک خط در یک سوم دفاعی حریف هستند. هیچ حرکت دیگری از بازیکنان دیده نمیشد. یکی از آنها به عمق زد و دیگری سر جایش ماند.
دوباره هر سه نفر روی یک خط افقی قرار گرفتهاند و مسیر دریافت پاس همدیگر را میبندند. این باعث میشود کریک گزینهای برای ارسال پاس نداشته باشد. در واقع آنها باید باز شوند و برای هم فضا درست کنند.
دوباره، رونی و ماتا سر راه هم هستند. ماتا باید به سمت راست برود و مدافع را با خودش ببرد. تنها در این صورت است که برای رونی فضا ایجاد خواهد شد تا پاس را دریافت کند.
اینجا ماتا صاحب توپ است. اگر دقت کنید رونی، فنپرسی و یانگ هر سه روی یک خط افقی قرار دارند و هیج کدام گزینهای برای ارسال پاس محسوب نمیشوند. ماتا هیچ گزینهای برای ارسال پاس عمقی یا قطری ندارد و مجبور است پاس کوتاه بدهد.
در بازی مشابه فصل قبلتر مقابل استوک در زمان "فرگی"، میتوانید ببینید شکل تیم خوب است. بازیکنان در جاهای مناسب قرار دارند و هر کدامشان برای رونی گزینه ارسال پاس محسوب میشوند. رونی در این صحنه صاحب توپ است.
این دلیل اصلی نتایج ضعیف یونایتد با "دیوید مویس" بود. مردم میگفتند بازیکنان به اندازه کافی خوب نیستند و دوران آنها تمام شده اما واقعیت میگفت مشکل بیش از آنکه مربوط به خود بازیکنان باشد، مربوط به شکل تیمی بود. برای نشان دادن بهتر این مشکل، نقشه مربوط به تجمع بازیکنان مقابل استوکسیتی در فصل "فرگی" و فصل "مویس" را با یکدیگر مقایسه میکنیم.
استوکسیتی 0 – 2 منچستر یونایتد ( فصل 2012/13 )
استوکسیتی 2–1 منچستر یونایتد ( فصل 2013/14 )
در تساوی بدون گل مقابل آرسنال، شکل یونایتد کمی بهتر شد. رونی، ماتا و فنپرسی سر راه هم قرار نمیگرفتند. بنا براین یونایتد موفق شد چند موقعیت گل بسازد. موقعیتهایی که بعضی از آنها، فوقالعاده خطرناک هم بودند.
هم رونی و هم فنپرسی، در موقعیت خوبی برای دریافت پاس از ماتا قرار دارند.
جاگیری بهتر از هر سه بازیکن. اما متاسفانه، شکل تیمی یونایتد ثبات نداشت و این به تیم ضربه میزد چون آرسنال به طور مداوم پرس از بالا را انجام میداد. با یک شکل تیمی با ثباتتر، یونایتد میتوانست بازی روانتری ارائه دهد؛ بهتر وارد یک سوم دفاعی حریف شود و در نتیجه موقعیتهای گلزنی بیشتری ایجاد کند.
یک شکل تیمی خوب در هنگام طراحی حمله
با پرس از بالای دفاع آرسنال، برای رونی مهم بود که به عقبتر بیاید تا بتواند حمایت لازم را از هم تیمیهایش برای طراحی حمله انجام دهد.
هیچ بازیکنی برای حمایت نزدیک نمیشد. در نتیجه ریو مجبور شد توپ بلند ارسال کند.
دوباره هیچکس از بازیکن صاحب توپ حمایت نکرد. در نتیجه پاس رو به عقب ارسال شد.
دلیل اصلی این اتفاق گاهی اوقات این بود که رونی بیش از اندازه جلو میرفت و به فنپرسی نزدیک میشد در حالی که توپ هنوز در مرحله طراحی حمله بود.
پیشرفت تجمع بازیکنان یونایتد در بازی مقابل آرسنال، نسبت به بازی مقابل استوک محسوس است:
بازدید : ۵۳۴ نفر