troll trolliیادش بخیر
یادمه 1 دونه از این ضایعاتی ها که با گاری میومدن تو کوچه هر چند وقت 1 بار میومد و جوجه هم میفروخت
1 بار که به اندازه پول 1 جوجه نون خشک نداشتیم که بدم 1 جوجه بگیرم دمپایی هامو پاره کردم و دادم به یارو و جاش جوجه گرفتم
تا 2 روز مادرم نمیدونست تا بالاخره از دهنم پرید لو دادم جاتون خالی چه کتکی خوردم :)))))))))))))))))))))))))))
لامصبا بعد از چند وقت رنگشون میرفت :))))))))))))))))))))