اختصاصی طرفداری- در تحلیل های که در سال های اخیر از عملکرد تیم ها و بازیکنان ارائه شده است آمار همواره به عنوان ابزاری قدرتمند مورد استفاده بوده است. عملکرد خوب بازیکنان معمولا با آمار و ارقام پشتیبانی شده، تعداد شوت به سمت دروازه، میانگین دریبل، پاس کلیدی و ... همه ابزاری در اثبات بزرگی صاحبان این آمار و رکوردها بوده است. با این حال علاقه مندان و پژوهشگران آماری به خوبی دریافته اند که این حوزه برای توصیف بهینه عملکرد یک بازیکن نیازمند شاخ و برگ بیشتری است و به تنهایی قادر به انعکاس همه واقعیت نیست. در دنیای پژوهش های علمی نیز علی رغم گرایش بیشتر پژوهشگران به استفاده از روش های کمی و نتیجه گیری بر مبنای سنجه های عددی در تحقیق، امروزه مشخص شده که روش های کیفی از قدرت بیشتری برای توصیف واقعیت ها و پدیده ها برخوردارند و فوتبال نیز به عنوان یک علم طبعا از این قاعده مثتنی نیست.
نمونه معروف ناتوانی آمار در انعکاس واقعیت در دنیای فوتبال اتفاقا به جایزه زامورا بر می گردد که جایزه ای است که به بهترین دروازه بان فصل لالیگا از منظر آمار اعطا می شود. دروازبانی که کمترین گل را در طول فصل دریافت کند برنده این عنوان است. هواداران لالیگا به خوبی به خاطر می آورند در تمامی سال های درخشش ایکر کاسیاس در قامت دروازبان رئال مادرید و در حالی که سال های پیاپی در حضور بوفون، فن درسار، پیتر چک و ...در سطح اروپا با شایستگی عنوان بهترین دروازبان فصل را از آن خود می کرد، شماره یک ماتادورها عمدتا رقابت برای فتح جایزه زامورا را به ویکتور والدز کاتالونیایی واگذار می کرد. ویکتور والدزی که علی رغم همه شایستگی هایش در بارسای پپ هچگاه در حد و اندازه های ایکر کاسیاس نبوده و حتی افراطی ترین طرفداران بارسلونی هم او را با ایکر مقایسه نکرده اند و از همه اینها مهم تر نه دلبوسکه و نه آراگونز نیز برای تیمی که یورو و جام جهانی را در همان سال ها فتح کرد با تکیه بر آماری نظیر کمترین گل خورده یا بیشترین مدت بسته نگه داشتن دروازه برای عقاب عقب زمین تیمشان نسخه نپیچدند و البته نتیجه اش را هم دیدند.

البته ذکر آنچه شرحش رفت کشف عجیب و اختراع غریبی نیست و پر واضح است شاخص های آماری که توصیف گر عملکرد یک بازیکن هستند عمدتا محصول تلاش همه تیم و ساختار و نوع بازی تیمی است. به عنوان مثال در تیکی تاکای مبتنی بر مالکیت و پرس شدید بارسلونای پپ رقبا فرصت کمی برای حمله به سمت دروازه بارسلونا داشته اند و در نتیجه موقعیت کمتری در اختیار حریفان قرار می گرفت در حالی که در همان سال های ساختار دفاعی از هم گسیخته رئال مادرید باعث می شد در هر بازی چندین برابر روی دروازه کاسیاس آتش باریده شود. بجز اینها شاخص های پرطمطراق و چشم گیری نظیر تعداد کلین شیت یا تعداد گل زده یک بازیکن به تنهایی نمی توانند شاخص خوبی برای قضاوت در مورد عملکرد یک بازیکن باشند چه به عنوان مثال در مورد یک دروازبان، مدافعینی که در مقابل او هستند یا برای یک مهاجم، بازیسازانی که پشت سر او هستند اگر از سهم بیشتری در خلق این رکوردها برخوردار نباشند سهم برابری با مهاجمین یا دروازبانان دارند.
بیرانود در حالی با 722 دقیقه بسته نگه داشتن دروازه رکورد کلین شیت در ادوار لیگ را شکست که مقایسه این آمار با عملکرد او در این فصل یک بار دیگر این پرسش را مطرح می کند که آمار تا چه اندازه قابل اعتماد است؟ در حالی که تعداد گل های خورده بیرانوند در نیم فصل فوتبال ایران دو رقمی نشده است و با بزرگان اروپایی قابل مقایسه است کمتر کسی است که بازی های پرسپولیس را دیده باشد و ادعا نکند که بخش زیادی از این آمار مرهون دفاع تیمی پرسپولیس و مدافعان کم اشتباه این تیم است. ساختار دفاعی که کمتر به رقبا فرصت خودنمایی و یورش به سمت دروازه پرسپولیس را داده و البته در محدود فرصت هایی هم که توپ از دفاع منسجم پرسپولیس رد شده نیز خطر آفرین شده و دروازه صدر نشین لیگ برتر را باز کرده، مسئله ای که همان قدر که به سبب اختلاف پرسپولیس با سایر مدعیان قرمز ها را دل نگران نمی کند، هواداران تیم ملی ایران را به سبب سطح رقبا در جام جهانی به شدت مضطرب و دل آشوب کرده است.

به گفته کیروش در جام جهانی قرار است حدقل برای 180 دقیقه بازی موش و گربه را در مقابل اسپانیا و پرتغال به نمایش بگذاریم، از شانس خوبمان هر دوی این تیمها بازیکنانی برای همه فصول دارند، از موراتا و آندره گومزی که روی هوا خوب اند تا رونالدو، آسنسیو و سائول نیگزی که از راه دور شوت های مهیبی می زنند به رقبای ایران گزینه های متعددی برای آتش گشودن به دروازه کشورمان را می دهند. این تیم ملی را می توان امیداور کننده ترین تیم های ملی ایران در هزاره سوم دانست، جایی که هفته ای نیست که خبری از درخشش جهانبخش و انصاری فرد و کاوه رضایی به گوشمان نرسد، رقابت در چنان سطحی است که جالب است بدانید تنی چند از موثر ترین بازیکنان حال حاضر لیگ های بلژیک و یونان و هلند باید برای جایگاه ثابت درتیم ملی بجنگند و قابل باور نیست که شاید از میان کاوه رضایی، کریم انصاری فرد، سردار آزمون و رضا قوچان نژاد و سامان قدوسی یکی از هواپیمای تیم ملی برای جام جهانی جا بماند. با این همه آیا زمان آن نرسیده که تردید های بیشتری نسبت به عقاب عقب زمین تیممان به خرج دهیم و تصمیمی منطقی تر برای این پست فوق تخصصی و حساس بگیریم و در کنار آمار توجهی هم به عملکرد بکنیم؟
بحث ابدا بحث آبی و قرمز نیست بحث ملی است، کاملا ملی! نگرانی از دروازه ای است که قرار است حداقل 180 دقیقه آماج شلیک های رونالدو و آسنسیو باشد، آماج سانتر های دقیق کارواخال و آلبا و ضربات سر بی نقص آلوارو موراتا، صحبت صحبت اهمیت پستی است که یک اشتباه در آن زحمات چهارساله یکی از امیدوارکننده ترین تیم های ملی و امیدهای هشتاد میلیون ایرانی را به باد می دهد. به حمد الله و المنه در کشوری قرار داریم که به سبب جمیع تدابیر مدیران و قوانین درست پرورش جوانان، استعدادهامان بجای 17-18 سالگی در بیست و چند سالگی در حال شکوفا شدن هستند. یکی از این استعدادها سید حسین حسینی است که با تاخیری چند ساله به کمترین شایستگی اش که دروازه استقلال است رسیده، کج سلیقگی است اگر پس از چند سال پشت خط سید مهدی رحمتی ماندن در استقلال حالا پشت خط علیرضا بیرانوند در تیم ملی باشد. آمارها بیرانوند را در ردیف بهترین های جهان قرار داده ولی هر هفته با چشم هایمان عملکرد هر دو را می بینیم شیرجه های دیدنی سید حسین حسینی را و دست های لرزان دیگران را، ما نیز مردمی هستیم که فوتبال را می فهمیم آقای کیروش و نگران حساس ترن پست تیمی هستیم که علی الشواهد قرار است آماج حملات بُرَنده ترین خطوط تهاجمی اروپا باشد، پس بجز آمار نگاهی هم به عملکرد داشته باشید آقای کیروش.