اختصاصی طرفداری - فوتبال زیبا به وسیله مردانی ارائه می شود که دوست ندارند توسط افراد بیرون از زمین مورد چالش قرار بگیرند. هر کس عقیده دارد که آن روشی که فوتبال را می بیند، بهترین است. فوتبال از زاویه دید هر کس متفاوت است. بازیکنان دوست ندارند کسی به آنها بگوید اشتباه می کنند یا باید با دید دیگری به فوتبال نگاه کنند. برای بیش از یک قرن است که وضعیت به همین منوال بوده است. با این حال همیشه چیزی در فوتبال کم بوده است. اینکه اتفاقی که باید، همیشه رخ نمی دهد بلکه حقیقت است که اتفاق می افتد. فوتبال دوستدار نادانی ها و اشتباهاتش است. فوتبال به تغییر نیاز دارد و در کانون این تغییر، اعداد و ارقام حضور دارند.
اعداد هستند که عملکردها و استانداردها را تعیین می کنند و این اعداد هستند که نحوه تمرینات و حتی اعتقادات را مشخص می کنند. اعداد کاری می کنند تا طوری فوتبال را ببینیم که تا به حال ندیده ایم.
تمام باشگاه های حرفه ای بزرگ این مساله را به خوبی می دانند. به همین دلیل است که تمام آنها آنالیزورهای توانایی را استخدام می کنند. با توجه به داده ها و ارقام، نوع تمرینات و طول مدت آن را مشخص می کنند، سیستم بازی خود را انتخاب می کنند و سیاست های نقل و انتقالاتی خود را می چینند. میلیون ها پوند و صدها جام در گرو این موفقیت هاست. هر باشگاهی حاضر است هر کاری انجام دهد تا به موفقیت برسد. با این حال کاری که تا به حال باشگاه ها از اهمیت آن آگاه نشده اند، تطبیق اعداد و ارقام با حقیقت درونی خود است. جمع کردن اعداد و ارقام کافی نیست. باید بدانید چگونه از آن در جهت پیشرفت استفاده کنید.
این مساله جدیدترین مرز برای فوتبال است. برخی معتقدند فوتبال نمی تواند و نباید در بند ارقام و آمار قرار بگیرد. می گویند استفاده از ارقام، به فوتبال زیبا لطمه می زند اما باشگاه هایی که برای قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا می جنگند، اینطور فکر نمی کنند. ما هم اینطور فکر نمی کنیم. ما معتقدیم هر دانشی که به فوتبال کمک کند، باعث می شود بیشتر عاشق فوتبال شویم. فوتبال تازه در آغاز راه است و نمی توان برای آن پایانی متصور بود.
نمی خواهیم بگوییم که تمام سنت های قدیمی فوتبال اشتباه است. داده هایی که می خواهیم ارائه دهیم، در جهت آن است که بگوییم برخی از باورهایی که تا به حال وجود داشته، درست هستند اما در کنار آن، با ارقام کمک می کنیم که حتی به حقیقت نزدیک تر از قبل شویم زیرا اعداد به ما چیزهایی می گویند که در نگاه اول هرگز نمی توانیم به آن برسیم. همچنین می خواهیم سنت هایی که بیش از یک قرن به نظر هم درست بوده را نقد کنیم و به چالش بکشیم. بدترین مشکل در مورد باورهای فوتبالی این است که اجازه نمی دهند کسی آنها را زیر سوال ببرد. آمار فوتبال همان دانش فوتبال است و فوتبال جهان پیرامون آن تغییر خواهد کرد.
پرسیدن سوال
یک سوال است که امریکایی ها همیشه در برخورد با فوتبال می پرسند: "چرا آنها این کار را انجام می دهند؟" من و دِیو در حال تماشای خلاصه هفته لیگ برتر انگلیس بودیم و یک مساله ناگهان توجه او را جلب کرد. در مورد داوری و زیبایی فوتبال نبود. دیو مانند مدافعان مرکزی بی استفاده ای که در مقابل یک پرتاب بلند اوت دستی جا مانده بودند، گیج و مبهوت بود. روری دلاپ توپ را بلند پرتاب کرده بود. هر موقع استوک سیتی نزدیکی های محوطه جریمه حریف صاحب پرتاب اوت می شد، دلاپ سریع خودش را به آنجا می رساند. توپ را با پیراهنش خشک می کرد و با دورخیز، آن را روی محوطه جریمه حریف پرتاب می کرد. بارها و بارها این کار را تکرار کرد.
از نظر من، به عنوان یک دروازه بان سابق فوتبال، فایده این پرتاب های بلند واضح بود. برای دیو توضیح دادم: استوک امسال تیم سطح بالایی ندارد و نتوانست بازیکنانی تکنیکی خریداری کند. تنها چیزی که دارد، بلندی قامت بازیکنانش است. پس چرا این کار را نکند؟ هر زمان توپ از زمین بیرون می رود، می توانند با یک پرتاب بلند اوت دستی، از هیچ، یک موقعیت بسازند. چرا حریف را با این کار به دردسر نیندازند؟ به نظر می رسد کار بسیار مفید و کارآمدی است. این صحبت های من دیو را متقاعد نکرده بود و برایش یک سوال پیش آمد: "پس چرا همه این کار را نمی کنند؟"
جواب این سوال دیو هم واضح بود: همه در تیمشان روری دلاپ ندارند. کسی که بتواند توپ را اینطور خوب و بلند روی محوطه جریمه ارسال کند و دروازه بان و مدافعان را بترساند. دیو یک بازیکن سابق بیسبال است. گفت: "یعنی نمی توان گشت و یکی را پیدا کرد؟ یا اینکه به طور دقیق با یکی از بازیکنان کار کنند تا این مهارت را یاد بگیرد؟"
پاسخ به این یکی سخت بود. دیو مثل بچه ها داشت سوال می پرسید و مرا آزار می داد. من برای این یکی جوابی نداشتم. گفتم: "اگر بازیکنی مانند دلاپ داشته باشی، می توانی به روش استوک بازی کنی اما این روش انقدر مهم نیست که بخواهی یک بازیکن را تنها برای این منظور در زمین بگذاری. زیاد روش جذابی نیست. تا مجبور نباشی از این روش استفاده نمی کنی."
دیو با حالت تعجب پرسید: "چرا؟ به نظر می رسد این روش برای آنها جواب می دهد" آنجا بود که من مثل والدینی که دیگر به تنگنا آمده اند، گفتم: "زیرا! برای اینکه!"
زیرا در فوتبال، روش هایی وجود دارد که دوست ندارید از آن بهره ببرید. زیرا حتی وقتی با این روش گل می زنید، ارزشش به اندازه زمانی نیست که با حرکات ترکیبی و پاس عمقی به گل می رسید. به نظر می آید زیاد آن گل به حساب نمی آید!
اما سوال های پایان ناپذیر دیو ادامه داشت: چرا؟ چرا؟ چرا؟ هی به من غر می زد. اگر برای استوک جواب می دهد، چرا بقیه استفاده نمی کنند؟ حق با کی است؟ استوک که با این کار یک سوم موقعیت هایش را در لیگ برتر امسال با پرتاب اوت دستی به وجود آورده یا بقیه که احساس می کنند به آن نیازی ندارند یا نمی خواهند از این روش موقعیت خلق کنند؟ چرا در فوتبال کارهایی که باید، انجام نمی شود؟ چرا فوتبال با این روش بازی می شود؟
تلاش کردیم تا با استفاده از دانشمان، به این سوال ها پاسخ دهیم. من مثل یک اقتصاددان سیاسی بودم و دیو مثل اقتصاددان عمومی. نظمی که به عنوان دانشمندان اجتماعی داشتیم و تجربیاتمان. من دروازه بان سابق و دیو بازیکن سابق بیسبال بودیم. همچنین با اتکا به عشقمان به فوتبال تا چالش های سخت را حل کنیم. نتیجه این کتابی شد که می خوانید: فوتبال و اعداد.
فوتبال همیشه ورزشی بوده که با اعداد سر و کار داشته است. 1-1، 4-4-2، عدد بزرگ 9، عدد ترسناک 10. همه چیز تغییر نخواهد کرد و قصد ما هم این نیست. با این حال ارقام می توانند برای فوتبال ضروری باشند. این کتاب در مورد اتفاقات فوتبال مانند: گل ها، تاکتیک ها، حملات، مدافعین، مالکیت و سوپراستارها صحبت می کند و بعد آنها را به اعداد ربط می دهد.
مرکز تجریه و تحلیل
هر سال در ماه مارس، عده ای از مربیان و فوتبالیست های سابق به بوستون می روند و در یک گردهمایی در مورد آمار و ارقام و نحوه کمک آن به پیشرفت فوتبال مذاکره می کنند. این آغازی برای یک تغییر است. ورزش و فوتبال از پتانسیل واضح آمار و ارقام بهره می برد و خود را تغییر می دهد. بیسبال، فوتبال امریکایی و بسکتبال نیز چنین کاری می کنند. فوتبال از این بابت کمی از آنها عقب افتاده است.
مربیان و مدیران در فوتبال همیشه به فکر یک مزیت و برتری جدید هستند و دانش که در فوتبال همان آمار و ارقام است، قدرت زیادی برای آنها به همراه دارد. آنها برای جمع آوری هر چه بهتر آمار آنجا جمع نمی شوند. همانطور که آلبرت اینشتین گفت: هر چیز قابل محاسبه ای، محاسبه نمی شود و هر چیزی که محاسبه می شود، قابل محاسبه نیست. به جای این کارها، آنها گرد هم جمع می شوند تا بدانند چگونه می توان با استفاده از آمار و ارقام، در یک هفته پیروز شد. مسئولیت ساده ای نیست. برخی آمار توسط خودِ باشگاه ها جمع آوری می شوند. سایر آمارها از طرف مراجعی مانند Opta، Amisco یا statDNA جمع آوری و ارائه می شوند. جدا از آمار مسابقه، باشگاه ها به آماری برای وضعیت بدنی و پزشکی و تمرینات نیز نیاز دارند. فعالیت های اقتصادی نیز بسیار مهم هستند. باشگاه ها برای مثال باید بدانند که پیراهن کدام بازیکن بیشتر فروش رفته و یا کدام بازی بیشتر مورد استقبال واقع شده است.
جمع آوری اطلاعات، تنها قدم اول است.مساله مهم این است که کاری کنیم تا این اعداد معنای خاصی داشته باشند، از آن ها درس بگیریم. این آمار باید آنالیز شوند.
تجریه و تحلیل فوتبال امروزی
روبرتو مارتینز، سرمربی اسپانیایی (سابق) ویگان، پس از بازی تیمش به سراغ کامپیوتر و نرم افزارهایش می رود و بارها و بارها بازی را با جزئیات تماشا می کند. گاهی باید ده بار همه چیز را ببینید تا قانع شود. مارتینز به دیلی میل گفت: "همسرم از اینکه این نرم افزار را خریداری کرده ام، خوشحال است. او درک می کند که من به این ارقام نیاز دارم تا حالم خوب شود و راضی باشم. به محض آنکه راهکاری پیدا کنم، خوشحال هستم."
مارتینز تفاوت زیادی با اکثر مربیان دارد. فوتبال به نظر می رسد یک بیزینس آپدیت نشده است. جایی که مربیان از تفکراتی که در قدیم آموخته اند، تیمشان را می سازند. با این حال باشگاه های بزرگ دریافته اند که یک گروه آنالیزور می تواند با ارائه داده ها و آمار مهم، به سرمربی کمک شایانی کنند. استیو براون و پل گرلی در اورتون برای دیوید مویس همین کار را می کردند. قبل از هر بازی، این گروه حداقل 5 بازی سابق حریف را با دقت بررسی می کنند و ارقام مهم آن را گردآوری می کنند. برای بازی های تیم خودی نیز همین کار را تکرار می کنند و تلاش می کنند تا نقاط ضعف و قوت هر دو تیم را پیدا کنند. سپس با ارائه این نکات به مویس، به او کمک می کنند تا سیاست های لازم و سیستم مناسب را انتخاب کند. براون و گرلی همچنین با تک تک بازیکنان به صورت جداگانه کار می کنند. برخی از بازیکنان قبل از بازی کنار آنها می نشینند تا بازیکن مستقیم خود را کاملا بشناسند. به محض پایان بازی، تیم آنالیز اورتون کارهای بعد از مسابقه را آغاز می کنند. به طور دقیق بررسی می کنند که سیستم های مورد استفاده جواب دادند یا خیر. بازیکنان همچنین این داده ها را می خوانند تا ببینند که کجای کار قوی یا ضعیف بوده اند. بدین ترتیب می توانند در بازی بعدی همه چیز را از نو تنظیم کنند.
جایگاه این آنالیزورها و ارائه دهندگان آمار در فوتبال بسیار ارزشمند است. در حال حاضر Opta که ارائه دهنده حرفه ای آمار فوتبال است، قرارداد مهمی با لیگ برتر امضا کرده و همچنین از طرف کارلینگ بودجه مهمی دریافت می کند. زمانی که Optaکارش را آغاز کرد، برای هر بازی تقریبا به 4 ساعت زمان نیاز داشت زیرا با کاغذ و خودکار و شروع و توقف ویدئو کار می کرد. آمارهایی که ارائه می دادند، پاس، شوت و سیو هر بازی بود. با این حال در حال حاضر آنها جنبه های بسیار زیادی از بازی را مورد بررسی قرار می دهند. در فینال 2010 لیگ قهرمانان بین تیم های بایرن مونیخ و اینتر، Opta حدود 2800 داده مختلف را ارائه کرد. این یعنی در هر دو ثانیه، یک آمار جدید. حالا با بیش از یک دهه از آغاز کار، Opta یکی از مهمترین شرکت های ارائه آمار است که درآمد بسیار بالایی دارد. کم کم شرکت هایی مانند آمیسکو و پروزون با نصب دوربین های خاصی در هر بازی، میزان دوندگی هر بازیکن و حتی اندازه سرعت او را ارائه می دهند. مارتینز می تواند با یک کلیک، تمام پاس های اشتباه بازیکنانش را ببیند. تنها این شرکت ها در ارائه آمار کار نمی کنند. مثلا در آلمان، شرکت ایمپایر و در هلند شرکت اینفوسترادا و در امریکا استیت دی ان ای کارشان را به خوبی انجام می دهند. آنها از این راه درآمد بسیار بالایی کسب می کنند زیرا تک تک باشگاه ها و رسانه ها به آنها نیازمند هستند. همچنین بنگاه های شرط بندی برای قانع کردند مشتریانشان، به آمار و ارقام وابستگی شدیدی دارند. در حال حاضر در انگلیس هیچکس بدون مطالعه آمار، شرط بندی نمی کند.
این قدرت واقعی آمار است: تغییر دادن رابطه ما با بازی. مالکان باشگاه دیگر نمی توانند فقط به دید شخصی خود اتکا کنند و تشخیص دهند که تیمشان خوب بازی می کند یا خیر. آمار هر دوشنبه یا یکشنبه شب به طول مستقیم برای موبایل آنها ارسال می شود. پس از هر جلسه تمرین، مربیان می توانند در رختکن بدانند که هر بازیکن دقیقا چه میزان دوندگی داشته است. بعضی از این آمار هم در اختیار هواداران قرار می گیرد. دیگر هیچ چیزی نمی تواند پنهان شود. یک چشم در آسمان تمام حرکات را موشکافانه بررسی می کند. دیگر روزهایی که تجربه و نگاه معمولی قصد داشت در مورد یک بازی قضاوت کند، گذشته است. به جای سلیقه های متفاوت، فوتبال وارد مرحله جدیدی شده تا نگاه همه به آن برای قضاوت، مثل هم عمل کند.
این آمار، تهدیدی برای سنت های قدیمی در فوتبال است زیرا به ما هشدار می دهد که شاید در برخی جهات بیش از صد سال اشتباه کرده ایم. اما اگر آمار به ما اجازه دهد تا کارش را حرفه ای انجام دهد و عقیده ثابت شده ای داشته باشد، تجربیات و سنت های قدیمی از اهمیت کمتری برخوردار می شوند. دیگر مانند گذشته خاص نیستند و بیشتر از گذشته زیر سوال می روند. در نهایت ممکن است ثابت شود که برخی از آنها اشتباه بوده است و هر چه بیشتر زیر سوال بروند، قدرت کمتری در فوتبال خواهند داشت.
از طرف یک باشگاه مامور شدیم تا در یک پنجره نقل و انتقالاتی به آنها کمک کنیم تا در نقاط مختلف زمین تقویت شوند. خوشحال بودیم که هیئت مدیره آن باشگاه، کار ما را ارزشمند دانسته اما مربی گفت: "آمار نمی تواند به من بگوید با چه کسی قرارداد امضا کنم. آنها نمی توانند سایز قلب بازیکن را اندازه بگیرند. برای رویکرد در مسابقات هم همینطور است. برخی از مربیان همچنان ترجیح می دهند فقط خودشان تک تک بازی های خودی و حریف را ببینند. تنها در انگلیس این مشکل وجود ندارد. در سراسر جهان فوتبال همچنان مربیان زیادی به آمار اتکا نمی کنند. بوریس نوتزون، مدیر کلن به ما نشان داد که توجه ویژه ای به نکات آماری دارد. او در 15 کشور جهان با آنالیزورهای مختلف آغاز به همکاری کرده تا روی مسائل آماری بازیکنان آکادمی کار کنند. هر چند او معتقد است که کلن غیر معمول کار می کند. تمام تیم های لیگ اول و دوم آلمان در حال حاضر با موسسه آماری ایمپایر قرارداد دارند با این حال کمتر تیمی در آلمان روی این آمار اتکا می کند و برنامه هایش را با توجه به آنها می چیند. آنها می خواهند فوتبال را با چشم خودشان ببینند. مارک برانهارت معتقد است استفاده آمار در فوتبال هنوز در حالت بسیار ابتدایی خود قرار دارد.
تجریه و تحلیل فوتبال در زمان های گذشته
تکنولوژِی های آماری در فوتبال جدید هستند اما نمی توانیم بگوییم که تجزیه و تحلیل فوتبال تنها در این زمان انجام می شود بلکه دهه ها پیش، این کار انجام می شده است. منصفانه نیست بگوییم رابطه فوتبال مدرن امروزی با آمار یک انقلاب بوده اما چیزی شبیه به آن است. شاید بهترین واژه، بازسازی است: فوتبال همان است اما روش بازی آن متفاوت شده و در حال حاضر در هیجان انگیزترین بخش این بازسازی هستیم. زمانی که ابعاد گوناگونی در فوتبال هر روز، هر هفته و هر سال ارائه می شوند. اگر به تاریخ آنالیز در فوتبال نگاه کنیم، چارلز ریپ جایگاه .ویژه ای در آن دارد.
مرد انگلیسی یکی از شخصیت های مهم در تاریخ آنالیز فوتبال است. تئوری های او شاید دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند، اما برای آنکه بدانیم کجا هستیم، باید بدانیم از کجا آغاز کرده ایم. ریپ فوتبالی نبود. در سال 1904 در کورنوال متولد شد و بعدها به عنوان یک حسابدار در نیروهای ارتش جوایز زیادی دریافت کرد. در سال 1933 به طور اتفاقی، یک بار در حضور ریپ، چارلز جونز کاپیتانِ آرسنالِ فوق العاده هربرت چاپمن، در مورد آنالیز بازی تیمشان می گفت. ریپ آنجا به فوتبال علاقه مند شد و در صدد آن برآمد تا سیستم هایی برای استفاده درست از وینگرها در فوتبال به وجود آورد. بدین ترتیب به نوعی حسابداری در فوتبال به وجود آمد. ریپ تلاش کرد تا فوتبال را از زاویه ارقام و اعداد ببیند، یعنی زاویه ای که توسط سایرین قابل دیدن نبود.
جمعه آینده ادامه این کتاب منتشر می شود...