طرفداری- ژاوی، اسطوره باشگاه بارسلونا این روزها آخرین سال های فوتبال خود را در قطر سپری می کند. او در مصاحبه ای مفصل درباره شرایط زندگی و فوتبال خود در قطر صحبت کرد و درباره تیم ملی اسپانیا نیز صحبت هایی را مطرح کرد.
طی مصاحبه ای با Marca، ژاوی به سوالات خبرنگاران این روزنامه پاسخ داد.
سؤال: به نظر میرسد شما هنوز از فوتبال لذت میبرید. حس فوتبال بازی کردن در قطر از بردن همه افتخارات در لالیگا چگونه است؟
بدن من دیگر نمیتواند در سطح بالا باشد و قطر این امکان را به من میدهد تا به فوتبال بازی کردن ادامه دهم. میخواهم به بازی کردن ادامه بدهم برای اینکه فوتبال من را هیجان زده میکند و هنوز هم رقابتی هستم. به تمرین میروم و با خوشحالی تمرین میکنم. وقتی توپ را لمس میکنم، حسم شگفت انگیز است و هرگز عشقم به توپ از بین نمیرود. میخواهم کاری که میتوانم انجام دهم را گسترش دهم؛ حتی اگر این آخرین سال فوتبالم باشد.
سؤال: آنها چگونه شما را متقاعد کردند به قطر بروید؟
سال 2014 دو پیشنهاد قابل توجه داشتم. یکی از نیویورک و از لیگ MLS. بنابراین به بارتومئو و زوبی زارتا گفتم میروم. اما در تابستان رئیس باشگاه با مدیر برنامههایم تماس گرفت و پیشنهاد داد تا ژانویه در بارسلونا بمانم تا فصل جدید MLS آغاز شود. یک هفته قبل از آغاز فصل جدید با لوئیس انریکه تماس گرفتم و چیزهایی را که در ذهنم بود را شفاف سازی کردم و گفتم میخواهم بروم. چیزی که انریکه گفت را دوست داشتم؛ همینطور رهبریاش را. بنابراین تصمیم گرفتم در بارسلونا بمانم. او به من گفت شاید نتوانی در همه بازیها بازی کنی؛ اما میتوانی در تیم مشارکت داشته باشی.
سؤال: چرا تصمیم گرفتید به لیگ MLS نروید؟
برای اینکه باید مسافت زیادی را طی کنید. آنها یک لیگ فیزیکی و رقابتی دارند. MLS لیگ سطح بالایی است و من یک لیگ سطح پایینتر میخواستم. در قطر، آنها به من پیشنهاد دادند کنار خانوادهام کار کنم؛ بنابراین با رائول صحبت کردم و مقدمات آمدنم به اینجا فراهم شد.
سؤال: در قطر می گویند شما ارزشهای ورزش را دوباره زنده کردهاید.
من یک انسان عادی هستم که دانشم را از هم تیمیهایم در بارسلونا کسب کردهام. در خانه ما به همه احترام میگذاریم، فروتن هستیم و همهمان سادهایم. من به ایدههای مدیران اعتقاد ندارم؛ برای اینکه خیلی دوست دارم یک تیم بسازم. فکر میکنم شخصیت من در راه فوتبال باشد که یک ورزش است.
سؤال: آیا با جهان عرب به خوبی هماهنگ شدهاید؟
مردم قطر بیشتر از آنچه که اسپانیاییها فکر میکنند، به آنها نزدیک هستند. آنها مردم خوب، مهمان نواز و فروتنی هستند. این کشور یک خانواده است. هیچ ایدهای نسبت به اینکه این کشور میتوانست چگونه باشد نداشتم؛ برای اینکه نظری درباره جایی که قبلاً در آن زندگی نکردم، نداشتم. وقتی دیگران درباره فرهنگ عربی که چیزی از آن نمیدانند قضاوت میکنند، عصبانی میشوم.
سؤال: لوپتگی در تیم ملی اسپانیا چگونه است؟
او را دوست دارم و از تماشای بازی تیمش لذت میبرم. فرق زیادی بین او و دیگر مربیان نمیبینم؛ لوپتگی مسائل گوناگون را به خوبی مطرح میکند. مسائلی مانند فشار آوردن به تیم حریف، در اختیار داشتن مالکیت توپ و حمله کردن. این نسل از فوتبال اسپانیا بسیار خوب است. بازیکنانی مانند راموس، سیلوا، اینیستا، آلبا، بوسکتس و ... را هم داریم. بازیکنان سطح بالای دیگری نیز مانند پدرو، تیاگو، کارواخال، کوستا، آسنسیو، موراتا و ایسکو هم وجود دارند. آسنسیو یکی از بهترین بازیکنان اسپانیایی است که در ده سال اخیر به فوتبال معرفی شده است.
سؤال: آیا از دعوت شدن دوباره ویا به تیم ملی اسپانیا شگفت زده شدید؟
نه. او شایسته دعوت دوباره بود؛ برای اینکه پایان خوبی در تیم ملی نداشت. وقتی نیاز به گل دارید، ال گواخه این کار را برای شما انجام میدهد. او بسیار آماده است. ویا بهترین مهاجمی است که فوتبال اسپانیا در اختیار داشته است. ذهنیت او مانند یک جوان 20 ساله است. لوپتگی به دلیل دعوت کردن ویا شایسته انتقاد نیست.
سؤال: اتفاقی که برای آنخل ویار، رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا به وجود آمد شما را شگفت زده کرد؟
می دانم همه چیز خیلی بد اتفاق افتاد. حالا عدالت کاری است که باید انجام میشد. اگر قرار باشد کس دیگری رئیس فدراسیون شود، من دوست دارم آن شخص لوییس روبیالس باشد. او آماده است و میتواند به خوبی در پست خود کار کند.
سؤال: درباره قهرمانی در یک جام جهانی و دو جام ملتهای اروپا توسط اسپانیا و سختیهای آن بگویید.
به عنوان یک فوتبالیست می دانم که کار سخت پیروزی نیست؛ بلکه ادامه دادن به پیروزیها است. برای اینکه شما همیشه میخواهید پیروز باشید. در جام جهانی برزیل دیدم با اینکه تیم 4 سال قبل بودیم چگونه شکست خوردیم و حذف شدیم.
سؤال: شما مقابل شیلی در جام جهانی 2014 بازی نکردید. در این باره صحبت کنید.
در یورو 2012 انتقادهایی به من وارد شد. میخواستم از تیم ملی بروم و این موضوع را به دل بوسکه هم گفتم. اما در بازی فینال مقابل ایتالیا من یکی از بهترین بازیهای دوران فوتبالم را انجام دادم. دل بوسکه سپس به من گفت درباره این موضوع فکر کنم و خواست در تیم ملی بمانم. در جام جهانی اولین بازی خود را باختیم و البته که من بدترین بازیکن نبودم. در بازی با شیلی نیمکت نشین بودم. این موضوع را یک و نیم ساعت قبل از بازی و در آخرین ثانیه صحبتم با دل بوسکه فهمیدم. احساس کردم به من خیانت شده است و ناامیدی بزرگی بود. دل بوسکه میخواست من را مقابل استرالیا بازی دهد. او انسان خوبی است؛ اما من را ناموفق کرد.
سؤال: از لوییس آراگونس چه چیزهایی یاد گرفتید؟
او در زندگی فوتبالی من تغییر به وجود آورد. این در بارسلونا مهم بود اما کلید نبود. از دقیقه اول به من گفت که رئیس هستم. آراگونس به من گفت اگر من شکست بخورم، او شکست میخورد. او در تیم یک استاد بود.