به نقل از کانون هواداران دورتموند در ایران، شاید عدم صعود دورتموندِ دوست داشتنی تاسف انگیز و حسرت آور به نظر برسد، اما این اتفاق نه تنها چیزی از ارزش کار جوانان دورتموند کم نمی کند بلکه حتی بایستی به احترام این تیم، این شهر، این مردم، این مربی و این مدیریت تمام قد ایستاد.
باشگاهی که در این مرحله حساس و سرنوشت ساز از لیگ قهرمانان قهرمانان اروپا، 70% تیم اصلی خود را بدلیل مصدومیت و محرومیت در اختیار ندارد و در مقابل باشگاهی قرار می گیرد که تاثیر نشستن رونالدو روی نیمکت را از چهره بازیکنان درون زمین به طرز وحشتناکی می توانستیم برداشت کنیم. (حتی با کمی تعصب دورتموندی در سیمای آنچلوتی نیز هم می شد اثراتی پیدا کرد مخصوصا در اواخر نیمه اول)، وقتی پپ این دو تیم را بهترینهای جهان می داند، پس باید منتظر جدال جذابی باشیم.
دورتموند در این بازی و حتی با ترکیبی دور از انتظار بهترین عملکرد را داشت و پیروزی دو بر صفر نیمه اول اگر با دقت کمی بیشتر برخی ستاره های دورتموند مِن جمله میکیتاریان همراه می شد و یا کاسیاس درون چهارچوب رئال قرار نمی گرفت نتیجه دیگری رقم می خورد و به جای رئال، حالا زنبورها می بایست در جمع 4 تیم پایانی بودند.
کلوپ تیمش را با روش 1-3-2-4 آرایش داده بود و استراتژی خود را حمله به عمق دفاع رئال مخصوصا فضای بین پپه و راموس و همینطور روزنه دفاعی مابین کارواخال و پپه قرار داده بود.
بین مدافعان کناری رئال کیفیت کارواخال شاید در حد و اندازه های تیمی نظیر رئال مادرید نمی باشد و عیار کمتری حتی نسبت به کوئنترائو دارد و کلوپ به خوبی از همین نقطه ضعف استفاده کرد و با قرار دادن لواندوفسکی بین پپه و راموس با فلش حرکت در جهت درب سمت کارواخال و قراردادن رویس در فضای پشت کارواخال که در مواقع معدودی موقعیت هایی برای نفوذهای این بازیکن ایجاد می شد و نوک پیکان حمله را از این نقطه به بدنه رئال فرود می آورد.
البته در تیمهای حرفه ای در این سطح بازیکنان به هیچ عنوان جای مشخصی درون زمین ندارند و کاملا در جریان بازی و بسته به نوع و شرایط و لحظه تغییر جا می دهند اما شعاع حرکتی این دو نفر دقیقا به همین منطقه از خط دفاعی رئال منتهی می شد.
در مقابل آنچلوتی به خوبی بازی سال قبل در وستفالن را مشاهده کرده بود و متوجه شده بود که مهاجمان دورتموند احتیاج به فضا دارند تا بتوانند از سرعت خوب خود به نحو احسن استفاده کنند و به همین خاطر دستور اکید به تجمع در خط دفاعی داده بود و با قرار دادن 3 هافبک کاملا دفاعی در میانه زمین با آرایش 1-4-1-4 نزدیکی کامل خطوط دفاع و هافبک را خواسته بود و حتی به بیل، دی ماریا و بنزما نیز گفته بود زمان از دست دادن توپ تا نیمه زمین خودی عقب آمده و به تیم در کارهای دفاعی کمک کنند.
برنامه رئال برای رسیدن به گل تجمع در دفاع و چشم به ضدحمله در زمان تصاحب توپ با ارسال پاسهای بلند برای استفاده از سرعت بالای بیل و دی ماریا و اضافه شدن بنزما و در بعضی مواقع اضافه شدن کوئنترائو بود که روی یکی از همین خلق موقعیتها به پنالتی رسیدند.
پس از درخشش رومن وایدنفلر در مهار پنالتی مشکوک رئالی ها، ورق بازی برگشت و ستاره های جوان دورتموند با اعتماد به نفس بیشتری به بازی پرداختند و پس از اینکه ارسالی از خط دفاعی دورتموند را پپه اشتباهاً به سمت دروازه خودی دفع نموده و سازنده گل اول دورتموند شد، بنزین سبز دورتموند مشتعل شد و در اثر همین فشار بی امان خط هافبک دورتموند این بار نوبت ایارامندی بود که وادار به اشتباه شود و چه بسا گل اگر کاسیاس نبود لواندوفسکی همان موقع گل دوم را هم به ثمر می رساند.
در صحنه گل دوم اجرای موج دوم حمله توسط رویس و حضور به موقع در محوطه جلوی دروازه و نحوه ضربه به توپ، کاملا آموزشی است و این در صورتی است که توپ ربایی و پاس به لواندوفسکی را نیز خود رویس انجام داده است.
پس از این گل فشار ورزشگاه بازیکنان گران قیمت رئال را به کودکانی تازه از کودکستان خارج شده و در بدر به دنبال اولیا، تبدیل کرد و انواع و اقسام اشتباهات از سوی همه رقم خورد و عدم دقت ستاره های جوان و جنگنده دورتموند و درخشش یک گرگ هزاران بار باران دیده (کاسیاس) مانع از ثبت یک نتیجه ای تاریخی شد.
شایان ذکر است که گل دوم نیز از نفوذ به فضای مابین پپه و کارواخال رقم خورد که این نشان دهنده آنالیز بسیار دقیق کادر فنی و اجرای صحیح و کامل بازیکنان درون زمین می باشد.
در شروع نیمه دوم رئال آنچلوتی فرق بین نیمکت ها را به رخ کلوپ کشید و با اضافه کردن ایسکو تکنیکی و توپ نگهدار به جای ایارامندی پر اشتباه و تغییر تاکتیک به حفظ توپ در نیمه زمین حریف عملاً ضد تاکتیک و مناسب فشار دورتموند عمل کرد و اگر از لشکر مصدومین و محرومین دورتموندی یکی همچون گوندوگان می توانست به زمین بیاید شاید داستان تفاوت داشت!
آنچلوتی دی ماریای خسته و بی روحیه را خارج و یک هافبک دفاعی جایگزین کرد، اما کلوپ چه؟ دست کمک خواهی به سوی اوبامیانگ دراز می کند. اما نکته اینجاست که چه کسی می خواهد برای این ستاره سرعتی توپ بگیرد و خلق موقعیت کند؟! و اینجاست که نبود ستاره های مصدوم بدجور توی ذوق می زند!
به هر حال باید به احترام کلوپو، جوانانش، جو مخوف وستفالن و هواداران متعصب پسران طلایی، کلاه از سر خویش برداشت و مطمئنا این تنها و بهترین کاری است که می توان انجام داد.