دوستان بیایید از قهرمانی یاد کنیم که نمادی از استقامت و اعتماد بنفس است . از کسی که میتواند الگویی شود برای کسانیکه رسیدن به اروزهایشان را فقط در خیالشان جستجو میکنند ، از کسی که اعتنایی به نام های بزرگ در رسیدن به موفقیتش در دنیای فوتبال نداشت ، از کسی که هراس و نا امیدی را سدی در مقابل زندگی اش میدید ، از کسی که اوازه ای در تاریخ فوتبال و در دنیای مربی گری رقم زده بود ،بله دوستان و ای هوادارن بیایید از مورینیو و گذشته اش یاد کنیم و درس ها یی از این مرد خاص دنیای فوتبال فرا گیریم .
برای این منظور ازابتدای مربی گری او و در استانه پیوستنش به چلسی شروع میکنیم
سالهای دور از خانه :
وقتی پرتو قهرمان شد همه موفقیت پرتو در جام باشگاههای اروپا را حاصل زحمت های مربی میدیدند که ارزوهای بزرگی در سر میپروراند . عده ای هم شانس و اقبال اورا بلند میدیدند که توانسه از سد منچستر یونایتد ان زمان فرگوسن و از سد موناکو شگفت انگیز ان فصل عبور کند و دستش جام را نوازش کند . با قهرمانی پرتو ، چشمان ابراهامویچ مالک روسی چلسی وی را زیر نظر گرفت و با پبیشنهاد مربی گری اورا به لندن اورد. قهرمان تیم ما دریغ از اینکه بداند چه فراز و نشیب هایی انتظارش را میکشد رهسپار لندن شد . وقتی ژوزه به لندن امد در برابر صلاتین های ان زمان ، منچستر یونایتد فرگوسن ، وارسنال ارسن ونگر ایستاد و گفت: من اقای خاص دنیای فوتبال هستم. فرگوسن خندید ، ونگر اعتنایی نکرد ، مفصران ورزشی انگلیس نوشتند او یک دلقک است ، دیگری گفت سوژه خوبی برای مطبوعات لندن پیدا شده ، و ان یکی هم گفت این یک بکس افیس است
اما او مصمم بود چرا که هدف داشت ، متفکر بود چرا که استراتژی خاصی داشت ، ساختار شکن بود چرا که به مهره های از کار افتاده تیم اعتنایی نداشت ، میدایند چرا همه اینهارا داشت؟ چون خودش را داشت. یعنی اعتقاد به خودش ، اعتقاد به توانایهایش. اعتقا د به اینکه میتواند قله های ارزوهایش رادر نوردد. برایش مهم نبود که منچستر یونایتد چه تیمی هست و در فصل پیش در کجای جدول در بین چهار تیم ایستاده است. برایش معنایی نداشت نام ارسنال و مربی کهنه کارش . او خود را داشت . همین کافی بود. همین کافی بود که قهرمان ما کسی شود برای خودش . شهره عام و خاص شود برای خودش . مربی با تواناییهای خاصی شود برای خودش . بله خودش ، و همین کافی بود برای خودش.
سالهای درد و رنج
مورینیو توانست چلسی را بعد سالها ان هم با اختلاف امتیاز بالا قهرمان لیگ انگلستان کند . همه از او هراس داشتند . همه برایش دندان تیز کرده بودن. دنیا به او نگاه میکرد . حالا او دیگر یک مربی با توانایی خاص بود که دنیا و هوادارن رقیب چلسی مجبور بودند اورا ستایش کنند . چرا که تیم های بزرگ انگلیسی را شکست داد. فرگوسن بعد سالها اورا تمجید کرد. ونگر از او به عنوان یک مربی موفق نام میبرد. حالا دیگر مطبوعات انگلستان تیتر میزدند که اقای خاص چلسی را به قله های موفقیت نشاند . اما روزهای ناکامی و بد شناسی برای قهرمان ما درراه بود چرا که درفصل بعد چلسی افول کرد . هوادارن انتظار داشتند که او دوباره تلاش کند ، اما هنوز برای قهرمان ما یک چیز بیشتر از اعتماد به نفس در تیم پر اوازه چلسی لازم بود تا اندیشه های خود را در مستطیل سبز استمفورد بریج پیاده کند . در این حین ابراهامویچ به او یه مثابه یک مربی تازه کار مینگریست که با خرج و مخارج او توانست چلسی را فهرمان کند ، از همین رو مورینیو چمدان خود را بست و با ناراحتی از لندن خارج شد ، او رفت تا بعد از سالیان دراز به خانه دومش یعنی لندن ، با اعتبار بازگرد د، با اعتبار و اوازه بیشتر از دوران مربی گری درتیم پرتو پرتقال .
دفاع سیستماتیک :پروژه نابودی تیکی تاکای بارسلونا
با امدن مورینیو به اینتر میلان ایتالیا ، تیمی هولناک با حمله زهر دار و اتشین در حال رشد بود ، همه مربیان در مقابل بارسلونا و مهره هاش سر به سجده گذاشته بوند ، غولی در دنیای فوتبال در حال شکل گیری بود که تا ان زمان تاریخ چنین تیمی را درصفحات کتابش ثبت نکرده بود . قهرمان ما وقتی توانست اینتر میلان را قهرمان کالچوی ایتالیا کند حالا در نبرد نابرابر در مقابل بارسلونا قرار گرفته بود. همه تحلیلگران باخت اینترمیلان را حتمی دیده بوند . عده ای دوباره نیش و کنایه به قهرمانمان زدند .میگفتند مهره های بارسلون کجا ، مهره های اینتر میلان ان زمان کجا ،تو ببین فرق از کجا تا کجاست .
اما جادوی مورینیو و اعتقاد به اینکه میتواند دوباره تاریخ سازی کند درروح و جسمش طنین انداز شده بود . اویقین پیدا کرده بود میتواند دوباره پرچمش رادر لیگ قهرمانان اروپا به احتزاز دراورد . با استفاده از دفاع سیستماتیکش توانست بارسلونارا در هم بکوبد و ناقوس مرگ تیکی تاکای را به صدا دراورد . حالا دیگر به جز انگلستان و ایتالیا ، فلورنتینو پرس نیز در سودای شکار مورینیو برای تمیش بود. اری اعتبار مورینیو ، روز به روز بیشتر و بیشتر میشد .
به خانه خوش امدی ژوزه
وقتی مورینیو در رئال مادرید همچون حضورش در تیم های دیگراروپایی موفق بود و توانست دراسپانیا نیز با وجود تیم پر قدرت بارسلونا بر سکوی نخست لیگ اسپانیا بنشیند ، همه چیز دست در دست هم داده بود تا دوباره ژوزه این بار با اعتباری که کسب کرده به خانه دومش لندن بیاید. دوباره چلسی به خروش درامد ، این بار همه انگلستان اورا میشناختند ، همه دنیا در برابر شخصیت کاریزماتیکش سر به زمین افکنده بود . بازیکنانی که تا دیروز اورا به استهزا میگرفتند اکنون در اروزی امدن به تیم مورینیو در چلسی بودند .
بله دوستان و هوادارن چلسی قهرمان ما مورینیو است که توانست به ما و به همه منتقدان تیم ما نشان دهد که این اعتماد بنفس شماست و این خود شمایید که میتوانید در همه ارکان زندگی حتی در ناممکنترین ممکن ها موفق شوید. بله براستی که او یک قهرمان چه درعرصه زندگی و چه در عرصه مربیگری است .
**itachi ochiha**