اختصاصی طرفداری-اندی وارهول، هنرمند شهیر آمریکایی می گوید:" من فقط کار های هنری انجام می دهم چون قیافه زیبایی ندارم و کار دیگری برای من نیست." همین جملات را به زمین سبز بیاورید، به فوتبال. باورش سخت است که فلورنتینو پرز به خاطر خوشتیپ نبودن یا جذاب نبودن رونالدینیو، او را در سال 2003 به رئال نیاورد و در عوض دیوید بکام را به مادرید آورد و از خوشتیپی و جذابیت و محبوبیت او در فروش پیراهن و بازار های جهانی و آسیا سود برد. رونالدینیو زیباترین فوتبالیست جهان است. او زمین سبز را تکه کاغذی برای نوشتن می پنداشت و توپ گرد را قلمی برای سرودن شعر. او خود زیبایی است، او زیبا ساخته شد و زیبایی ساخت. او فوتبال را آنقدر زیبا کرد می توانستید با لطافت حرکاتش به خواب بروید، می توانستید با دیدن دریبل هایش سمفونی های بتهوون را به یاد آورید. با او می شد کسل کننده ترین مسابقه دنیا را صد ها بار دید. چند سال پس از این انتقال انجام نشده، هواداران رئال مادرید ایستاده مرد نه چندان خوشتیپ پرز را در قلمرو خودشان تشویق کردند. دشمن را ایستاده تشویق کردند. مردی که به تیمشان گل زده بود را تشویق کردند. مردی که یکی پس از دیگری بازیکنانشان را دریبل زده بود، ایستاده تشویق کردند. هر چند آن حرکت هواداران اعتراضی به تصمیم متاثر کننده سران باشگاه بود اما نشان داد اگر ال کلاسیکو سر بریده شد خوک دارد، حقانه تصمیم گرفتن هم دارد، متعصب نبودن هم دارد. هوادران رئال مادرید ورای نتیجه، دشمنی، کینه، نفرت و همه این چیز های طرفداری فوتبال را چندین سال جلو بردند.
ریکارد در موردش گفته است:" او بین یک بازی عالی از تیم با یک بازی خاطره انگیز تفاوت ایجاد می کند." دینیو سال 2005 در برنابئو دقیقا همین کار را کرد. او آن بازی را زیبا کرد.
آن بازی در ساعت 9 شب 19 نوامبر 2005 آغاز شد. بازی در چارچوب هفته 12 لیگا بود. در ترکیب هر دو تیم ستارگان زیادی بودند اما طرف سفید زمین ملقب بود به کهکشانی ها. اولین گل بازی 15 دقیقه بعد از سوت آغاز زده شد. مسی حرکتی را آغاز کرد یک بازیکن را دریبل زد و در حین حرکت اتوئو توپش را قاپید، چرخید و از نوک محوطه جریمه، ضربه نوک پایی به توپ زد که توپ وارد دروازه کاسیاس شد. 75 دقیقه بعد از این گل، فلورنتینو پرز فهمید که چه بازیکنانی را از دست داده است. ساموئل اتوئو نیز مدتی در رئال مادرید توپ زد اما با نامهربانی روبرو شد و بیشتر به باشگاه های دیگر قرض داده شد. پس از گل اتوئو به سمت تماشاگران رفت و خوشحالی معروف مشت گره کرده یا (raised fist ) را انجام داد. حرکت تامی اسمیت در المپیک 1968 انجام داد. این حرکت برای حمایت از نژاد تیره پوست است.
دقیقه 60 توپ در میانه زمین به رونالدینیو رسید. حالا نوبت شروع زیبایی بود. شروعی برای تلنگری به استاندارد های فوتبال. راموس را محو کرد. کاسیاس هر چقدر هم که دروازه بان بزرگی بود یارای ایستادن مقابل تقدیر را نداشت. شاعر گل زد. 17 دقیقه بعد بازهم توپ در میانه توسط مسی به رونالدینیو رسانده شد. بازهم استارت زد و بازهم به راموس جوان رسید. این بار برای دریبل زدن او هیچ کاری نکرد. تنها از کنارش گذر کرد و در حالتی تک به تک، کاسیاس را مقهور کرد. حالا نوبت ایستادن بود. رونالدینیو ایستاد، برنابئو ایستاد و صحنه ای رخ داد که شاید هیچگاه شاهد آن نباشیم.
فردای آن روز مارکا تیتر زد" 19 نوامبر 2005 روزی که بارسلونا برنابئو را مجبور به تشویق کرد." سالگادو بعد بازی از گفت:" بارسا بهتر حمله کرد، بهتر دفاع کرد و بهتر بازی کرد." سید لو، ژورنالیست سرشناس اسپانیا پس از آن بازی در گاردین این متن را در بخشی از یادداشتش آورد:
گزارشگر بازی گفت:" خانم و آقایان شما امشب بهترین تیم فوتبال جهان را نظاره خواهید. رئال مادرید." رئال مادرید در آن بازی حتی تیم هم نبود. ABC اما اینگونه گفت:" آبی و اناری ها یک تیم فوتبال هستند، سفید ها اما یک اتفاق غیر منتظره."
همه این ها در حالی بود که جو رختکن مادرید کمی ملتهب بود. گوتی گفته بود بعضی بازیکنان اهمیت این رنگ و پیراهن را درک نمی کنند.
آن بازی تمام شد. اما بعد از آن شب فوتبال متحول شد، فوتبال با گذشته فرق کرد، رونالدینیو، بارسلونا، رئال مادرید و هوادارانشان و حتی فلورنتینو پرز فوتبال را عوض کردند. فوتبالی که ما اگر درست و انسانی درکش کنیم می توانیم کله خوک پرت کنیم و هم می توانیم ایستاده تشویق کنیم. هم می توانیم دشمن باشیم و هم دوست. هم عاشق باشیم و هم متنفر.
برای دیدن خلاصه بازی و 9 خاطره دیگر اینجا را دنبال کنید