طرفداری- امید عالیشاه، بازیکن سابق پرسپولیس که به تراکتورسازی تبریز پیوسته است در مورد مسائل مختلف به صحبت پرداخته است.
گفتگوی خبر ورزشی را می خوانید با امید عالیشاه:
* رفتي ساري يا تبريز هستي؟
هيچكدام! در تهران مشغول تمرين انفرادي هستم. ميخواهم بدن خودم را آماده نگه دارم.
* بالاخره تكليف تو چه ميشود؟ قرار است در تراكتور بازي كني يا ليگ يك؟
هنوز چيزي مشخص نيست. احتمالاً تا سه، چهار هفته ديگر همه چيز روشن ميشود.
* بيتعارف دلت براي بازي در پرسپوليس تنگ نشده؟
طبيعي است كه دلم تنگ شده باشد. پرسپوليس تيم محبوب من است و هزاران خاطره از آن دارم و بيشتر از همه دلتنگ طرفداران تيم هستم. دوآتشههايي كه استاديوم آزادي را براي حريفان جهنم ميكنند و واقعاً تيم خود را دوست دارند.
* ميگويند پرسپوليس ميتوانست نيمفصل قراردادت را فسخ كند تا همراه تراكتورسازي محروم نشوي.
نه، ارتباطي ندارد. تراكتورسازي طبق حكم فيفا از نقل و انتقالات زمستاني و تابستاني محروم شد و من نتوانستم براي تيم جديدم بازي كنم. اين مشكل به باشگاه پرسپوليس ربطي نداشت.
* از تصميمي كه بعد از پايان نيمفصل اول ليگ شانزدهم گرفتي و به خاطر سربازي از پرسپوليس جدا شدي، پشيمان نيستي؟
نه، من ميخواستم قبل از شروع فصل قبل به خدمت سربازي بروم كه با توجه به سفر مهدي طارمي و رامين رضاييان به تركيه، باشگاه اين اجازه را به من نداد.
* ولي ميتوانستي كماكان به عنوان دانشجو در پرسپوليس بماني، نميشد؟
نه، من دو ترم مشروط شده بودم و ترم سوم هم اخراج! واقعاً نه ميتوانستم سر كلاسها حاضر شوم و نه در امتحانات شركت كنم. به همين خاطر بايد به خدمت سربازي ميرفتم.
* با بچههاي پرسپوليس در ارتباط هستي؟
نه، فقط با احمد نوراللهي تماس داريم!
* در اين چند ماهه كداميك از بازيكنان پرسپوليس با تو تماس گرفتهاند؟
(بلادرنگ) هيچكس!
* مگر ميشود؟
چرا نميشود؟ فوتبال ورزش نامردي است!
* ما ناراحت بوديم كه چرا روز خبرنگار بعضي از مربيان و بازيكنان فوتبال تبريك نگفتهاند اما با شنيدن حرفهاي تو...
ولش كنيد! اصلاً توقعي از كسي ندارم.
* ولي به هر حال زماني با تو همبازي بودهاند. معلوم است كه دلخور و ناراحت هستي.
اصلاً و ابداً! فوتبال بالا و پايين زياد دارد. اتفاقاً براي من يكي خيلي خوب شد!
* چطور؟!
خيليها را در اين فوتبال شناختم. تجربه بزرگي بود و متوجه شدم خيلي نميتوان به دور و بريها دل بست. به كساني كه مثلاً رفيق هستند. البته حتماً بنويسيد ناراحت نيستم و توقعي هم ندارم. 6 يا 7 ماه بيرون ماندم اما درس بزرگي از اين اتفاق گرفتم. درد كه يكي، دو تا نيست. فلان مدير باشگاه عليه من حرف ميزند، مصاحبه ميكند و مرا روبهروي هواداران قرار ميدهد، اين مدت خيلي چيزها ديدم.
* و دلت شكست؟
نه، قويتر شدم. دلم نشكست! متوجه شدم بايد خودم را قويتر كنم و خم نشوم. ميخوام برگردم. يعني بايد برگردم. زودتر از آن چيزي كه فكرش را بكنيد!
* نيمفصل ديگر هم با پرسپوليس قرارداد داري، درست است؟
بله، من نيمفصل ديگر با پرسپوليس قرارداد دارم و مطمئن باشيد با قدرت بيشتري برميگردم و خيلي چيزها را ثابت ميكنم.
* علي دايي هم چند ماه پيش از تو حمايت كرد.
عليآقا كه حرف ندارد. هنوز هم با ايشان در ارتباط هستم و اولين بار در راهآهن به من جوان اعتماد كرد.
* برانكو چطور؟
آقاي برانكو هم روز آخر صميمانه مرا بغل كرد و گفت برو خدمت سربازي را پشت سر بگذار و برگرد به خانهات! آن روز و آن حرف خيلي به من روحيه داد و براي هميشه در يادم ميماند اما...
* چرا سكوت كردي؟ راحت باش! از همبازيانت دلخوري ديگر؟
(كمي مكث ميكند) الحمدلله دستم به دهانم ميرسد. محتاج كسي نيستم و آن كس كه عزت ميدهد، آن بالايي است. خداوند را شكر ميكنم كه بالاي سرم است و هوايم را دارد. از خانوادهام هم ممنونم كه كنارم هستند و رفقايي كه در اين دوران سختي با من بودند. بقيه مسائل مهم نيست. يعني آنقدر مهم نيست كه بخواهم فكر و ذهنم را درگير آن كنم.
* هواداران پرسپوليس در كوچه و خيابان تو را ميبينند، چه ميگويند؟
باز دم هواداران پرسپوليس گرم! هر جايي مرا ميبينند، تحويل ميگيرند و دلداري ميدهند. مخلص همه طرفداران پرسپوليس هستم و از خدا ميخواهم فرصت مجددي به من بدهد كه بتوانم محبت اين عزيزان را جبران كنم.
* استقلاليها چه ميگويند؟ عليرضا منصوريان تو را ميخواست...
(ميخندد) اتفاقاً قبل از شهرآورد برگشت فصل گذشته عليآقا منصوريان را ديدم و كلي گپ زديم!
* به تو چه گفت؟
بگذريم!
* نه، اتفاقاً بد نيست بگويي. از تو نخواست به استقلال بروي؟
راستش را بخواهيد حرفي به من زد كه... (سكوت ميكند).
* چرا ساكت شدي؟!
عليآقا به من لطف دارد و گفت اميد تو نيستي و مطمئن هستم شهرآورد را از پرسپوليس ميبريم!
* جداً؟
اين حرف عليآقا منصوريان بود وگرنه من هم بودم شايد پرسپوليس ميباخت.
* ولي اگر اشتباه نكنيم 4 برد و 2 مساوي در اين چند سالي كه در پرسپوليس بودي، مقابل استقلال داشتي و هرگز شهرآورد را نباختي!
لطف خدا و دعاي پدر و مادر بود. خوشحالم كه در تركيب پرسپوليس به استقلال نباختم و البته ادعايي هم ندارم. آن حرف، نظر لطف عليآقا منصوريان بود.
* به فكرت نرسيده كه استقلالي شوي؟
من احترام فراواني براي استقلال تهران و هواداران آن قائلم اما اگر ميخواستم به اين تيم بروم، قبلاً ميتوانستم. من پرسپوليسي هستم و پرسپوليسي هم خواهم ماند.